۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۶۴۲۰۲
تاریخ انتشار: ۰۸:۳۵ - ۱۵-۰۷-۱۳۹۶
کد ۵۶۴۲۰۲
انتشار: ۰۸:۳۵ - ۱۵-۰۷-۱۳۹۶

رییس انجمن آسیب‌ شناسی ایران: جوان ایرانی به‌دنبال خالی‌کردن عقده‌های فروخورده خود است/ تفریح لاکچری به هر قیمتی

روزنامه آرمان در گفت وگو با کوروش محمدی رییس انجمن آسیب‌ شناسی ایران نوشت: در واقع تفریحات لاکچری و سطح وسیعی از مراودات و تعاملات اجتماعی نسل‌جوان انعکاسی از نیازهای اوست که گاهی به‌عنوان حق به آنها نگاه می‌کند و برای رسیدن به این نوع تفریحات دست به هر تلاشی می‌زند.

در ادامه در گزیده ای از این گفت وگو می خوانیم: علاقه به حضور در رستوران‌ها و کافی‌شاپ‌های برند و خاص تمامی ندارد و سفر تنها به کشورهای خارجی خلاصه شده است. این مسائل تنها شامل قشر به‌اصطلاح «بی‌درد» نمی‌شود. تمام افراد درحال‌حاضر به انجام تفریحات لاکچری و گران تمایل دارند و برای انجام آنها نیز متحمل ضررهای مالی متعدد می‌شوند.

کوروش محمدی، رئیس انجمن آسیب‌شناسی ایران، در گفت‌وگو با «آرمان» می‌گوید: «جوان ایرانی به‌دنبال خالی‌کردن هیجانات و عقده‌های فروخورده خود است و راهی به جز انجام تفریحات گران نمی‌بیند.»

**مهم‌ترین عوامل تمایل جوانان به تفریحات لاکچری را چه می‌دانید؟

مجموعه‌ای از مطالبات غریزی انسان‌ها، هیجانات نسل‌جوان و فرایندهای وارداتی و محصولات فرهنگی خارجی الگوهای ذهنی خاص را برای جوانان ایجاد می‌کنند و به ‌نوعی احساس هویت و استقلال جوان ایرانی را با برخی از الگوهای غیرایرانی، تفریحی و هیجانی گره می‌زند. بخشی از این موضوع ناشی از بحران هویت در افراد جامعه است. نگاه نسل‌جوان آیینه‌ای است که نیازهای این نسل را منعکس می‌کند. در واقع تفریحات لاکچری و سطح وسیعی از مراودات و تعاملات اجتماعی نسل‌جوان انعکاسی از نیازهای اوست که گاهی به‌عنوان حق به آنها نگاه می‌کند و برای رسیدن به این نوع تفریحات دست به هر تلاشی می‌زند.

**با جوان علاقه‌مند به تفریحات لاکچری چگونه باید برخورد کرد؟


نمی‌توان بدون پاسخگویی به نیازها و مطالبات شخصی و غریزی، درونی و هیجانی جوان با او برخورد کرد. اگر تمایل شدید جوان به این نوع تفریحات را نادیده بگیریم و برخورد سلبی داشته باشیم، اثرات خوبی نخواهد داشت. برخورد با او باید همدلانه و براساس همراهی و همترازی با نیازهای درونی‌اش باشد و جایگزین‌های لازم به او داده شود. یکی از عللی که جوان انجام این نوع تفریحات را حق خود می‌داند، تبعیض‌ها و فواصل طبقاتی امروز جامعه است.

برخی از طبقات جامعه بدون تلاش یا زحمت زیاد این نوع تفریحات را با خرج پول خرده‌های جیبشان انجام می‌دهند. آنها به‌آسانی به خارج از کشور ایران می‌روند و تعطیلات خود را آنجا می‌گذرانند. تفاوت‌ها میان قشر مرفه و معمولی جامعه نوعی الگوی منفی را به عموم جوانان و به‌ویژه آنانی که توانایی اقتصادی بالا ندارند، می‌دهد و این جوانان برای رسیدن به این جایگاه هرگونه تلاشی می‌کنند.

**چرا در اغلب موارد الگوی سالمی در بحث تفریحات نداریم؟ به‌عنوان‌مثال چرا تفریحاتی مانند خواندن کتاب و ایرانگردی جایگزین تفریحات لاکچری و سفرهای خارجی نمی‌شوند؟


بخشی از مساله به نبود الگوهای تفریحی سالم برمی‌گردد و بخشی دیگر مربوط به نهادینه‌نشدن مسائل فرهنگی، ارزشی و هنجارهای جامعه در فرزندان توسط خانواده است. ریشه این الگوهای رفتاری در خانواده‌ها شکل می‌گیرد؛ البته فضای تعلیم و تربیت در مدارس نیز توانایی و کارآمدی لازم را به‌منظور آشنایی نسل نوجوان با فرهنگ داخلی، گردشگری و کتابخوانی ندارد. نظام تعلیم و تربیتی نظام رقابتی است که کودکان و نوجوانان را از کتابخوانی دور، از کتاب متنفر و فضایی استرسی برای آنها ایجاد می‌کند.

