عصر ایران- چهره های مشهور سیاسی یا هنری یا ورزشی را غالبا تنها با منصب و موقعیت و شهرت میشناسیم و غافل میشویم از این که گاه چه غمی در سینه دارند و گرفتار چه رنجی هستند.
یادداشت کوتاه علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی را به مناسبت سالروز تولد فرزند نوجوان اما ازدسترفته و در خاک خفتهاش نخست به همین خاطر نقل و درج میکنیم تا یادآور همین اندوهی باشد که چهرههایی از این دست نیز تحمل میکنند.
دوم به این سبب که وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی سالروز تولد فرزند نوجوان را برای این یادداشت مناسبتر دیده و نه سالگرد درگذشت او را که از یک تغییر فرهنگی حتی در میان چهره هایی با زمینه سنتی حکایت میکند و از حیث عمومیتر و گستردهتر برای تأکید بیشتر بر موضوع سوانح رانندگی و از این رو سخنان او در آبان سال گذشته و در آیین یادمان قربانیان سوانح رانندگی را نیز می آوریم.
علی ربیعی نوشته است:
«بعضی وقت ها می مانی بین دو حس عجیب. غم و شادی. در مسیر پر تلاطم زندگی وقت هایی هست که روزی شادترین روز زندگی ات بوده و هر سال به پاس دیدن آن روز جشن گرفته ای ، اما دست تقدیر چنان می کند که نمی دانی دیگر آن روز برایت شادی بخش است یا سراسر غم...
خوشبخت اند کسانی که سیر تکامل در این دنیا را با چنان سرعتی می پیمایند که به چشم بر هم زدنی تولدی دیگر به دنیایی بزرگ تر را برای شان رقم می زند.
آن وقت است که نمی دانی در سالروز تولد عزیزی که دیگر نیست باید خوشحال باشی یا غمگین...
دلتنگی برای عزیزان به ویژه در روزهایی خاص نه آن میکند که بتوان گفت...اما دلخوشیم به کمالی که برای شان تولدی دوباره را به سرعت رقم زد...
روح "محمد جواد" شاد.
امروز سالروز تولد محمدجواد، پسر عزیزم است. همه ما لحظاتی این چنین در زندگی داریم. بیایید قدر همه عزیزانی را که داریم، نیک پاس بداریم. تا می توانیم عشق بورزیم و از هیچ عاطفه ای دریغ نکنیم شاید فرصتی نباشد».
وزیر کار اما در آبان 94 در آیینی که به مناسبت روز جهانی قربانیان سوانح رانندگی برگزار شد سخن گفت و وقتی داستان خود را روایت کرد حاضران دانستند چرا آنجاست:
«من خودم قربانی سوانح رانندگی هستم و تلاش دارم تا به این موضوعات بیشتر بپردازم.
فرزند ۱۵ ساله من با زبان روزه سه ساعت در کنار خیابان ماند و هیچ کس او را به بیمارستان نرساند و راننده هم پس از تصادف با فرزندم فرار کرد و این اتفاق هیچ وقت از زندگی من بیرون نمیرود.
البته او را ۶ ماه بعد شناسایی کردیم. این فرد با یک خودرو رالی با فرزندم تصادف کرد اما وقتی با وی مواجه شدم، دیدم که رفتار او ناشی از اقدامات غلط همنسلان من بوده که چنین فردی تربیت شده و بنابراین رضایت دادم.»
ای کاش می شد به این وزیر محترم این پیشنهاد را داد تا یک ان جی او راه اندازی کند تا در سازمان های اینچنینی عضو شود.
.
.
کاش یه نفر رو این جمله کار کنه
تا نبینی داغ کی فهمی تو درد داغدار!
امیدوارم این حس انتقام جویی از میان برود. بخصوص در حوادث وتصادفات تقریبا غیر قابل اجتناب. ( حتی جوانی با عشق سرعت و خودنمایی)
تصور کنید یک جوان در نروژ بیش از 70 نفر را می کشد که تعداد زیادی از آنها نوجوان بودند.فکر می کنید سرنوشت این جوان پس از دستگیری چگونه بود?
او در حالیکه هیچ گونه اظهار ندامتی نکرده بود،در جلسه دادگاه حاضر شد،کت و شلوار و کراوات به تن با موهای روغن زده در برابر والدین داغ دار میخندید و فقط به25 سال حبس محکوم شد.
آیا واقعا آنها اشتباه فکر می کنند، بی غیرت هستند ?
شما صادقانه اعتراف کردی و همین یک گام به جلو است
کاش همه هم نسلان شما به این حرف شما برسند
اما سوای این مطالب ، برای این اتفاق بسیار متاثر شدم ، با شما شریک این غم هستم !