عصر ایران؛ سیدجواد سیدپور - در چند روز گذشته که همه توجه ها به مجلس برای گرفتن رای اعتماد وزرا معطوف بود رئیس جمهوری به دستیار جدیداش حکمی داد که فوق العاده مهم و اساسی است. روحانی درحکمی مسعود نیلی را به عنوان «دستیار ویژه رییس جمهور در امور اقتصادی و دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی» منصوب کرد. اگر چه پیش از این درکریدورهای اقتصادی دولت ازنقش مسعود نیلی در جهت دهی کلان به اقتصاد کشور سخن زیاد شنیده می شد اما هیچگاه این مدیریت به این روشنی نبوده است.
اکنون بسیاری از خود می پرسند که آینده اقتصاد کشور با نیلی چه خواهد شد؟ حالا که برای اجرای سیاست های مد نظر نیلی، تیمی «هماهنگ تر» مسئولیت وزراتخانه های اقتصادی را بر عهده گرفته ، او اقتصاد کشور را به کدام سمت خواهد برد و سرعت این تحولات چگونه خواهد بود؟ اولویت های نیلی در پرداختن به مشکلات اقتصادی کشور چیست؟
صرف نظر از هر پاسخی که به این پرسش ها بدهیم از دیدگاه مدیریت توسعه، حکم رئیس جمهور برای نیلی یکی از مهمترین و کانونی ترین احکامی است که در سه دهه گذشته برای ساماندهی اقتصاد کشور صادر شده است زیرا همه صاحب نظران و اندیشمندان حوزه اندیشه توسعه در ایران یکی از دلایل جدی ناکارآمدی برنامه های توسعه را فقدان «هسته راهبری مرکزی» می دانستند. همواره همه دولت ها فاقد استراتژیست کلانی بودند که بتواند تمام تیم اقتصادی کشور را فرماندهی و مدیریت کند. اگر چه تلاش شد این نقش در دوره هایی به برخی نهادها همچون سازمان مدیریت یا وزارت اقتصاد واگذار شود اما برون داد نهایی آن به توسعه ملی ایران ختم نشد و بی نظمی های حاکم بر تیم اقتصادی دولت ها منجر به نابسامانی تصمیم سازی و سپس بی نظمی اجرایی شد.
چرا اقدام رئیس جمهور بسیار مهم بود؟اقدام رئیس جمهور برای دادن این حکم نشان از عزم روحانی برای حل مشکلات اقتصادی کشور دارد. او نیز به این دریافت مهم رسیده که تیم بدون فرمانده مثل ماشین بی فرمان است که همه جا می رود به جز آنجایی که باید برود! در نتیجه در اقدامی بسیار مهم و راهبردی در ساختار مدیریت اقتصاد کشور فردی را برای انسجام و هماهنگی این تیم برگزیده است تا بتواند با نظم دهی به اقدامات باعث ایجاد سینرجی بیشتر در راستای حل مشکلات شود. بدون تردید روحانی یکی از مهمترین تصمیمات استراتژیک خود را برای آینده اقتصاد کشور گرفته است. اگر دبیرخانه هماهنگی تیم اقتصادی دولت درست کار کند آنگاه اهمیت تصمیم امروز روحانی را فرزندان فردا درخواهند یافت . توسعه پروژه نیست ،پروسه است و نتیجه این تصمیم روحانی را باید در سالهای بعد دید. مشروط بر اینکه ساختاری که او و مسعود نیلی می سازند اثرگذاری مطلوبی داشته باشد.
آزمون فیصله بخشاقتصاد ایران از فقدان قوه عاقله ای که همه حرف او را گوش کنند رنج می برد. اکنون برای اولین بار در سه دهه گذشته تیم اقتصادی دولت دارای استراتژیست ارشدی است که اتفاقا با حکم رئیس جمهور از جایگاه برجسته و مهمی نیز برخوردار است. این یک فرصت بی نظیر تاریخی برای ساماندهی به اقتصاد کشور است. آزمونی فیصله بخش برای یکی از مهمترین گره های توسعه کشور و درجهت پاسخ به این پرسش حیاتی که «اگر اقتصاد کشور دارای فرمانده مشخصی باشد کارآمدتر خواهد شد؟»
اقتصاد صاحب پیدا کردحالا می شود گفت اقتصاد کشور صاحب دارد. حالا مشخص می شود کی باید چه کاری بکند وچه کاری نکند. روشن می شود چه کسی باید پاسخگوی عملکرد تیم اقتصادی دولت باشد. این انتخاب، فصل پایان مجمع الجزایرهای خودگردانی است که هر یک ساز خود را می زد و راه خود را در پیش می گرفت. عصر اتمام وزارت سالاری در اقتصاد ملی است .