فرهنگ تفریحات و اوقات ‌فراغت سالم در جامعه تعریف نشده، درحالی که لذت‌بردن از لحظات زندگی در جوامع پیشرفته مهارت به حساب می‌آید و افراد باید بتوانند با اعضای خانواده در داخل محدوده و منطقه جغرافیایی خود بهترین لذت‌ها را ببرند. الگوهای منفی و ذهنی شکل‌گرفته در دانش‌آموزان بر فرهنگ کتابخوانی و تفریحات سالم غالب شده و آنها را به سفر به کشورهای خارجی سوق می‌دهد.

بخشی از گردشگری آموزشی آموختن برخی یافته‌های فرهنگی و دانشی است که افراد از منطقه جغرافیایی کسب می‌کنند، اما گاهی پشت این رفتارها و تفریحات جوانان آموزه‌های تاریخی و فرهنگی نیز وجود ندارد. به‌عنوان‌مثال اگر از آنها بپرسید که تاریخچه بناها و اماکن فرهنگی استانبول چیست، مطمئنا پاسخی ندارن،د زیرا به فکر آگاهی از این مسائل نیستند و به شهرهای بندری و شهرهایی با تفریحات غیرفرهنگی در تایلند و ترکیه سفر می‌کنند. این موضوع به نگاه ناسالم خانوا‌ده‌های ایرانی به سفر، کتابخوانی و تفریحات سالم برمی‌گردد. آنها زمانی به سفر می‌روند که به‌میزان کافی مرخصی و پول داشته باشند تا بتوانند به‌میزان زیادی خرید کنند. از نظر فرهنگی به‌میزان زیادی کشور را به دانش‌آموزان نشناسانده‌ایم.

در نظام تعلیم‌وتربیت، آموزش و خانواده خود جایگاه چندانی برای گردشگری داخلی قائل نیستیم و شهرهای توریست‌پذیرمان به‌میزان اندکی ظرفیت و تسهیلات گردشگری فعال برای گردشگران داخلی فراهم می‌کنند. شهرهای توریستی گران‌قیمت هستند و هزینه‌های گردشگری گران‌قیمت به‌میزان قابل‌توجهی زیاد است؛ بنابراین جوان امکان سفر بی‌دردسر به این مناطق را ندارد. او به‌راحتی از مناطق دیدنی یا تاریخی و آثار فرهنگی کشور بازدید نمی‌کند. بنابراین اگر پول به دست می‌آورد، ترجیح او سفر به مکانی است که بتواند در آنجا تخلیه‌هیجانی داشته باشد.

در بحث تخلیه هیجانات بخشی از فرهنگ‌غربی به جامعه رخنه کرده است، به‌گونه‌ای که افراد هیچ ‌بازتعریف یا چارچوب‌مشخصی ازنظر تخلیه هیجانات و اوقات ‌فراغت در جامعه ندارند و بسیاری از جوانان در درون خود با مجموعه‌ای از هیجانات تلنبارشده روبه‌رو هستند که به آنها پاسخ نداده‌اند. اماکن ورزشی، تفریحی، فرهنگی و فضای‌سبز نیز کمابیش در داخل جامعه در دسترس نیستند و اماکن گردشگری نیز برای اهالی مناطق گردشگری تازگی ندارند. همچنین سفر جوانان به نقاط توریستی و تاریخی کشور برای آنها بسیار پرهزینه است. نبود

**آیا می‌توانیم تفریحات لاکچری براساس ارزش‌های ملی–دینی خود داشته باشیم یا آنکه عنصر دینی و فرهنگی را به آنها تزریق کنیم؟

افراد نباید از عامل دین در تفریحات خود غافل شوند. کسب نشاط، نشاط‌آفرینی، سرزندگی و تخلیه ‌هیجان خارج از دنیای مسلمانی و دینداری نیست و اسلام برای هر موردی دستوری دارد. مسلمانی و کسب نشاط مغایرتی با یکدیگر ندارند. اگر تفریحات سالم در سطح لاکچری انجام شوند و در کنار آن آموزه‌های دینی و مذهبی را در فرزندان تقویت کنیم، مطمئنا جوانان نیز در انتخاب‌های خود به‌درستی عمل می‌کنند. مسلمانی غیراز نشاط نیست، بنابراین باید تدین و ایدئولوژی قوی مذهبی و دینی را نیز در فرزندان خود به‌درستی هدایت کنیم و به این منظور ابتدا باید این عوامل و ایدوئولوژی‌ها را در وجود فرزندان خود نهادینه کرده و نیازهای آنان را نیز ببینیم.

متاسفانه در شناساسان حوزه‌های فرهنگی، دینی و مذهبی مختلف ضعیف عمل کردیم و به این دلیل بسیاری از نوجوانان از فضای‌دینی خود فاصله گرفته و با آن بیگانه شده‌اند. خانواده‌ها باید در دوران مهدکودک و ابتدایی این مسائل را به فرزندان خود آموزش دهند و بنابراین باید دانش فرهنگی و اجتماعی خانواده‌ها را بالا ببریم تا بتوانند الگوهای مناسبی به فرزندان خود بدهند. گاهی اذعان می‌کنند افسردگی بالایی در جامعه وجود دارد و مسئولان و افراد جامعه به‌دنبال کسب نشاط نیستند و عوامل نشاط‌زا را در سطح جامعه نمی‌بینیم که این تصوری اشتباه است.
ارسال به دوستان