بيش از سه هفته است كه مستند مسابقه «فاز»؛ محصول اوج كودك و نوجوان از شبکه ۲ سیما برای مخاطبان نوجوان پخش میشود. در این مسابقه ۲۸ نوجوان دختر و پسر شرکت کردهاند تا ایدههای اجتماعي و عامالمنفعهای را مطرح کرده و در رقابت با یکدیگر، اثبات کنند که کدامیک از آنها توانایی به ثمر رساندن آن را دارند و در پایان افراد برگزیده نشان فرزند ایرانزمین و جایزه اعتباري یکصد میلیون تومانی اين برنامه را در قالب حمایت برای اجرای طرح برگزیده از آن خود خواهند کرد.
به گزارش عصر ایران به نقل از روابط عمومی برنامه فاز، اين برنامه اولین تجربه ساخت مستند مسابقه ویژه نوجوانان در ايران به شمار میآید و بعد از غربال ثبتنامکنندگان (فاز صفر) وارد فاز اول يعني مرحله طراحی شد. در ادامه به فاز دوم يعني جمعآوری امضاء در مرحله طومار رسيد. مرحلهای كه نوجوان باید برای پیوستن مردم به یک کمپین اجتماعی کوچک در سطح تهران توجه شهروندان را جلب میکردند. به این بهانه به سراغ رضا ساكي یکی از داوران این مسابقه در فاز طومار رفتيم و تا بيشتر با حال و هواي اين مسابقه آشنا شويم.
رضا ساکی را شاید بیشتر به طنز و نوشتههای مطبوعاتیاش بشناسيد اما او علاوه بر روزنامهنگاري، شاعر، نويسنده، تهیه کننده و کارگردان رادیو است و شايد صداي دلنشينش در راديو شنيده باشيد. البته اصلیترین دغدغهاش محیطزیست است و بیش از یکدهه در این حوزه به فعاليت ميپردازد.
زمينه آشنايي ساكي با عوامل توليد مستند مسابقه فاز به برنامه «جيوگي» برمیگردد و ساکی دریکی از قسمتهای اين برنامه، مهمان میلاد دخانچی بود.
اما برويم سراغ مسابقه! ساکی، نوجوانهای شرکتکننده در مسابقه فاز را عالی توصیف میکند و با همان لحن طنزش میگوید: «بچهها خیلی خوب بودند، بعضیهایشان متوسط خوب بودند و بعضیهایشان هم خیلی بد خوب بودند»! البته او از یکی دوتا از طرحهای بچهها در مرحله جمعکردن طومار خوشش آمده و حسابی از فعالیت و تلاش آنها ذوق کرده است.
وی در مورد اين مرحله از مسابقه و جمعآوری طومار میگوید: ما از قدیمالایام هم طومار داشتهایم كه همانند کمپین و پویش امروزی است. امضاء طومار ازاینجهت مهم است که شما باید یک فردي را در كمترين زمان با برندهترین و تأثیرگذارترین کلمات مجاب کنید تا به شما بپیوندد و طومارتان را امضا کند و براي همين انتخاب آن براي يك مرحله از مسابقه فاز، میتوانست موجب ارزيابي متفاوتي از شرکتکنندگان شود. چراکه براي امضا کردن بايد یک فرآیند در مخاطب ایجاد شود و به این سادگیها نیست. علاوه بر تسلط بر موضوع، روابط عمومی بالا میخواهد؛ یعنی تو باید بتواني طرف مقابل را قانع کنی و شرکتکنندگان مسابقه فاز توانستند این کار را بکنند.
ساكي در ادامه به کمتوجهی رسانهها به نوجوانان پرداخت و گفت: متأسفانه در فضای رسانهای نوجوانان نهتنها جدی گرفته نمیشود که اصلاً دیده نمیشود. درحالیکه مهمترین رده سنی همین دوره است. این نظر شخصي من نيست و روانشناسها آن را مطرح میکنند و شاید از دوره جواني هم مهمتر باشد. خود ما هم اگر به عقب برگردیم میبینیم زخمهایی که در نوجوانی خوردهایم خیلی ماندگار بوده و هنوز در ذهنمان هست.
وی در توصیف بیشتر اهمیت این مقطع سنی گفت: نوجواني مرحلهای است كه برای اولین بار فرد میخواهد در تصمیمگیریها شركت كند مثلاً در مورد مقصد سفر بگوید که کجا برویم يا چطور برویم. اینجاست که پدر و مادرها باید به او احترام بگذارند و اگر بتوانند در این مقطع سنی فرزند خود را توانمند بار بیاورند تا سالیان سال میتوانند خیالشان از او راحت باشد؛ اما عموماً جواب پدر و مادرها این است: برو بچه! بشین درست را بخوان!
ساکی در مورد برنامههای فعلی تلویزیون در حوزه نوجوانان معتقد است: ما برنامه درباره نوجوان زیاد داشتیم اما برنامه برای نوجوان نداشتهایم. در مورد ادبیات کودک هم همین قضیه پابرجاست. ما کم توانستهایم با نوجوانان همراهی کنیم ولی فکر میکنم بعضی جاها مسابقه فاز توانسته است این کار را انجام بدهد و نشان بدهد به نوجوان مي توان اعتماد كرد.
به نظر ساکی یک برنامه تلویزیونی برای آنکه بتواند نوجوانها را جذب خود کند باید جلوه بیشتری از فضای مجازی ارائه دهد و قطعاً تلویزیون میتواند؛ البته اگر بخواهد.
به اعتقاد او فاز چون قصه دارد، قصه رسیدن یا نرسیدن، موفق شدن یا نشدن، میتواند مخاطب را با خود همراه کند و حتی چالشي بین بینندگان در مورد سرانجام یک شرکتکننده ایجاد کند تا جایی که برای فهمیدن سرنوشت این بچهها، پشتصحنهها را هم از کانال و جاهای دیگر دنبال کنند.
در آخر سراغ بهترین خاطره او از مسابقه فاز رفتيم. خودش ماجرای را اینگونه تعریف میکند: بعد از حذف یکی از بچههاي شرکتکننده من تا ۲ ساعت در باغ کتاب ماندم و با بچهها حرف میزدم. بعضیها خیلی درگیر مسابقه شده بودند. یک از آنها متولد ۸۳ بود. به او گفتم تو خیلی راه درازی در پیش داری. من اگر به سن تو بودم و اینقدر توانایی داشتم الآن برای خودم کسی شده بودم. اینیک آغاز است و پایان نیست. بارها و بارها در مسابقههای آینده خواهی باخت و اگر بخواهی اینطور ناراحت شوي و... خلاصه سعی کردم با بچهها شوخی کنیم تا از آن حال و هوا دربیایند كه خاطره دلنشینی براي من بود خلاصه ما اینجور داورهایی هستیم!