عصرایران؛ احسان محمدی_ هنوز تماشاگران ورزشگاه تختی را ترک نکرده بودند که اینستاگرام علی دایی به روز شد. عکسی از او کنار زمین. دستش را به نشانه تشکر از تماشاگرانی که احتمالاً در آن لحظه تشویقش می کرده اند بالا بُرده و نوشته بود: یلداتون مبارک دوستان.
این پلان آخر دیدار پر هیجان نفت تهران – استقلال نیست. شکست 3-2 استقلالِ منصوریان باعث شد تا منتقدان او جسورتر شوند و با اشاره به از دست رفتن دومین جامی که وعده داده بود بگویند این هم از آخر پاییز و شمارش جوجه ها آقای منصوریان!
استقلال تهران در روزی شکست خورد که دستکم نیمه دوم را خوب بازی کرده بود. جوان های مورد اعتماد علیرضا منصوریان یک نیمه را حریص و تشنه پیروزی بازی کردند اما در وقت های اضافه انگار سرمای ورزشگاه تختی آنها را به خواب زمستانی برد و بازیکنان باتجربه و پا به سن گذاشته ای مثل محمد قاضی و ایمان مبعلی نتیجه را رقم زدند. دو بازیکنی که روی هم 68 سال سن دارند اما 120 دقیقه با تمام توان دویدند!
دو کُرنر کُشنده از سوی مبعلی که به واسطه نوع ضربه زدنش به توپ در سال های حضور در کشورهای حاشیه خلیج فارس لقب «مهندس» را به او دادند، برای تسلیم کردن مهدی رحمتی کافی بود. همان ایمان مبعلی که سالها از دشمنی و دل چرکینی بین او و دایی می نوشتیم، به داد سرمربی پر جوش و خروش نفت تهران رسید.
وقتی تیم شکست می خورد نقد کردنش کار دشواری نیست. کافی است به کیفیت بازی هرایر مگویان نگاه کنی که از لحاظ فیزیک بدنی و فقدان خلاقیت به علی اکبر استاداسدی شباهت دارد. یاد خسرو حیدری بیفتی که ساق ها و سانترهایش جادو نکرد، از ناتوانی امید ابراهیمی و میلاد زکی پور در تقابل با هافبک ها نفت بنویسی و ... نوشتن از این ضعف ها نمک پاشیدن به زخم آبی ها در شب یلداست. شبی بلند برای از سرگذراندن تلخی شکست و حذف شدن از گردونه رقابت های جام حذفی. جایی که پرسپولیس پرمدعا را قشقایی قربانی کرده بود.
نفت تهران با پنالتی پر حرف و حدیث محمد قاضی پیش افتاد، اما در نیمه دوم جابر انصاری روی فرار خوب کاوه رضایی بازی را به تساوی کشاند. مثل همیشه ستاره استقلال اما مهدی رحمتی بود که هر بار دیدن بازی اش این افسوس را به همراه دارد که چرا این همه سال از تیم ملی محروم است.
جدال علی دایی و علیرضا منصوریان در دیدار صباباتری و استقلال
در وقت های اضافه اول بهنام برزای چالاک به زیبایی هرچه تمام تر و با یک ضربه روی پای استقلال را پیش انداخت اما انگار این گل، آتشی بود که نفت را شعله ور کرد. آنها یکپارچه حمله ور شدند و دو کرنر تکراری از مبعلی کافی بود تا عیسی آل کثیر و محمد قاضی مهر شکست را روی پرونده این بازی بکوبند. باور اینکه تیم بزرگی مثل استقلال دو گل کاملاً مشابه از یک نقطه تکرار کند سخت دشوار است.
واژه های شیکی مثل پردازش و فرشینگ و تیکی تاکا هیچکدام به داد علیرضا منصوریان نرسیدند تا استقلالی ها شب تلخی را سپری کنند اما در آن سوی میدان علی دایی که نفت از هم گسیخته ای را تحویل گرفته بود که ستاره هایش کوچ کرده بودند نشان داد، دارد پخته تر می شود گرچه کماکان با صدای بلند اعتراض می کند.
حواشی بازی و فحاشی تماشاگران و گله های علی دایی و جدال لفظی اش با علیرضا منصوریان اتفاقات تازه ای نبودند. فوتبال و فحش در ایران هم آغوشند.
بهترین گزینه برای استقلال، همان مظلومی است.
منصوریان مربی بدی نیست ، نباید جوونای با انگیزه و با استعدادی مثل منصوریان رو از بین برد و سوزوند ، از اول نباید میومد ، حداقل الان نباید میومد ،حالا که اومده بهش فرصت بدین
بیچاره منصوریان ، این جوون به علم فوتبال آشناست و شعور اجتماعی داره مثل چاله میدونیا نیست
منصوریان مهره کاملا سوخته.
برو همونن منچستر و آرسنال
آبلیموی حالبُرت رفت...سراغ بهار نارنج کیچا، ابجی خانوم مرباش...دست خوش! هل و گلابم میزاییدی حریف هفته بیجارت نمیشد ترنجبین بانو!...
به ندرت پیش میاد طرفداران سرخابی بازیکنی از تیم مقابل رو دوست داشته باشند ولی علی منصور واسه ما قرمزها محبوبه مثل علی کریمی واسه استقلالی ها.
به امید موفقیتش هرجا هست
میدانم که این نوشته را پخش نمی کنید، اما دست کم خودتان بخوانید تا بدانید که خوانندگان شما هم درک دارند و هم آگاهند که چگونه آنرا به کار ببرند.
در مورد رحمتی نوشتید: "... که چرا این همه سال از تیم ملی محروم است."؟ اگر هنوز شما متوجه نشدید برای شما عرض می کنم که ایشان به خاطر عافیت طلبی و پشت کردن به مردم ایران و تیم ملی و عدم پوزش طلبی از مردم ایران، به بیرون از تیم ملی انداخته شد. اگر شما از آن دسته آدمهایی هستید که برای رسیدن به هدف هر چیزی حتی ارزشهای انسانی را نیز ابزار می کنند، این مشکل شماست، مشکل سرمربی آگاه و کاردان تیم ملی نیست.
در مورد "فحاشی" در فوتبال ایران نوشتید که: "فوتبال و فحش در ایران هم آغوشند"!!! شگفتا که شما فوتبال را تنها در تهران می بینید! سری به فوتبال استان مازندران، آذربایجان، ... شرق و غرب ایران و ... بیاندازید، کمتر در آن فحش می بینید. دلایل آن نیز کاملا برای ما روشن است. باندهایی که از جاهایی پشتیبانی می شوند تا آگاهانه میدانهای ورزشی را ناامن نشان داده تا از بودن بانوان و خانوادهای ایرانی در آنجا جلوگیری شود! ابزارهای شومی که آگاهانه و خائنانه ایران را به دوره سنگی می برند. در کنار آن نپرداختن به ریشه اصلی گرفتاریها و دامن زدن به دلایل سطحی از سوی رسانه ها، آب به آسیاب ریختن آنانی است که نه میخواهند چیزی از فرهنگ ایرانی بشنوند و هم با پشتکار شگفت آوری در راه نابودی آن گام بر میدارند.