عصرایران - «بگذارید کتابها ما را بخوانند»؛ این شعار نشرچشمه است. نشری که با ادبیات و هنر ایرانی گره خورده است و در سال های اخیر آثار مهم و قابل اعتنایی از طریق این انتشارات تالیف یا ترجمه شده و بَه بازار نشر عرضه شده است. از سال 1363 انتشارات نشرچشمه فعالیت خود را در زمینه کتاب آغاز کرد. حسن کیاییان، موسس نشری بود که با یک کتابفروشی در خیابان کریمخان کار خود را شروع کرد. چشمه، از سال 1364 به صورت جدی وارد حوزه چاپ کتاب می شود و نخستین کتاب را با تیراژ 3 هزار نسخه ای وارد بازار می کند. برادران کیاییان این روزها، مسیر پدر را به بهترین شکل ادامه می دهند و نشرچشمه را مدیریت می کنند. هفته ای که گذشت مزین به نام کتاب بود و به این انگیزه به سراغ بهرنگ کیاییان، مدیر دفتر انتشارات نشرچشمه رفتیم تا با او گپ و گفتی درباره بازار نشر و کتاب داشته باشیم.
از او درباره دغدغه های پدرش در آغاز فعالیت در حوزه کتاب سوال می کنیم، می گوید: «پدر من در دانشگاه بازرگانی خواند و در رشتهی خودش در آن سالها بسیار موفق بود، اما از همان سنین پایین سودای کتاب و کتابفروشی را با خود داشت، که سرانجام سال 63 به آرزویش رسید.»
از کیاییان در مورد منفعت تجاری یک دفتر نشر سوال می کنیم، وی معتقد است: «این ذهنیت که یک مؤسسهی فرهنگی نباید چشمداشت مادی داشته باشد درست نیست. خوشبختانه سالهای اخیر این ذهنیت کمرنگتر شده است و رفتهرفته دارند به انتشارات هم به چشم یک بنگاه تجاری نگاه می کنند، در حالی که پیش از این میگفتند مگر شما که فعالیت فرهنگی می کنید دنبال پول هم هستید؟ در مجموعه نشرچشمه بیش از 70 نفر مشغول به کار هستند و این تعداد به غیر از نویسندگان و مترجم های همکار نشرچشمه و افرادی است که به صورت نیمهمتمرکز با نشرچشمه همکاری دارند؛ پس طبیعی است فعالیت در این حوزه باید با منفعت مالی همراه باشد تا شخص شخص این مجموعه بتوانند آرامش داشته باشند.»
اوضاع بازار نشر در مقایسه با 5 سال گذشته بهتر شده استآیا اوضاع بازار نشر متلاطم است؟ وی می گوید: «اوضاع بازار نشر در مقایسه با چند سال گذشته، مثلا 5 یا 6 سال پیش، به مراتب بهتر شده است اما همه همیشه حسرت گذشته را می خورند، دهه های گذشته که تیراژ کتاب ها بیشتر بود و حالا چرا به تیراژهای هزار تایی رسیده ایم. این مساله دلایل اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گوناگونی دارد اما هنوز هم می توان امیدوار بود، چون کتاب آتش زیر خاکستر است؛ مانند سینما و اینکه تلویزیون نتوانست جای سینما را بگیرد، هیچچیزی هم نمی تواند جای کتاب کاغذی را بگیرد. کتاب خواندن و گرفتن کتاب کاغذی در دست یک رفتار و عادت ریشهدار است و بههیچوجه فراموش نخواهد شد.»
این روزها اوضاع تیراژ کتاب چگونه است؟ کیاییان اینگونه توضیح می دهد: «معمولا چاپ اول را این روزها با هزار نسخه آغاز می کنیم، نیمهی اول دههی 80 چاپ اول را با دو یا سه هزار نسخه شروع می کردیم اما در حال حاضر چاپ اول را با هزار نسخه آغاز می کنیم. البته در این میان استثناهایی هم وجود دارد، برای مثال کتاب «بنیآدم» آقای دولت آبادی که اواخر سال گذشته با چاپ اول 10 هزار نسخهای منتشر شد.»
او معتقد است طرح های تخفیفی مانند طرح پاییزه کتاب بی شک می تواند در فروش کتاب تاثیرگذار باشد: «با این اوضاع اقتصادی برای مردم مهم است که 20 درصد تخفیف بگیرند. شاهدش هم اینکه می بینیم تعداد بسیار زیادی کتابخوان در سال یکبار و آن هم در ایام نمایشگاه کتاب خرید می کنند تا تخفیف بگیرند. البته به گمانم این طرح ها بیشتر حمایت از کتابفروشی ها است و پای آدمها را به بیشتر به کتابفروشیها باز میکند، که فوقالعاده است، و شاید برای ناشر فرق چندانی نداشته باشد. بااینحال چون در این طرح ها مخاطب حمایت می شود، برای مای ناشر و همه باید خوشایند باشد. اینکه هدف غایی و نهایی مخاطب و مصرف کننده است و مهمترین رکن این چرخه. و اینکه این کار مانع از حمایتهای بیحسابوکتاب از بالادستیهایی میشود که نتیجهاش جز فساد و رانتخواری نیست. اینطوری میشود امید داشت حمایت به جای درستش هدایت میشود؛ یعنی میشود کتاب و میرود توی خانهی کتابخوانها.»
