عصر ایران؛ مهرداد خدیر- تهدید معاون وزیر ورزش به محرومیت دو بازیکن تیم ملی فوتبال ایران تبعات حضور دو بازیکن ایرانی تیم یونانی در بازی برگشت مقابل تیمی از اسراییل را پیچیده کرده و حتی موجب شده خطر ورود و دخالت فیفا بر فوتبال ایران سایه اندازد.
مسعود شجاعی و احسان حاج صفی دو بازیکن ایرانی تیم پانیونیوس یونان از سفر به اسراییل برای بازی رفت در مقابل تیم مکابی اسراییل خودداری ورزیدند و با استناد به گذرنامه جمهوری اسلامی ایران - که سفر به «فلسطین اشغالی» را برای اتباع ایران ممنوع اعلام کرده- توانستند مدیران باشگاه را مجاب کنند که نمی توانند تیم خود را همراهی کنند.
در بازی برگشت اما چنین توجیهی نداشتند و چون در قالب باشگاهی فعالیت می کردند پنداشتند منع مسابقه با اسراییلی ها تنها شامل ملی پوشانی می شود که در مسابقات جهانی مقابل آنان قرار می گیرند و نه خودشان در چارچوب یک باشگاه خارجی.
در کش و قوس بحث بر سر این خبر بود که محمد رضا داورزنی معاون وزیر ورزش به صدا و سیما گفت: «این دو به دلیل اینکه خط قرمز نظام را زیر پا گذاشتند دیگر جایی در تیم ملی فوتبال ایران ندارند».
وی تصریح کرد: «در ۳۸ سال گذشته هیچ کدام از ورزشکاران ما در صحنه های مهم حتی المپیک حاضر نبودند مقابل ورزشکاران رژیم غاصب صهیونیستی که ما آنها را به رسمیت نمی شناسیم به میدان مسابقه بروند و اتفاق اخیر در شرایطی رخ داد که ما بارها با تهدیدهای کمیته بین المللی المپیک مواجه شده بودیم اما به دلیل اینکه این رژیم اشغالگر خط قرمزی برای ایران و ملت های مظلوم جهان است طبیعی بود که این حساسیت برای ملت شریف ما وجود داشته باشد. خیلی از جاها بوده است که ورزشکاران کشورمان طلای المپیک را از دست دادند تا پای ارزش های ایران اسلامی بایستند و از مردم مظلوم فلسطین حمایت کنند».
وقتی به داورزنی گفته شد توجیه آنها تعهد به باشگاه و پرهیز از بازی رفت و ناگزیری از حضور در بازی برگشت بوده پاسخ داد: «به باشگاه شان تعهد دارند اما تعهدشان به ملت شریف ایران چه می شود؟»
در این حال یکی از سخنگویان فیفا در ایمیلی به خبرگزاری رویترز با تاکید بر لزوم مستقل بودن فدراسیون فوتبال کشورهای عضو از حکومت های خود اطلاع داده «فیفا در حال رصد این موضوع است و از مسئولان فدراسیون فوتبال ایران توضیحات بیشتری خواهد خواست.»
