نوید محمودی کارگردان و تهیه کننده سینما و تلویزیون نوشت:
جمعه شب
مهمان بودم به ديدن آخرين اجراي نمايش «هنگامي كه ...» به كارگراني آقاي
حميد پورآذري نازنين نمايش بسيار هنرمندانه طراحي شده بود ، حضور تماشاگران
بعنوان افراد حاضر وناظر اين نمايش بازي ،روايت را جذاب تر ميكند ،بي انكه
بخواهي در ويراني و سرگرداني نقش داري ،شبيه زندگي و تاثيرما بر زندگي
زنهاي اطراف مون .
زن در زندگي سنتي افغانستان هميشه نمادي از انسان
رنج ديده و سختي كشيده بوده است انسان عاشقي كه صبور بدنيا مي آيد و صبور
از دنيا مي رود با دنيايي از تجربه كه براي بدست آوردنش خون دل خورده و
پيرشده ،قصه ي نمايش هنگامي كه ...قصه ي همين دوران رنج است و درد ،قصه ي
سختي و صبوري ،قصه ي ديروز و امروز و فرداي دختراني كه عروسك نديده عروس مي
شوند و دنياي مادرانشان را تجربه نكرده به دنياي مادر بزرگهايشان وارد مي
شوند .
نوشته ي خانم نشمينه نوروزي ،نوشته ي نويسنده ايست كه به
زبان امروز درد اين همه سال را نوشته و در نوشتن انگار يادش بوده كه از
زبان كدام آدم ها مي نويسد ،انگار در نوشتن حواسش بوده كه صبور باشد و زياد
نگويد ،زياد نگويد كه زياده گفتن سودي ندارد غير از دردِ بي درمان گفتن
،بازيگران نمايش دختران با استعداد جوان افغانستاني و ايراني بودند كه
بسيار خوب از پس اجراي نمايش در آمده بودند و تلاش هاي استادشان حميد
پورآذري خوب به ثمر نشسته است ،تبريك به تمام اعضاي گروه و خسته نباشيد
ويژه به دختران افغان نمايش هنگامي كه