راهکار اصلی نجات بازار کتاب در دستان آموزش و پرورش و خانواده است
راهکار اصلی بهبود اوضاع بازار نشر از دست ما ناشران خارج است. کیاییان اینگونه ادامه می دهد: «وظیفهی ما این است که کتاب خوب با محتوا و سروشکل مطلوب منتشر کنیم، اطلاعرسانی و تبلیغ کنیم و این حداقل کار یک ناشر است، اما ترویج کتابخوانی و فرهنگسازی آن در حد کلان وظیفهی جاهای دیگر است. به اعتقاد من آموزش و پرورش و خانواده. باید کتاب خواندن بشود نیاز جامعه و آدمها. افراد بی شماری را اطرافمان میبینیم که به هیچ عنوان نیازِ مطالعه ندارند و به ذهنشان هم خطور نمیکنند کتابی دست بگیرند و این اتفاق چه تأثیری میتواند در زندگیشان داشته باشد. باید از کودکی و نوجوانی علاقه و نیاز به کتاب خواندن را در افراد ایجاد و حفظ کرد تا در آینده جامعه کتابخوانتر شود. با این حال این نافی این نیست که ناشران باید کتاب خوب و باکیفیت تولید کنند تا مخاطب هم اعتماد کند و علاقه مند شود. اینجاست که ناشرهم می تواند مولف باشد و از قالب یک کاسبِ صرف خارج شود. از طرفی حفظ ارتباط موثر بازار نشر با منتقدان ادبی نیز نباید فراموش شود، چون در نهایت آنها هستند که کتاب ها را ارزش گذاری می کنند و به مخاطبان خط می دهند.»
در سال 1394 نشرچشمه چه تعداد کتاب منتشر کرد؟ او در جواب می گوید: «سال گذشته 415 عنوان کتاب منتشر کردیم که 135 عنوان آن چاپ اول بود. مجموع تیراژ سال 94 نشرچشمه حدود 700 هزار جلد بود.»
کیاییان دلیل استقبال عجیب مخاطبان از برخی کتاب ها که غالبا نویسندگان جوان دارد را اینگونه پاسخ می دهد: «بعضی کتاب ها جهش اولیهی فوقالعادهای دارند، که یا ناشی از نام نویسنده است، یا شهرتی که آن کتاب پیش از چاپ پیدا کرده و یا مجموعهی کارهای تبلیغاتی پیش از چاپ ناشر. یعنی این کتابها در بدو انتشارشان فروشی مقبول دارند و سهم مناسبی از بازار. اینکه از آن به بعد هم بتواند مسیرش را به همان خوبی ادامه بدهد یا نه، بستگی به خیلی چیزهای دیگر دارد. قطعاً بارزترینشان کیفیت خود کتاب است. مخاطبان را بههیچوجه نمیتوان گول زد، به محض اینکه احساس کنند کتابی به خوبی آن چیزی نبود که در موردش شنیده بودند، دست از معرفی کردنش میکشند و حتا علیه آن موضع میگیرند، که این موضوع بهشدت در ادامهی روند فروش کتاب اثر منفی میگذارد. خوشبخت آن کتابی است که خوانندهها بپسندندش و به همدیگر معرفیاش کنند. آن وقت است که دیگر کتاب راه خودش را یافته و عاقبتبهخیر میشود. اما مقولاتی هم مانند کتابسازی باعث بی اعتماد شدن مخاطب میشود و حجم زیاد از این دست آثار مخاطب را سردرگم کند. البته باز هم تأکید میکنم که مخاطب را نمی توان فریب داد و در نهایت او است که به خوبی متوجه می شود برای کدام کتاب زحمت کشیده شده و برای کدام کتاب نه.»
او ادامه می دهد: «در روزگاری به سر می بریم که ناشر به دولت بدبین است، دولت به ناشر و نویسنده بدبین است، نویسنده به ناشر بدبین است و... و در چنین شرایطی باید همگی با یکدیگر روراست باشیم تا بتوان به آینده امید بست. صنف ما و کار ما یک فعالیت دیر بازده است و باید در بلندمدت به موفقیت آن دل بست و امید داشت.»
خاصیت جشنوارهای نمایشگاه کتاب باعث میشود مخاطب با اشتیاق کتاب بخردکیاییان نمایشگاه کتاب را رویداد مهمی برای عرضه کتاب به مردم می داند و معتقد است: «مهمترین مزیت نمایشگاه کتاب برای ناشر بحث نقدینگی است، چون در طول سال همهی کتابهاش را بلندمدت میفروشد. خاصیت جشنواره ای و کارناوالی این رویداد موجب می شود مخاطب با اشتیاق کتاب بخرد.»
وی در پایان اظهار امیدواری می کند رسانه ها همچنان به کمک های خود به بازار نشر ادامه دهند. کیاییان ادامه می دهد:«رسانه ها می توانند نقش پررنگی در کمک به ناشران ایفا کنند. این خوب است که کتاب ها در رسانه ها معرفی شوند اما این اقدام لازم، اما کافی نیست. در این بخش رسانه ها باید به مخاطب خط بدهند و دیگر خواندن خلاصه داستان به تنهایی برای یک مخاطب ترغیب کننده نیست. رسانه ها و شبکه های اجتماعی باید در این میان نقش پررنگ تر، متفاوت تر و خلاقانه تری نسبت به گذشته ایفا کنند.»