شرق نوشت: ٤٣ هنرمند برای اولینبار و ٢٨ هنرمند برای دومینبار آثارشان در حراج تهران ارائه شد، ٣٥ هنرمند زیر ٤٠ سال داشتند؛ همین سه مؤلفه برای متمایزشدن ششمین حراج تهران کافی است؛ اما این همه ماجرا نبود: ارائه ١١ عکس، ٢١ مجسمه و فراوانی آثار هنر معاصر که بالطبع قیمتی بسیار پایینتر از آثار مدرن و کلاسیک دارند، در شاخصشدن حراج ششم تهران مؤثر بود؛ اینجاست که فروش ١٢ میلیاردیاش امیدی تازه در بسیاری از دلها نشاند، آنسان که شوقانگیزتر از ٢٥ میلیارد پنجمین دوره که خردادماه ثبت شد ارزیابی شده است.
یک- راست میگویند آنها که یادآوری میکنند حراج تهران رویدادی خصوصی است و باید به حق انتخابش احترام گذاشت، از نامش هم پیداست که تمرکزش فروش است، هدفش و حتی سنجش موفقیتش باید فروش بیشتر باشد؛ با وجود چنین کارکردهای آشکاری، فرصتدادن به این تعداد چهره نوآمده ثابت میکند روح حراج تهران فرهنگی - اقتصادی است؛ این حراجی دوست دارد شعاع بازار هنر ایران را از چهرههای پرآوازه فراتر ببرد و به مجموعهداران و خریداران نامهایی را پیشنهاد دهد که هرگز در کلکسیونی دیده نشدهاند، این مهم فقط هنرمندان جوان را دربر نمیگیرد، تورق
کاتالوگ حراج ششم تهران نامهای استادان دانشگاه تهران را پیشرویتان قرار میدهد که تابهحال آثارشان در هیچ حراجی پیشنهاد نشده بود، اتفاقا شمار این هنرمندان آکادمیک، از انگشتان دو دست هم بیشتر است.
دو- قیمت فروش آثار برخی هنرمندان بهخصوص جوانترها در حراج ششم تهران، بیشتر از قیمتهایی است که در گالریها میتوان یافت، برای ادراک چنین اتفاقی، هم باید معنای حراجی را دانست و هم مانند ٧٠٠، ٨٠٠ نفری که سوم دیماه در هتل اسپیناس پالاس حاضر بودند، از نزدیک این حراجی را دید؛ این اتفاق بیش از آنکه خاستگاه بازار هنری داشته باشد، معنای جامعهشناختی دارد و از نسل نوین خریدارانی خبر میدهد که دوست دارند از برند خرید کنند و certificate برایشان اولویت دارد. رصد برخی از این مجموعهداران تازه نشان میدهد آنها به گالریها و آتلیه هنرمندان مراجعه نمیکنند و تنها از حراجیهای منطقه و حتی اروپا خرید میکنند و آگاهانه گنجینهای گردهم میآورند که شناسنامهای با ارزش خبری شهرت پشتوانه آن است؛ درعینحال جو هیجانی، رقابت فزاینده و حس برتریجویی که در زمره خصوصیات ذاتی هر حراجی است بهدرستی در سالن برگزاری حراج تهران شکل میگیرد که خود دیگر دلیل موفقیت آن است.
سه - برنده بزرگ ششمین حراج تهران، هنر ایران است که رشد خود را به لطف همت بخش خصوصی در منطقه و حتی رسانههای اروپایی منعکس میکند، کاش بینالها و بهویژه آرتفرها نیز برپا میشدند تا طنین توسعه در ساحت اقتصادی محدود نمیماند.
اما بازنده بهیقین هنرمندان و گالریدارانی هستند که ملاک قیمتگذاری آثارشان را بر مبنای فروش در یکی، دو حراج استوار میکنند و در تب قیمتهای هیجانی حراج گرفتار میمانند.