درباره اظهارات معاون وزیر ورزش و ماجرای پدید آمده می توان این نکات را مطرح کرد:
1- آیا آقای داورزنی نمی دانست این اظهارات می تواند از مصادیق دخالت حکومت در امور فدراسیون فوتبال تلقی شود که از نگاه فیفا باید مستقل باشد و خود وزارت ورزش هم مدعی استقلال آن است؟ آیا ایشان فراموش کرده در دوران احمدی نژاد و ریاست علی آبادی چه دردسری ایجاد شد و اگر تدبیر صفایی فراهانی و کمیته موقت نبود فوتبال ایران محروم می شد؟
2- آیا آقای داورزنی نمی توانست از ادبیات دیگری بهره گیرد و مثلا بگوید فدراسیون فوتبال در ایران مستقل است و هر چند ما در امور فدراسیون دخالت نمی کنیم اما این موضوع را در حمایت های خود دخیل خواهیم کرد و حداقل فدراسیون موضع می گرفت یا تنبیه به شکل مخفی اعمال می شد و کی روش را هم توجیه می کردند یا با توضیح و عذرخواهی بازیکنان یا ذکر شرایط قضیه را جمع و جور می کردند؟
3- اگر فیفا از ایران توضیح بخواهد آیا فدراسیون فوتبال هم عین اظهارات و مواضع معاون وزیر ورزش را تکرار می کند و پیه محرومیت از جام جهانی را به تن خود می مالد یا در صدد توجیه برمی آید؟
در حالت اول آیا ارزش دارد تیم ملی فوتبال ایران که با این شکوه به جام جهانی روسیه راه یافته محروم یا حتی تهدید به محرومیت شود؟ در حالت دوم چرا همین موضع را حالا اتخاذ نکنیم؟
حتی می توانستند این تعبیر را به کار ببرند که «اینها خامی و بچگی کردند» و «نشان می دهد با عمق دسیسه های صهیونیسم آشنا نیستند» و «باید توجیه شان کنیم» و از این گونه عبارات که قاعدتا بلدند. از منظری دیگر کدام حالت اسراییل را خوش حال تر می کند؟ محرومیت این دو بازیکن با فرمان معاون وزیر یا محروم شدن [خدای ناخواسته] کل فوتبال ایران؟
4- این که ورزشکار ایرانی به اختیار و انتخاب و تشخیص خود از مسابقه در برابر بازیکنان اسراییلی خودداری ورزد بهتر است و پیام تاثیر گذارتری دارد یا از سر ترس از محرومیت و یا به خاطر وعده دریافت خانه و خودرو چنان که از قول یکی از مسؤولان منتشر شده است؟
5- اگر فردا روزی عربستان هم از بازیکنان خود بخواهد در مقابل باشگاهی ایرانی بازی نکنند آیا ما به فیفا شکایت نخواهیم کرد؟ درست است که جمهوری اسلامی ایران اساسا موجودیت کشوری به نام اسراییل رابه رسمیت نمی شناسد و این با اختلاف ایران و سعودی خیلی متفاوت است اما نمونه هایی مانند چین و تایوان هم هست که اولی دومی را به عنوان یک کشور قبول ندارد. بنا بر این فیفا چاره ای جز اعمال یک فرمول واحد ندارد.
6- آیا این عبارات به معنی آن است که دو بازیکن ایرانی کار خوبی کرده اند؟ قطعا نه. اما شاید چاره ای نداشتند و شاید بتوان این رفتار را مصداقی از اکل میت دانست و از سر اضطرار و هنر این است که چاره ای اندیشیده شود.
هنر، تدبیر و پیش گیری است نه اعلام محرومیت. اگر داورزنی بتواند این دو را محروم کند فیفا هم می تواند فوتبال ملی را محروم کند و دست بالای دست بسیار است!
7- فدراسیون فوتبال با این عریض و طویلی یک حقوق دان ندارد تا به این بچه ها مشاوره حقوقی بدهد تا بدانند در این گونه مواقع چه کنند یا مثلا خسارت باشگاه متبوع را در صورت غیبت و جریمه از محل بودجه یکی از این همه بنیاد که علیه صهیونیسم بین الملل فعالیت می کنند تامین کنند و بپردازند؟
8- هم زمانی اظهارات معاون وزیر ورزش با معرفی کابینه جدید این شایبه را به وجود آورده که جناب ایشان می خواسته مشکلی برای وزیر ورزش در جلسه رأی اعتماد پیش نیاید. اما مگر تیم ملی فوتبال ایران با اسراییل بازی کرده و مگر وزیر ورزش مسؤول تمام حرکات و سکنات ورزشکاران ایرانی در باشگاه های خارجی است؟
9- یک مثال شاید به توضیح بیشتر این ماجرا کمک کند. شماری از دختران و زنانِ هم وطن که به خارج از کشور سفر می کنند حجاب را کنار می گذارند چرا که در داخل هم بر اساس اجبار یا الزام قانونی و نه باور قلبی روسری بر سر دارند ووقتی این الزام یا اجبار برداشته می شود تعهدی احساس نمی کنند و در بازگشت هم با مشکلی رو به رو نمی شوند.
