روزنامه آفرینش نوشت:
شايد اشتباه نباشد اگر بگوييم مشكل اول كشور ما بيكاري است. بيكارياي كه به علل مختلف به وجود آمده و مدتهاست در هر يك از شهرستانها و استانهاي كشور، به نوعي جا خوش كرده و خلاصه، پير و جوان و تحصيلكرده و غيرتحصيلكرده از الطاف آن بيدريغ نماندهاند. معضلي كه به خاطر تبعات ناخوشايند آن بر جامعه ما، اين روزها وعده رفع آن را از زبان نامزدهاي انتخاباتي هم كم نميشنويم.
اما در كنار اين معضل و به موازات آن، مشكل ديگري هم در عرصه اشتغال كشور وجود دارد كه بسياري از مشكلات اجتماعي به نوعي ريشه در آن دارند؛ همان قدر كه بيكاري و نبود فرصتهاي شغلي، زمينهساز بروز مشكلات ديگر در جامعه ما شده، ساعتهاي كاري غيرمفيد كاركنان بهخصوص در بخشهاي دولتي، در حيطههاي شغلي مختلف، معضلي است كه سالهاست ضرر و زيانهاي مختلفي را به كشور تحميل كرده است. نخستين پيامد كم بودن ساعات كاري مفيد در ايران، همانا هدر رفتن ارزشمندترين سرمايه هر كشور، يعني نيروي انساني است. هر روز، كارمندان و كاركنان زيادي در ادارات و سازمانهاي مختلف، رأس ساعت مشخصي در محل كار حاضر شده و در زمان مشخصي نيز آن را ترك ميكنند. اين افراد، الزاما بايد زمان معيني را در محل خدمت خود سپري كنند؛ اما حاصل اين رفت و آمدها و زمان و انرژياي كه هر روز در ادارات و نهادهاي مختلف، صرف ميشود، چيست؟
در چند سال اخير، آمار و ارقام مختلفي درخصوص نرخ کار مفيد در ايران در رسانهها و سايتهاي خبري و اطلاعرساني منتشر شده كه اين ميزان را بيست و دو دقيقه در روز، يك ساعت، دو ساعت و مشابه آن، اعلام كردهاند. اين ميزان، حتي از ميزان كار مفيد در برخي كشورهاي نه چندان پيشرفته نظير افغانستان و پاكستان نيز، كمتر بوده است.
با وجود اين كه سالهاست بحران كم بودن زمانهاي كاري مفيد در بخشهاي مختلف، مطرح شده، به نظر ميرسد هنوز هم تغيير چشمگيري در ارتباط با اين وضعيت ديده نميشود.
هر نوع تغييري، به ريشهيابي و واكاوي علل و عوامل به وجود آورنده نياز دارد و اين مسأله كه چرا با وجود بالا بودن ساعات كار در ايران، ميزان كار مفيد، بسيار ناچيز است، لازم است مورد تجزيه و تحليل قرار بگيرد. نبود انگيزههاي شغلي در ميان كارمندان به علل مختلف از جمله كمبود درآمدها، عدم تعريف درست كار در ادارات مختلف، اجراي صوري و نمايشي طرح و برنامهها، موازيكاري ادارات و نداشتن برنامه جامع چندساله براي حركت به سمت اهداف معين و... برخي از عوامل دخيل در كم بودن ساعات مفيد كار در كشور قلمداد ميشوند.
روند حاضر به گونهاي است كه اگرچه سازمانها و ادارات از نماي بيرون در حال كار و فعاليت روزانه ديده ميشوند اما حقيقت اين است كه بازدهي مفيد آنها، بسيار كمتر از آن است كه به چشم ميآيد.
به نظر ميرسد با توجه به تداوم اين بحران در زمينههاي شغلي مختلف، ديگر وقت آن باشد كه با به وجود آوردن تحول در اين زمينه و رفع علل و عوامل به وجود آورنده اين مشكل، از نيروي انساني موجود در بخشهاي مختلف، به طرز صحيحتري در جهت تحقق اهداف تعاليدهنده جامعه استفاده شود.