عصر ایران؛ جعفر محمدی - فارس، ترک، کرد، لر، بلوچ، گیلکی، تات، عرب و ... ؛ ایران را نمی توان بدون این کلمات و مردمانی که به زبان های مختلف اش سخن می گویند، تصور کرد همان طور که رنگین کمان، بی رنگ هایش ماهیت و موجودیت ندارد.
وقتی کشوری مرکب از اقوام گوناگون باشد، هویت واحد ملی در عین حفظ هویت های قومی و ارتقاء روزافزون همبستگی ملی، اولویتی حیاتی تلقی می شود؛ این مهم از راه های متعددی حاصل می شود که یکی از مهم ترین آنها، آشنا شدن مردم مناطق مختلف با یکدیگر است. این رویکرد، علتی روانشناسانه دارد چه آن که انسان همواره از آنچه نمی شناسد بیمناک و نگران است و کارویژه آشنایی، ترس زدایی است.
این که اقوام مختلف ایرانی همدیگر را بیشتر و بهتر بشناسند و نزدیک تر شوند، راه های متعددی دارد که در این مقال کوتاه، به یکی از آنها می پردازم و آن "موسیقی" است. علت انتخاب موسیقی به عنوان عاملی برای نزدیکی فرهنگی اقوام این است که آشنایی را در بستری از شادی و لذت فراهم می کند و آن را با لذت آنی همره می سازد و از این رو، می تواند فتح بابی به یاد ماندنی و اثرگذار باشد.
راستش را بخواهید اولین بار که به طور جدی به این موضوع فکر کردم، سال 1389 بود که آلبومی تصویری به نام "همه اقوام من" را در خانه یکی از دوستان دیدم. آن آلبوم را گروه موسیقی "رستاک" منتشر کرده بود و شامل اجراهای هنرمندانه ای به زبان ها و لهجه های فارسی، ترکی، لری، کردی، خراسانی، شمالی و ... بود.
وقتی سی دی اش را خریدم و به خانه بردم، دخترم که آن موقع اول ابتدایی بود بعد از شنیدن و تماشای این آلبوم گفت: "کردی چه زبان زیبایی است" و جملات و قضاوت های مشابهی را درباره زبان های ترکی و لری و ... داشت.
آن آلبوم، نه تنها احیای مجدد و بروزرسانی موسیقی نواحی ایران بود، که از دیدگاه من، اثری فراموسیقیایی داشت و آن، نزدیک کردن دل های مردم ایران به یکدیگر بود به گونه ای که یک فارس از موسیقی ترکی لذت برد، یک جنوبی، با ترانه کردی به وجد آمد و شهروند خراسانی که ای بسا هیچگاه به لرستان نرفته بود، زیر لب زمزمه کرد" بارو بارو بارونه هی...".
حمایت از موسیقی و مشخصاً موسیقی نواحی و اقوام، نه صرفاً یک اقدام هنری که رویکردی برای حفظ و ارتقاء همبستگی ملی است. اقوام ایرانی را به جای آن که از منظر قضاوت های فردی، جوک های موهن، فیلم هایی که چهره ای تک بعدی از اقوام به نمایش می گذارند و ... ببینیم، بهتر است در بستر زیبا و جهانشمول موسیقی بشناسیم. یک ایران پر از موسیقی، حتماً جای بهتری برای زیستن خواهد بود.
رجوع شود به مقاله چند روز پیش دکتر محسن رنانی
درمورد شعری هم که نوشتید کلمه ای به نام (بارو) نداریم. در واقع به این صورت هست: بارون بارون بارونَه هی بارون بارون بارونَه هی دسِتِ بده ب دسِم، چش انتظارم هی گلِ باغ می توو، چَش و چراغ می توو .....
بارون بارون هی.......واقعا دل انگیز و جالبدرود بر نویسنده ....