۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۲:۱۹
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۶۵۳۴۰
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۶ - ۱۹-۰۷-۱۳۹۶
کد ۵۶۵۳۴۰
انتشار: ۱۰:۵۶ - ۱۹-۰۷-۱۳۹۶

شخصی‌ترین اثر شکسپیر

غزلواره‌ها طی سال‌ها سروده شده و شاید در نگاه اول ارتباط مشخصی میان شعرهای آن دیده نشود. اما اگر این شعرها را همراه با تفسیرهایش بخوانیم می‌توانیم به انسجام آن پی ببریم.

روزنامه شرق نوشت: «غزلواره‌ها» منظومه‌ای است از ویلیام شکسپیر که به‌تازگی با ترجمه و تفسیر امید طبیب‌زاده توسط نشر نیلوفر منتشر شده است. شکسپیر اشعار این کتاب را در سال‌های مختلف و به مناسبت‌های گوناگون سروده و سپس کوشیده تا با اعمال برخی تغییرات جزیی همه آنها را به شیوه رایج دوران خودش در قالب منظومه یا شعر روایی بلندی ارایه کند. ازاین‌رو «غزلواره‌ها» را می‌توان منظومه‌ای با «پیرنگ کشدار و حتی ازهم‌گسیخته» دانست.

طبیب‌زاده در پیشگفتار کتاب درباره برخی از ویژگی‌های اشعار این منظومه نوشته: «هیچ‌کس و هیچ‌چیز در غزلواره‌های شکسپیر از تیر طعنه و نیش زهرآلود هجو و طنز او در امان نیست. او در این منظومه نه‌تنها باورها و تصورات مربوط به دوران قدیم – یعنی قرون تاریک و قرون وسطی- را، بلکه حتی دست‌آوردهای فرهنگی دوران جدیدی را نیز که امروزه عصر رنسانس یا نوزایی نامیده می‌شود به باد استهزا گرفته است. چنین استهزایی بی‌گمان حاصل همان نهضت رنسانس است که مانند آفتاب طلوع کرد اما هم‌زمان با آشکار ساختن زیبایی‌ها، لاجرم زشتی‌ها را نیز برملا ساخت، و پیش از آنکه یقینی از پی بیاورد، حقانیت هر یقینی را به زیر سوال برد.

این نکته‌ای است که خواننده باید از ابتدا در ذهن داشته باشد تا مبادا فریب اشک‌ها و ناله‌های ظاهری شکسپیر را در برخی از اشعار این مجموعه بخورد: هرگاه او می‌گرید، درواقع دارد می‌خندد- و این بخشی از فن استهزای عظیم اوست. شاعری که جرئت کند و تثلیث مسیحی را به ریشخند بگیرد، به طریق اولی تثلیث ارسطویی و نوافلاطونی را هم جدی نگرفته است، و کسی که با جسارت تمام به استقبال هجوآمیز غزلواره‌های حضرت پترارک برود، همان کار را با قصیده‌های جناب هوراس و با غزلواره‌های سِر فیلیپ سیدنی نیز انجام داده است.»

آن‌طور که گفته شد، «غزلواره‌ها» طی سال‌ها سروده شده و شاید در نگاه اول ارتباط مشخصی میان شعرهای آن دیده نشود. اما اگر این شعرها را همراه با تفسیرهایش بخوانیم می‌توانیم به انسجام آن پی ببریم و شاید به همین دلیل است که طبیب‌زاده فقط به ترجمه شعرهای این منظومه اکتفا نکرده و غزلواره‌ها را همراه با تفسیرهایشان منتشر کرده است. خود او در این مورد نوشته: «اگر آن را با صبوری و همراه با تفسیرهایش از ابتدا بخوانیم و پیش برویم، دیری نمی‌گذرد که طرح کلی‌اش را درمی‌یابیم و با شخصیت‌های سایه‌مانندش هرچه بیشتر آشنا می‌شویم، و آنگاه به ساختار روایی بسیار پیچیده و هیجان‌انگیزش راه می‌یابیم.»