در این فقره هم شاید بتوان همین تمثیل را به کار برد که این دو بازیکن در خارج از کشور چنین کنترل و منعی را احساس نمی کرده اند. تازه درباره حجاب بحث شرعی هم مطرح است حال آن که در اینجا شرع دخالتی ندارد.
10-این تلقی که مسعود شجاعی تاوان مواضع قبلی خود را می پردازد هم خوشایند نیست. خصوصا این که برخی چهره های مشهور هنری و ورزشی هم محرومیت این دو را تقبیح کرده اند. آیا اینها را هم می خواهند محروم کنند؟
نویسنده این سطور دوباره تصریح می کند شخصا از رفتار بازیکنان راضی نیست اما این گفتار درباره مقاماتی است که تا اتفاقی می افتد می گویند محروم می کنیم، برخورد می کنیم، اخراج می کنیم...
حاصل این گونه تهدید ها در عرصه های دیگر و مثلا حجاب همین شده که شماری از دختران دبیرستانی در مدرسه و از ترس خانم ناظم و نمره انضباط و در حضور هم جنسان خود حجاب دارند ولی در بیرون ندارند! چرا؟ چون اگر قرار بر رعایت به خاطر ترس باشد هر جا ترس نباشد لزومی به رعایت احساس نمی شود. هنر این است که این پرهیز درونی شود.
هنر وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال این بود که بازیکنان شاغل در باشگاه های خارجی را توجیه کنند در این گونه مواقع چه رفتاری پیش بگیرند تا هم هنجارهای ایران رعایت شود و هم مشکلی پیش نیاید. اگر محروم کنی و بازیکن بگوید خوب محروم کن چه؟ نفوذ در این است که جریمه را به جان بخرد و مراعات کند نه این که خطری بزرگ تر پیش آید...
مقامات مربوطه اگر به جای تکرار مداوم «برخورد می کنیم، محروم می کنیم و اخراج می کنیم و مانند اینها» تعابیر دیگر را هم تمرین کنند ضرری ندارد...
فقط بقولي همه چيزمون به هم مياد
دنيا هم به بي تدبيريهاي بعضي عزيزان ميخنده متاسفانه
تدبیر چیست
هیچ مقام رسمی در دولت هیچ گونه اظهار نظری در این خصوص نکنند. حرف های اقای دوارزنی عقاید شخصی اوست نه موضع وزارت ورزش.
تدبیر اینده چیست
بازیکنان به خارج رفته اگر مجبور شدند چه کنند لخت شده مدت طولانی دوش اب یخ بگیرند و تا قشنگ یک هفته به شدت سرما بخورند همین. یا نه خربزه با عسل بخورند قبل از بازی- یا نه حسابی بدنشون گرم کنند بعد بخوابند زیر باد کولر. فقط همین راه دارند تمارض واقعی نه ساختگی
حالا شما پیدا کنید پرتقال فروش را ...
یا جناب آقای وزیر حرفی نزده ؟
همین مثال را آقایان فوتبالیست ها هم میتوانند مورد بهره برداری قراردهند.
پیشنهاد من : اونها عضو تیم ملی محسوب شوند و این را وزارت ورزش قانونی کند که بازیکن هائی که با تیم های خارجی قرارداد میبندند قید کنند که در صورت مسابقه با تیم صهیونیستی حاضر نخواهند شد
فردی که اصولا" مسئولیتی در اینباره ندارد ، برای خودشیرینی ، زندگی دوبازیکن را به راحتی نابود می کند ،
حتی این رفتارها جلوی پیشفرت ورزشکاران ایرانی را در آینده هم می گیرد ، زیرا همیشه این ریسک وجود دارد که بازیکن ما به دلیل فشارهای داخلی نتواند برای تیم خود بازی کند