روزنامه آفرینش نوشت:
حدود صد سال پيش از اين، وقتي براي نخستين بار، محصولات غذايياي نظير كالباس و سوسيس به ايران وارد شدند و در حدود دهه سي شمسي، وقتي مغازهها و رستورانهاي عرضه ساندويچ و پيتزا در تهران شروع به فعاليت كردند، تصور نميشد استقبال از اين محصولات، كار را به جايي برساند كه امروز، اين صنايع نوين غذايي، به صنعتي پولساز در ايران بدل شوند؛ به طوري كه طبق تازهترين آمار، ايرانيها سالانه حدود 16.3 هزار ميليارد تومان براي فستفود هزينه ميکنند.
گذر از زندگي سنتي به مدرن كه در جامعه ما در حال اتفاق افتادن است و اقتضائات زندگي پرشتاب امروز، موجب شده توليد و عرضه فستفود به بازاري پررونق تبديل شود كه به دليل تقاضاي هميشگياي كه در آن وجود دارد، به خصوص در طول دو دهه اخير، يكي از پرسودترين كسب و كارها در كشورمان شمرده شود.
مغازهها و رستورانهاي عرضه فستفود كه با رشدي قارچگونه، هر روز در گوشه و كنار شهر، سربرميآورند و روز به روز بر تعدادشان اضافه ميشود، خود، شاهد گويايي بر اين امرند.
همين رشد روزافزون موجب شده فعالان اين عرصه، براي ربودن گوي سبقت از رقبايشان، به تبليغات بيشتري متوسل شوند تا با هزينههاي سرسامآور، برند خود را به مشتريان معرفي كنند. كار به جايي رسيده كه اين صنعت غذايي كه كلانشهرها بهترين بازار مصرف آن هستند، اين روزها به عنوان يكي از ظرفيتها و پتانسيلهاي مهم كشور براي اشتغالزايي و كاستن از بار بيكاري، تلقي ميشود. همه اينها در حالي اتفاق ميافتد كه سكته قلبي، مدتهاست در جايگاه متهم رديف يك و نخستين عامل مرگ و مير ايرانيها ايستاده است.
مسأله به همين جا ختم نميشود؛ پازل وضعيت سلامت ايرانيان وقتي كاملتر ميشود كه آمار استفاده سالانه ايرانيها از بازار غذايي فستفود را در كنار ميزان مصرف سالانه لبنيات در كشور، آمار توجه عموم به ورزش و فعاليت بدني منظم و ميانگين مصرف دخانيات قرار دهيم و آن وقت، نتايج به دست آمده را با همين آمارها در كشورهاي با وضعيت نرمال، مقايسه كنيم.
نتايجي كه به دست ميآيد از اين حيث جالب توجه است كه نشان ميدهد ما به صورت خودخواسته اما تدريجي، به طور دستهجمعي با قرباني كردن سلامت جسمي و البته روحيمان، در حال خودكشياي آرام و ناملموسيم.
در اين ميان، استقبال گسترده از فستفودها به عنوان يکي از عوامل تهديدکننده سلامت انسان كه با مواد مصرفي ناسالم و عدم رعايت كافي بهداشت در هنگام تهيه، زمينه ابتلا به انواع بيماريها نظير بيماريهاي قلبي - عروقي، ديابت، سرطان، فشارخون، چاقي و... را فراهم كرده و در كوتاهمدت منجر به سكته قلبي ميشوند، ما را در مسير دست زدن به اين خودكشي آرام، ياري ميكنند.
اين وضعيت در شرايطي در كشور ما رقم ميخورد كه گراني قيمتها، هر ساله، لبنيات را از سبد غذايي خانوارهاي بيشتري حذف ميكند و درحالي كه ميانگين جهاني مصرف سرانه يك محصول لبني نظير شير 150 کيلوگرم بوده و در برخي کشورهاي اروپايي حتي به 300 کيلوگرم هم ميرسد، اين ميزان در ايران با سقوط مواجه بوده و طبق آماري كه پيشتر اعلام شده بود از از 100 تا 90 کيلوگرم به کمتر از 70 کيلوگرم هم رسيده است.
همه اينها موجب شده امنيت غذايي كافي در كشور وجود نداشته باشد و اين تغيير نامطلوب ذائقهها و سبك غيراستاندارد زندگي، سلامتي عمومي جامعه را به ميزان زيادي تحتالشعاع خود قرار دهد. در اين شرايط، نظارت بهداشتي بيشتر و بيشتر بر مراكز عرضه فستفود، تبليغ الگوهاي درست تغذيهاي در كنار فراهم آوردن شرايط براي بهرهمند شدن همه اقشار درآمدي جامعه از محصولات غذايي سالم، شايد بتواند اين تمايل افسارگسيخته به استفاده از الگوهاي نامناسب غذايي را تا حدي كاهش دهد.