طبیب‌زاده در پیشگفتارش، به مثلثی عشقی اشاره می‌کند که در شعر شکسپیر با آن مواجه می‌شویم. مثلثی عشقی که در پرآشوب‌ترین شرایط اجتماعی و سیاسی زمانه شکل گرفته است: اشراف‌زاده‌ای جوان و زیبا، زنی‌ سیه‌چشم (و احتمالا سیه‌چرده) و هوس‌باز، و بالاخره شاعری شوریده و عاشق‌پیشه. شکسپیر در هر غزلواره، ضمن آنکه بخشی از ماجرا را شرح می‌دهد به بیان پاره‌ای از عقاید و افکارش نیز می‌پردازد و ضمنا سبک یا آرایه ادبی جدیدی را که پسند روز بوده است را هم می‌آزماید. او درعین‌حال با طنزی گزنده، به تمام باورها و قراردادهای ادبی زمانه نیز می‌تازد. طبیب‌زاده به برخی از مهم‌ترین سوال‌هایی که پژوهشگران درباره «غزلواره‌ها» مطرح کرده‌اند نیز اشاره کرده است. پرسش‌هایی نظیر این‌که آیا داستان غزلواره‌ها واقعیت دارد؟ آیا شکسپیر این غزلواره‌ها واقعیت دارد؟ آیا شکسپیر این غزلواره‌ها را خطاب به شخص یا اشخاصی واقعی سروده است؟ و اگر چنین است شخصیت‌های موجود در این اشعار مبین کدام‌یک از افراد واقعی و تاریخی معاصر شکسپیر هستند؟ آن‌طور که طبیب‌زاده توضیح داده، پاسخ‌های متعددی به این قبیل سوال‌ها داده‌اند اما واقعیت این است که هیچ‌یک از این پاسخ‌ها از حد حدس و گمانه‌زنی فراتر نرفته است، و تنها نکته‌ای که همه در مورد آن اتفاق‌نظر دارند این است که غزلواره‌ها، شخصی‌ترین اثر باقی‌مانده از شکسپیر است که ما را مستقیما با روحیه و شخصیت واقعی شکسپیر آشنا می‌سازد.

 در بخشی دیگر از پیشگفتار کتاب می‌خوانیم: «شکسپیر در این اشعار با جسارت بسیار و البته با زبانی نمادین، بجای تثلیث مسیحی پدر و پسر و روح‌القدوس، مثلث قدیم‌تر زیبایی و عشق و حقیقت را در قالب سه شخصیت جوان زیبا و زن سیاه و شاعر ترسیم می‌کند، و عجبا که همین مثلث قدیم‌تر را نیز که تحت‌تاثیر مکتب نوافلاطونیان در عهد رنسانس رونق و تولدی دوباره یافته بود، به اشکال گوناگون مورد طعن و تمسخر قرار می‌دهد! هر یک از سه شخصیت اصلی غزلواره‌ها مبین یکی از اضلاع مثلثی استعلایی هستند که در مآخذ و زمان‌های گوناگون به اشکال دیگری چون احساس و آرزو و اندیشه، یا هنر و مذهب و علم، و یا زیبایی‌شناسی و اخلاق و منطق ظاهر شده‌اند. شکسپیر غزلواره‌ها را همچون کتاب عهدی نوین، برای مردمی نگاشته است که بخت و اقبال خود را نه دیگر در عهدین قدیم یا در ستاره‌های بالای سرشان، بلکه بر روی زمین سرد و تاریک زیر پایشان جستجو می‌کنند، مردمی که زیبایی را می‌پرستند و عشق را می‌آفرینند تا در پرتو آن، تنهایی خود و نیز تاریکی و سردی ناگزیر جهان را فراموش یا قابل تحمل سازند. این کتاب بهترین مدخل برای آشنایی با عالی‌ترین جلوه‌های اندیشه و ادبیات عهد رنسانس در انگلستان است.»

برچسب ها: شکسپیر ، کتاب
ارسال به دوستان