عصر ایران؛ مهرداد خدیر- همه پرسی تغییر نظام سیاسی ترکیه از ریاستی به پارلمانی با 51.4 درصد رأی «آری» انجام شد و رجب طیب اردوغان با اعلام پیروزی گفته است: «من سابقه فوتبالی دارم. فرقی نمیکند که بازی را یک به صفر ببرید، یا پنج به صفر. هدف نهایی، پیروزی در بازی است.»
در نسخه جدید قانون اساسی ترکیه، سمت نخستوزیری حذف و تمام اختیارات اجرایی به رئیسجمهوری سپرده می شود که می تواند دو دوره 5 ساله قدرت را در اختیار داشته باشد و بر اساس یک تبصره، در صورت برگزاری انتخابات زودهنگام در دوره دوم، رئیسجمهور مستقر باز هم میتواند نامزد شود.
همین افزایش اختیارات سبب شده منتقدان بگویند اردوغان از نردبان دموکراسی بالا رفته اما به قاعده تقسیم و اشتراک قدرت پای بند نیست و همه آن را می خواهد در اختیار داشته باشد.
اتهامی که رییس جمهوری ترکیه نمی پذیرد و چنین استدلال می کند:
«من واقعا فانی هستم و ممکن است هر لحظه بمیرم... در یک دیکتاتوری، شما شاهد سیستم ریاستجمهوری نیستید... ما صندوق رأی داریم... دموکراسی قدرتش را از مردم میگیرد و ما به آن اراده ملی می گوییم.»
این که رییس جمهوری اسلام گرا در ساختاری با ویژگی لاییسیته تمام قدرت را از آن خود کند در مخیله کمتر کسی می گنجید اما اردوغان از عهده آن برآمده است.
اگر در ایران بر روی این وجه چندان تبلیغ نمی شود دو سبب دارد: یکی اختلاف بر سر بشار اسد و حکومت سوریه است و دیگری پیشینه رقابت ایران با عثمانی در طول قرون متمادی و گرنه قدرت گرفتن رییس جمهوری که پس از ده ها سال در ترکیه در عاشورای سال 89 خورشیدی در آیین عزای امام حسین ع شرکت کرد اتفاق کوچکی نبود منتها مواضع اردوغان در قبال سوریه در چند سال اخیر روابط دو کشور همسایه را شکرآب کرد.
اردوغان اما تازه به سودای عثمانی گری نیفتاده است. او همان زمان که شهردار استانبول بود سالگرد فتح قسطنطنیه در سال 1453 میلادی را بهانه ای برای تکریم میراث عثمانی ساخت و پس از مدت ها به ویرانه های آن دوران پرداخت و برخی را مرمت کرد و از بعضی برای جلب توریست بیشتر بهره برد.
ریشه این تغییر را اما باید در یک نام جُست: نجم الدین اربکان و جالب است بدانیم اردوغان نام یکی از فرزندان خود را «نجم الدین» گذاشته است.
اربکان درست 30 سال پیش و در سال 1366 خورشدی با حزب رفاه در عرصه سیاست ترکیه ظاهر شد. 6 سال بعد تورگوت اوزال معمار اقتصاد نوین ترکیه درگذشت و مسعود یلماز رهبر وقت حزب مام وطن نیز شکست خورد. در بوسنی کشتار می شد و بوی باروت در اروپا پیچیده بود.
در سال 1994 انتخابات شهرداری ها برگزار شد و حزب رفاه با کسب یک پنجم آرا کنترل 329 شهرداری را به دست آورد که مهم ترین آنها استانبول و آنکارا بود.
حزب رفاه، میوه ایده «شهرداری اجتماعی» را می چید و با «میزهای سفید» شهروندان را به حکومت شهری پیوند می زد.
یک سال بعد 21 درصد کرسی های پارلمان را به دست آوردند و اربکان با چیلر ائتلاف کرد و به قدرت رسید اما نظامیان با کودتای نرم او را کنار زدند.
در سال 1997 هم اردوغان متهم شد که به خاطر قرائت چند بیت شعر در یک نطق عمومی در شهر « سیرت» احساسات دینی را تحریک و تهییج کرده است:
« مساجد، پادگان های ما/ گنبدها کلاهخودهای ما/ مناره ها، سرنیزه های ما و مؤمنان، سپاهیان هستند.»
دادگاه امنیتی ایالتی در 21 آوریل 1998 او را به 10 ماه زندان محکوم و از تصدی مجدد مناصب انتخابی محروم کرد و در حالی که تصور می شد او به نقطه پایان رسیده وخامت وضعیت اقتصادی حزب او – عدالت و توسعه- را محبوب کرد و در سال 2001 یگانه گزینه رأی آور شناخته شد.
هم زمان بلند اجویت سیاست مدار پر نفوذ با مرگ دست و پنجه نرم می کرد این بیم به جان احزاب افتاد که نظامیان دوباره به قدرت برسند و تجربه دهه 80 تکرار شود.
اتفاق دیگر زلزله ای با 30 هزار کشته در سال 1991 بود و همه اینها دست به دست هم داد تا «آک پارتی» یا همان حزب عدالت و توسعه 363 کرسی از 550 کرسی را به دست آورد و در آغازین سال های قرن بیست و یکم اردوغان به نخست وزیری برسد.
اردوغان در این مدت دست به ریسک هایی زده که گاه می توانست به قیمت جان او تمام شود اما با حوصله مخاطره کرده و کودتای تیر 95 خورشیدی هم چه واقعی و چه کنترل شده دست او را برای محدود کردن ارتش بازگذاشت تا بتواند قدرت خود را تثبیت و کار را تمام کند.
آیا او می خواهد سلطانی باشد در جامه ریاست جمهوری و حالا که ترکیه را پشت دروازه های اتحادیه اروپا منتظر و معطل نگاه داشته اند به میراث عثمانی بازگردد؟
آن شعری که گفته بود ،ریشه هم رفتارهایش است ،
در سنوات گذشته بسیاری هشدار داده بودند که ترکیه لائیک بسیار برای ما بهتر از نسخه اسلامگرای ان است اما گوش کسی بدهکار نبود ،
در ضمن بارها جان و مال مردم ترکیه را دزدیده و بعد پشت دیگران قایم شده است ولی به خودش حتی نوک یک سوزن نزده است