چرا مهم است که مسعود نیلی موفق شود؟کسی انتظار معجزه از نیلی و تیم اش ندارد اما انتظار داریم که بتواند ظرفیت اقتصاد ملی را برای حل ابرچالش هایی که خودش بارها مطرح کرده، آزاد کند. ما واقفیم که در عالی ترین شکل دولت ها نقش 30تا40درصدی برای پیشرانی توسعه ملی دارند و بخش عمده مسئولیت پیشرفت کشور بر عهده ابرشرکت ها و کنشگران اصلی اقتصاد کشور در بخش های خصوصی و عمومی است ولی در عین حال انتظار داریم تیم اقتصادی دولت نه تنها بر سر «مسائل اصلی» اقتصاد کشور اتفاق نظر داشته باشند بلکه بر سر «راه حل ها» نیز هم نظر باشند و در عین حال جا را برای فعالان اصلی باز و از گرفتن تصمیم های متناقض و متنافی پرهیز کنند.
ضرورت اجماع بر سر راه حل هامسئله اقتصاد کشور اجماع بر سر مشکلات نیست بلکه اجماع بر سر راه حل هاست. مشکلات اقتصاد کشور عیان تر از آن است که نیاز به فهرست باشد مسئله پیدا کردن بهترین و اثربخش ترین راه حل است. تئوری ها به راه حل ها اصالت نمی دهند این واقعیت ها هستند که کارآمدی آنها را تعیین می کنند. در بسیاری از موارد غیرقابل حل بودن مسائل به خاطر گزاره های پنهان(مضمر) موجود در مسئله است. جنس بحران های اقتصاد «تدریجی» است و راه حل آن کوتاه و یکباره نخواهد بود. راهکارها البته تابع الگوهای ذهنی است و الگوهای مسعود نیلی و تیم اش روشن است. او قطعا می داند«چالش الگو» می تواند کل پروژه او و رئیس جمهور را مختل کند. پس ضروری است به بسط الگوهای ذهنی خودش بیندیشد و همه کنشگران از جمله «بازیگران سایه » را دعوت کند و به یاد داشته باشد که استراتژیست ها هم شکست می خورند.
اهمیت قانون شماره15 ناسا برای مسعود نیلی مطالعات جهانی می گوید حدود 70درصد استراتژی ها شکست می خورند و عجیب تر آنکه اغلب این برنامه های استراتژیک اساسا مناسب هستند! مشکل این است که آنها نمی توانند این برنامه ها را اجرا کنند. اما چرا تنها 30درصد استراتژی ها موفق می شوند؟ شاید پاسخ در قانون شماره15 ناسا نهفته باشد.
قانون شماره 15 ناسا به طور خلاصه می گوید:«بررسی مسائل و مشکلات اغلب پروژه های شکست خورده نشان می دهد که برنامه آنها به گونه ای بوده است که این فجایع از همان ابتدا به خوبی طرح ریزی شده بودند. بنیان های این مسائل و مشکلات از همان ابتدا شکل گرفته بودند. برنامه ریزی اولیه حیاتی ترین بخش پروژه است».دونالد ریمر رئیس گروه مشاوره کلرمونت قانون شماره 15 ناسا را به صورت اصطلاحات اقتصادی در آورده است. قانون شماره 10ریمر می گوید که با گذشت هر مرحله از پروژه هزینه اصلاح مشکلات 10برابر می شود.
مسئولیت تاریخی نیلیحالا نیلی هم یک فرصت تاریخی دارد و هم یک مسئولیت تاریخی. فرصت تاریخی اینکه اعتماد بالاترین مقام اجرایی کشور را برای انسجام بخشی به اقتصاد ملی به دست آورده تا بتواند ایده هایش را پیاده سازی کند و مسئولیت تاریخی اینکه ثابت کند اگر فرمانده ای متمرکز و استراتژیکی بر اقتصاد ملی اعمال شود می توان وضعیت کشور را بهبود بخشید.
تهدیدات همزاد فرصت ها هستند، اگر او نتواند گرانیگاه اقتصاد ایران را تکان دهد هم او و هم عقبه روشنفکری نزدیک به او، از عرصه عمومی کشور حذف خواهند شد.
تاریخ درباره او ، تیم اش و ایده هایشان قضاوت خواهد کرد که آیا واقعا می توانند مشکلات اقتصاد کشور را حل کنند؟