عصر ایران- نایب رییس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران در یادداشتی نوشت: دولت جدید باید «شورشی» باشد و در توضیح و چرایی استفاده از این اصطلاح یادآور شد: زیرا باید جسورانه اقدام و شکاف وضع موجود و کشورداری مطلوب را پر کند.
متن کامل یادداشت پدرام سلطانی از این قرار است:
بعضی جملات در خود یک دنیا حرف و توصیه دارند. این جمله نقل شده از آلبرت اینشتین که گفته است: "شما نمی توانید مشکلات را با همان ذهنی که آنها را بوجود آورده است حل کنید." از آن دست جملات است.
این جمله به نظر من یک کتاب مدیریت است و کاربست آن می تواند گره از مشکلات خرد و کلان، از یک نفر گرفته تا یک خانواده، یک کسب و کار و حتی یک کشور، بگشاید. کسی که برای مدتی در درون یک مشکل باقی می ماند به تدریج خود به بخشی از مشکل تبدیل می شود. این پدیده را حافظ خود ما نیز چند قرن پیشتر به زبان شعر چنین بیان کرده است: "تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز".
با نگاه برگرفته از جملات بالا، هرچه به زمان معرفی کابینه دوازدهم نزدیک تر می شویم اضطراب من بیشتر می شود. اخبار تأیید نشده ای که از ترکیب کابینه منتشر می شود بر نگرانی من دامن می زند. با مرور این اسامی، چندباره از خود می پرسم: "آیا این گروه می توانند سرمایه اجتماعی انتخابات را برای رئیس جمهور حفظ کنند؟
آیا آنها قادر خواهند بود از این پیچ تند عبور کنند؟ آیا آنها می توانند سبک مدیریتی چند دهه ای خود را عوض کنند و به سبکی که اقتضای امروز کشور و جهان است تغییر دهند؟" اضطراب من از آن رو بیشتر می شود که نمی توانم پاسخهای قانع کننده ای برای سؤالاتم بیابم.
در چهار دهه گذشته پیشرفتهای زیادی در آموزه های علم مدیریت و سایر رشته های علوم انسانی به وجود آمده است. تجلی این پیشرفت ها در همه فعالیت های یک جامعه پیش رو قابل مشاهده و تعقیب است.
کشورداری نیز به عنوان یک فعالیت مهم و خطیر از این پیشرفت ها بهره برده است. توسعه یافتگی در کشورهای پیش رو صرفاٌ به منزله توسعه جامعه نیست، بلکه توسعه و بهبود روش های مدیریت کشور و نیل به سمت چارچوب حکم رانی خوب (Good Governance) همپای توسعه جامعه بالیده است. بهره گیری از این آموزه ها و چارچوب ها، مسیر مدیریت یک کشور را پیوسته، ثبات آفرین و خود اصلاح کننده کرده است.
مراد از پیوستگی این است که سلسله مدیریت کشور نسلی به دنبال نسل دیگر در مسیر و بر مدار تربیت و آموزش قرار می گیرد و انقطاع مدیریتی در یک کشور بوجود نمی آید.
در کشور ما متأسفانه بی توجهی به این اصل مهم باعث شده است که از پس نسلی که از آغاز انقلاب تاکنون مصدر کارها و مسئولیت ها بوده است، نسل بعدی فرصت بروز و ظهور و رشد و تجربه اندوزی نیابد. و البته تفکری هم مزید بر این علت شود، و آن شدت این باور در تصمیم سازان کابینه است که واقعاٌ در نسل بعدی افراد قابلی برای تصدی وزارت وجود ندارد.
منظور از ثبات آفرین، رفتاری در مدیریت است که پیام آرامش و امنیت از کردار و گفتار خود به جامعه بدهد و تصمیماتش بر مدار پیش بینی پذیری و اقداماتش بر سیاق اعتمادآفرینی در جامعه باشد. اما ثبات آفرینی توأم با حرکت است، حرکتی با آهنگی تندتر از رقبا و سایر کشورها.
ثبات در سکون هنر مدیریت نیست. راننده خوب کسی نیست که در هنگام توقف ماشین مسافرینش آسوده خاطر باشند، بلکه باید در حرکت با سرعت مناسب این احساس را به ایشان منتقل کند.
در ایران، قطار توسعه کشور ثبات در سرعت را کمتر به خود دیده است. الگوی رشد اقتصادی ما در دهه های اخیر گواهی بر این مدعا هستند، تکانه های شدید در حرکت و یا رشد بطیء در ثبات دو چهره بارز این الگوی رشد بوده اند.
مقصود از خود اصلاح کننده اما، روشی است که جمله اینشتین و شعر حافظ دلالت بر آن دارد.
اگر کشور در مسیری حرکت کرده که درست نبوده است، مسیر باید اصلاح شود. اصلاح مسیر، مدیریت اصلاح و تحول می خواهد و زنان و مردان خودش را. نمی شود دستور اصلاح داد و کار را به دست همانانی سپرد که موجد مشکل بوده اند.
نمی شود سبک و تفکری را که در یک عمر ٧٠-٦٠ ساله شکل گرفته است برای یک دوره چهار ساله کنار گذاشت. انسان ها و سبک زندگی شان مانند یک دستگاه رایانه نیست که با فشردن دکمه reset از نو شروع کنند. لذا از کسانی باید بهره جست که فرزند زمان خویشتن باشند.
دولت دوازدهم باید یک دولت شورشی باشد، دولتی که جسورانه بر علیه وضع موجود قیام کند و شکاف عمیقی را که بین کشورداری موجود و مطلوب به وجود آمده با گام های بلندتری درنوردد.
برای تشکیل چنین کابینه ای، رییس جمهور باید از ذهن هایی که مشکلات موجود را به وجود آورده اند عبور کند، آنهایی را که رفتار عافیت اندیش دارند به کار نگیرد، کسانی را که می خواهند در آب بروند اما خیس نشوند به بازی نگیرد. برای دولت دوازدهم فقط یک راه باقی است؛ تغییر...