عصر ایران؛ اشکان امیدوار - در میان مدیران و سیاست مداران ایرانی دو عادت انگار ترک ناشدنی است. اولی حرف زدن در مورد همه مسائل و دومی پرسش کردن از مردم!
انگار هر مدیر/ نماینده مجلس و رئیس در ایران از این توانایی برخوردار است که صبح در همایش بررسی راهکارهای کاهش احتراق موتورهای درون سوز سخنرانی کند، ظهر در نشست هم اندیشی مدیریت کاشت، داشت و برداشت کُنجد ارائه راهکار بدهد، عصر در رادیو از شیوه های ارتقای کیفیت داوری در مسابقات کانوپلو حرف بزند و شب در گزارش ویژه خبری شبکه دو تلویزیون ظاهر شود و در مورد مدیریت راهبردی سیستم های حمل و نقل ریلی طرح و ایده بدهد!
بعید است در هیچ کجای دنیا بتوان مدیران را این
همه در حال حرف زدن، سخنرانی کردن و ارائه ایده و راهکار آن هم در خارج از حیطه
تخصصی و کاری شان در همایش و سمینار و کنگره و اتاق فکر و ... پیدا کرد.
نکته آزار دهنده زمانی است که آنها به جای پاسخ گویی به کاستی های مدیریتی و وظایف شان، از مردم و رسانه ها توقع راه حل و راهکار دارند!این البته به معنی هم اندیشی و مشارکت طلبی نیست بلکه دقیقاً به معنای فرافکنی و پاسخ خواستن از کسانی است که اصولاً قدرت و توان و اختیاری برای ایجاد تغییر ندارند.
مثلاً یک مدیر اقتصادی تصمیم گیر در بازار ارز به رسانه ها می گوید این آشفتگی در بازار ارز پذیرفتنی نیست و باید جلوی آن گرفته شود! یا یک مدیربانکی در تلویزیون می پرسد چرا این همه وام بی حساب و کتاب به برخی داده می شود؟
این حرف ها را هم با لحنی طلبکارانه می زنند که به آدم احساس گناه دست می دهد و ناخودآگاه دلش می خواهد از آنها عذرخواهی کند!
چند روزی است که شهرداری تهران اقدام به نصب بیلبوردهایی در سطح شهر کرده است که دقیقاً مشخص نیست مخاطبش چه کسانی هستند؟ در حالیکه خود شهرداری در معرض انتقاد به خاطر قطع درختان است و گاه مورد اعتراض اعضای شورای شهر قرار گرفته در سطح شهر بیلبوردهایی نصب کرده که روی آن نوشته است « قطع درختان را قطع کنیم»!
بیننده با دیدن این بیلبورد احساس می کند که خودش خبر نداشته وگرنه روحش هر شب از رختخواب بلند می شود و اره به دست می رود و چنارهای چند ده ساله را در شهر قطع می کند و خدای ناکرده هیچ کارگر شهرداری نیست که احتمالا به فرمانی درخت ها را در طول این همه سال جارو کرده اند!
این نگاه از کجا می آید؟ آیا کسانی آن قدر قدرت دارند که مخالف تصمیمات مدیران ارشد شهرداری هستند و نظرات مخالف و منتقدشان را بیلبورد می کنند و در کمال آزادی نصب می کنند؟ این اندازه از رواداری و دمکراسی را در شهرداری تهران باور کنیم؟
نمی خواهیم این گفتار سیاسی شود و گرنه هستند کسانی که موسم انتخابات را به یاد می آورند یا درباره مدیرانی می گویند که از سازمان متولی محیط زیست جدا شده و به مجموعه هایی دیگر پیوسته اند...
چقدر زیبا گفتی عصری
1- برج سازی و ساخت ساز این همه مال در شمال تهران بر جای درختان
2- در حال حاضر اکثر کارگاه های مترو بر روی فضاهای سبز و با تخریب درختان بنا شده اند. قانون ساخت و ساز در فضاهای سبز را ممنوع کرده است.
رفتار شهرداری مصداق مثل دزدی است که به میان جمعیت رفته و داد مزند آی دزد آی دزد.
منظور شهرداری و این بیلبوردها صدها و هزاران اصله درختی است که شبانه و دور از چشم مردم و در کنار ساده پنداری و بی مسولیتی مسولین در جنگل های بلوط زاگرس و سرو و چنار البرز قطع می شود
احمق جان
منظور این چند دختی نیست که با هماهنگی کامل و آن هم طی پرسه کارشناسی علت قطع در سطح شهر تهران قطع می شود
بی شعورجان
مردم از شما بی شعوران آگاه ترند
اما در كوتاه مدت بايد مديريت تبليغات شهري را از شهرداري تهران گرفت .
اين از فرافكني درختي ، و ان از پوسترهاي سياسي كه هراز چندگاهي يك موسسه خاص با استفاده از رانتي كه دارد در شهر نصب مي كند ،
فرصت استفاده از فضاي شهر نبايد براي همه برابر باشد؟
از طرفی شهرداری اومده یه بلیبورد شده حتی خود مقام شهرداری که مجوز ساخت یک ملکی رو میده و باعث قطع درختان میشه تلنگری بهش بخوره! چرا بهتون برمیخوره ؟
متاسفم که همه چیز رو سیاسی می بینید