پس از آنکه حسن روحانی نام خود را به عنوان نامزد دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری به ثبت رساند، پشت تریبون سالن وزارت کشور قرار گرفت و در مقابل دیدگان خبرنگاران و فلش پیاپی دوربین های عکاسان از لزوم کاهش سن مدیریت کشور سخن گفت.
هرچند که به دلیل وضعیت بحرانی در شاخص های کلان کشور، ایشان در چینش کابینه دولت یازدهم خود، تجربه و سوابق را مبنا قرار داد، اما اکنون که بهبود نسبی حاصل شده شاید وقت آن رسیده تا با تزریق انرژی و شادابی به کالبد مدیریتی کشور، شاهد بهبود مستمر و توسعه مندی کشور باشیم.
از طرفی اثر نامطلوب کهولت سن برخی مدیران نیز در عملکرد آنها قابل مشاهده بوده و جای خالی جسارت، نوگرایی، ریسکپذیری و پویایی در بدنه مدیریت کلان کشور احساس میشود.
چندی پیش نیز، یک عضو پنجمین دوره شورای شهر تهران در توئیتی نوشت: «در حالی که هنوز افرادی که در سن 20 تا 40سالگی در دهه 1360، مدیر و وزیر بودند، بازنشسته نشدهاند، اکنون از زنان و جوانان رزومه سنگین میخواهیم. از کجا و با کدام فرصت؟»
این توئیت که بیشتر به یک تلنگر می ماند، از آن حکایت دارد که اساسا عرصه برای ورود جوانان به بدنه مدیریت کلان کشور چندان گشاده نیست.
حال آنکه تورق برگ های مدیریتی عمده مدیران رده بالای کشور نشان می دهد که آن ها نخستین مسوولیت خود را در سنین کمتر از 35 سال برعهده گرفته اند.
مدیریت شهری می تواند نمود بارز یکی از این عرصه های کلان مدیریتی باشد. در حال حاضر بسیاری از کلانشهرهای مطرح کشور با مشکلات و معضلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کنند.
مشکلاتی که در صورت روی کار آمدن یک شهردار منفعل و نه چندان جسور،حتی پتانسیل تبدیل به بحران را دارند. مشکلات و معضلات گوناگونی از جمله گسترش حاشیه نشینی، مهاجرت بی رویه، آسیب های اجتماعی و عدم توسعه شهری متناسب مواجه است.
توسعه زیرساخت های حمل و نقل در بسیاری از برخی شهرها به ویژه کلانشهرها از یاد رفته و طرح های نیم تمام بسیاری وجود دارد که گویی اراده ای برای اتمام آن ها وجود ندارد. کمبود سرانه های فرهنگی و خدماتی از دیگر عارضه های نگران کننده ای است که به شکاف بیش از پیش فرهنگی و اجتماعی شهرها دامن زده است.
از این رو شهرداران آینده کار بس دشواری در پیش رو دارند و رسیدگی به مسائل یادشده، نیاز به مسئولانی جسور با انرژی مضاعف، مجهز به دانش مدیریت شهری، و صد البته پرهیز از رویکردهای سیاسی دارد.
اکنون زمان اتخاذ تصمیمات دشوار در مدیریت شهرها - به ویژه برای شهرداران آینده کلانشهرها- فرا رسیده است؛ تصمیمات کارشناسانه و جسورانه که شاید بتوان آن را عمدتا در ذهن و روحیات مدیران جوان و کارآمد یافت. آ
نچه که واضح است، رویکردهای پوپولیستی دیگر جوابگو نیست و نیاز به تفکر توسعه محور به شدت احساس می شود. این مهم حتی به مطالبه مردم آگاه کشور نیز بدل شده است؛ مطالبه ای که جامعه ایرانی در بزنگاه های متعدد تاریخی طی 4 سال گذشته، با رای خود آن را به رخ تصمیم سازان و سیاست گذاران کشیده است.
انتخاب شهردار شایسته از سوی شورای اسلامی شهرها، یکی از عواملی است که اثر بسزایی در تحقق مردم سالاری دارد. از سوی دیگر رهنمودهای اعضای این شوراها در کنار مشاورت از نخبگان کارآزموده و مجرب این حوزه، به مثابه سرمایه ای بی بدیل برای شخص شهردار، می تواند توفیقات دوچندانی را حاصل کند.
جای بسی خرسندی است که امروز رویکرد اعتدال و اصلاح طلبی بر نظام اداره کشور سیطره یافته، و این امیدواری وجود دارد که با انتخاب مدیران جوان و شایسته، و البته با دانش و تخصص لازم، در عرصه های مختلف از جمله مدیریت شهری، بتوان مطالبه به حق شهروندان همیشه در صحنه را جامه تحقق پوشاند و شهرها را به محل بهتری برای زندگی شهروندان تبدیل کرد.