جواد طوسی در روزنامه شرق نوشت:
اولین مناظره تلویزیونی نامزدهای ریاستجمهوری در بعدازظهر جمعه هفته گذشته، فرصت مناسبی بود تا ببینیم این افراد منتخب و تأییدصلاحیتشده، چه برنامهها و دغدغههای فرهنگیای دارند. نتیجه طبق معمول، بسیار ناامیدکننده بود. اغلب مطالب عنوانشده در حد کلیگویی و شعار و اشارههای تیتروار و احساسی (نه کارشناسانه) بر یکسری معضلات، ناهنجاریها و کمبودهای جامعه که در شرایط کنونی توی بورس هستند، بود. دراینمیان، مقوله «فرهنگ و هنر» چندان محلی از اعراب نداشت. ظاهرا رقبا مچگیری و حالِ همدیگر را گرفتن و ارائه شمایلی دلسوز و مردمی از خود را ارجحتر از نگاه عمیق به حوزه فرهنگ تشخیص دادند. البته آقای اسحاق جهانگیری به لحاظ نگاه متعادل و واقعبینانه و هدفمند و تسلط بر گفتار و رعایت هوشمندانه قواعد بازی (قطعنظر از عدم تبیین برنامه مشخص فرهنگی) برنده اصلی این مناظره بود.
از بین نامزدها، تنها جناب آقای سیدابراهیم رئیسی در قالب کلی به مقوله فرهنگ پرداختند و –بهویژه- اهمیت سینما را یادآور شدند. اما با ذکر این مطلب که سینما باید از این وضعیت بحرانی بیرون بیاید (نقل به مضمون) مشخص شد که اطلاعات کافی و عمیق و برنامه روشن در این حوزه ندارند و صرفا براساس شنیدهها و گفتههای جناح و طیفی خاص اینگونه اظهارنظر میکنند. در نگاهی منصفانه و واقعبینانه سینما با وجود همه سیاستگذاریهای غلط و تداوم آزمونوخطاهای سالیان اخیر، آنچنان وضعیت ناخوشایند و اورژانسی ندارد که یک اقدام ضربتی و فوری را همچون مشکلات اقتصادی، معیشتی، شغلی و معضل بیکاری، زیستمحیطی و... ایجاب کند.
سینما نیاز به جهتدهی درست و هدفمند و بیرونآمدن از این انفعال و حضور باری به هر جهت و ایجاد انگیزه در نسلهای مختلف و کارآمد فیلمساز دارد تا بتوانیم شاهد تنوع در چرخه تولید سالانه و ایجاد رقابت سالم و سازنده میان فیلمسازان کهنهکار قدیمی، میانسال و جوان باشیم. مشکل اصلی سینمای فعلی ما هویتباختگی و میانمایگی و دوربودن از قواعد استانداردهای حرفهای (آنگونه که مفهوم «هنر / صنعت»را دربر گیرد) است. استنباط بینندگان فهیم و آشنا به مباحث فرهنگی این است که آنقدر جامعه سیاستزده و نامنعطف ما در وضعیت افراط و تفریطی و نامتعادل قرار گرفته که عیار بالای «فرهنگ» نزد دولتمردان و سیاستگذاران و سیاستبازان پایین آمده است. روی همین اصل، اغلب نامزدها در اینگونه رقابتهای حساس و موقعیتهای کلیدی، ترجیح میدهند برای موضوعات ملتهبی که نظر طیفهای مطرح جامعه را به خود جلب کند و با اقتصاد و معیشت و گذران زندگی روزمره اقشار آسیبپذیر مرتبط باشد، سینه بزنند. قاعدتا در چنین فضای متشنجی که تأمین معاش در اولویت قرار دارد، «فرهنگ» آش چندان دهانسوزی نیست که (به عنوان نامزد ریاستجمهوری) بخواهیم برایش زیاد مایه بگذاریم و موجودیت و جایگاه مستقل و محکمش را شناسایی و باور کنیم.