این که گه گاهی دچار اضطراب شوید، طبیعی است و بخشی عادی از زندگی انسان محسوب می شود. اضطراب در بسیاری جهات می تواند به سود ما باشد. اما باید به این مساله نیز توجه داشت که یک رویداد احساسی می تواند زمینه ساز تغییراتی در مغز شود که ممکن است به اضطرابی تمام عیار منجر شوند.
به گزارش گروه سلامت عصر ایران به نقل از "پاور آو پازیتیویتی"، این مهم است که اضطراب را از یک اختلال اضطراب تشخیص دهید. اضطراب اصطلاحی است که برای فعال شدن آمیگدالا، و هر افکار یا احساسات پس از آن در نظر گرفته می شود. در اختلال اضطراب فرد شرایطی که به آن اشاره شد را به روش هایی تجربه می کند که موجب پریشانی بیش از اندازه می شود. اضطراب می تواند خوب یا بد باشد، اما اختلال اضطراب همواره بد است.
زیست شناسان تکاملی فرض می کنند که اضطراب یک صفت مغزی است که در سال های اولیه حیات انسان توسعه یافته است. در آن دوران، انسان ها مجبور به حفظ هوشیاری خود در برابر انواع مختلف تهدیدات بودند و این شرایط اغلب مساله مرگ و زندگی بود. امروزه، اضطراب را به عنوان یک پاسخ «جنگ یا گریز» می شناسیم. در شرایطی که ممکن است همانند گذشته با حیوانات وحشی مواجه نشویم، اما عوامل استرسزای خارجی در جوامع مدرن می توانند به همان اندازه قدرتمند باشند.
بنابر مطالعه ای که در نشریه Current Biology منتشر شد، پژوهشگران کشف کردند که افراد مبتلا به اضطراب توانایی کمتری در تمایز بین یک محرک خنثی و امن و انواع دیگر محرک ها دارند. به بیان دیگر، اضطراب یک پدیده رفتاری ایجاد می کند که درک مغز از واقعیت را به هم می ریزد. دانشمندان علوم اعصاب این پدیده را «تعمیم افراطی» می نامند.
اضطراب و تعمیم افراطی به طور موثر ساختار مغز را تغییر می دهند - تغییری فیزیولوژیک که به نام انعطاف پذیری مغز شناخته می شود. این تغییرات در ساختار مغز می توانند مثبت یا منفی باشند. به عنوان مثال، انعطاف پذیری مغز ممکن است به یک قربانی سکته مغزی اجازه دهد دوباره برخی یا همه توانایی های مغزی پیشین خود را بازیابد.
از جنبه منفی، مواجهه مداوم با استرس ممکن است ساختار مغز را تغییر دهد. در این مورد، این تغییرات ممکن است موجب شوند تا زندگی فرد در حالت مداوم ترس، اضطراب، افسردگی و غیره قرار داشته باشد.
انعطاف پذیری مغز در جامعه پزشکی به عنوان انعطاف پذیری عصبی شناخته می شود و در قالب توانایی مغز برای سازماندهی مجدد خود از طریق اتصالات عصبی جدید در طول زندگی تعریف می شود. توانایی مغز برای تغییر ساختاری در طول زندگی به عنوان دانش حیاتی برای درمان افرادی که از بیماری های جسمانی و روانی رنج می برند، در نظر گرفته می شود.
اضطراب می تواند انعطاف پذیری مغز را تغییر دهد، به ویژه در مناطقی که مسئول تنظیم فعالیت های عصبی هستند. در نتیجه این تغییرات ساختاری، افراد مبتلا به بیماری های مرتبط با اضطراب مانند اختلال اضطراب فراگیر (GAD) اغلب احساس می کنند با یک تهدید روبرو هستند، در شرایطی که این گونه نیست. احتمال بیشتری دارد مغز تحت این شرایط یک پاسخ جنگ یا گریز را آغاز کند.
برای افراد مبتلا به اضطراب یک تجربه عاطفی موجب انعطاف پذیری در مدارهای مغز می شود که پس از پایان یافتن آن تجربه نیز ادامه می یابند. به بیان ساده، مغز اکنون در حالت آماده باش بالا قرار دارد، یک تهدید را پیش بینی می کند و برای واکنش آماده می شود. پژوهشگران مشاهده کردند که بیماران مضطرب حتی در موقعیت های جدید بی ربط به یک محرک جدید به صورت احساسی واکنش نشان می دهند. برای افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و دیگر اختلالات اضطراب این واکنش غیر ارادی و غیر قابل کنترل است.
تصویربرداری مغزی fMRIs از گروه مبتلا به اضطراب حاضر در مطالعه فعالیت عصبی افزایش یافته از جمله در مناطق حسی اولیه مغز را نشان داد. آشکارترین تفاوت ها در فعالیت مغز در آمیگدالا - منطقه ای از مغز که مسئول پاسخ جنگ یا گریز است - مشاهده شد.
اضطراب یک شرایط پزشکی پیچیده محسوب می شود و توصیه ها برای درمان آن چند وجهی است. رایجترین روش درمان تجویز دارو است. اضطراب یک محصول جانبی از فعالیت های پیچیده مغز است و داروها در پی ایجاد توازن در مواد شیمیایی مغز هستند.
خوشبختانه، درمان طبیعی در اشکال مدیتیشن، کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR)، و حتی عادات خوب تغذیه و ورزش نیز نتایج نویدبخشی را در زمینه مقابله با اضطراب ارائه کرده اند.
آگاه باشيد دلها با ياد خدا آرام مي گيرد......