عصر ایران؛ مهرداد خدیر- سخنان آیت الله مرتضی مقتدایی نایب رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در رد انتقادات برخی از روحانیون به اظهارات رییس جمهور روحانی حایز اهمیت فراوان است.
نائب رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با تشکر از توضیح رئیس جمهور بابت سخنان شان در زمینه امکان نقد در زمان حکومت معصومین، گفته است: «وقتی خود آقای روحانی توضیح می دهند که برداشت های اشتباه از سخنان خود را قبول ندارم، باید پذیرفت؛ اما انتقاداتی که مطرح شده، اگر بر اساس این نظر باشد که نقد حکومتی که امام زمان در آن حکومت می کند، درست نیست و اشتباه است و شاید سیاسی کاری باشد».
این سخن رییس جمهوری که در حکومت معصوم هم می شود نقد کرد چه رسد به غیر معصوم، به مذاق شماری از اصول گرایان خوش نیامد. در حالی که بحث آقای روحانی حکومت و حق نقد حکومت بود و نه امام معصوم. اما کسانی از این تعبیر، سوژه ها ساختند و پرداختند و حتی عضویت او در مجلس خبرگان رهبری و رجل مذهبی بودن او را زیر سوال بردند و لابد کاندیدای مورد علاقه آنان که حالا نمی دانند با او چه کنند رجل مذهبی بود.
جدای محتوای سخن روحانی که اشارتی بود به فرازی مشهور از نهج البلاغه این نکته هم جالب بود که جدای آقای یزدی غیر روحانیونی هم درباره این که یک روحانی چه بگوید و چه نگوید اظهار نظر کردند و بعضا از یاد بردند که او خود روحانی است و گمان کردند چون رییس جمهوری است فقط مسؤول تأمین آب و نان مردم است و باید جایگاه روحانیت و خطابه و سیاست مداری خود را فرو گذارد.
مستدل ترین پاسخ را البته آیت الله حسین عرب نوشت و دفاع جانانه ای از رییس جمهور انجام داد. استناد او به « تفسیر نمونه، جلد سوم ص 134» از بخش های جالب این توضیح است:
« روزی پیامبر می خواست جای دوری اردو بزند. یکی از یاران به نام حباب بن منذر پرسید این انتخاب فرمان خداست که تغییر آن جایز نباشد یا صلاح دید خودتان؟ پیامبر پاسخ داد: فرمان خاصی نیست. آن گاه حباب بن منذر دلیل آورد که چرا آن محل مناسب نیست و پیامبرهم نظر او را پسندید و مطابق رأی او عمل کرد.»
اظهارات آیت الله مقتدایی تنها به خاطر حمایت او از روحانی اهمیت ندارد بلکه وجه مهم ترشاید این باشد: این پیام را منتقل می کند که جامعه مدرسین همان آیت الله محمد یزدی نیست زیرا اگر او رییس است این یک نیز نایب رییس است و همین مواضع متفاوت یا متناقض این احتمال را پررنگ تر می کند که برخی بیانیه ها که آقای محمد یزدی به نام جامعه مدرسین امضا می کند در واقع دیدگاه شخص اوست اما به نام تشکل متبوع منتشر می شود. کما این که درباره حمایت از محمود احمدی نژاد نیز این موضوع مطرح بود.
کافی است لحن رییس جامعه را با نایب رییس مقایسه کنیم.
آیت الله محمد یزدی رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چنین گفته بود:« نفی عصمت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) مخالفت صریح با اسلام و مذهب تشیّع است و اکیداً توصیه میکنیم بعضی از مسئولین از ورود به مسائل اعتقادی و تخصّصی فکری در اظهارات خویش پرهیز کنند و بهجای آن، تلاش خود را به حل مشکلات معیشتی و گرفتارهای اقتصادی مردم معطوف، و آنچه مردم از شماها انتظار دارند، گرهگشایی از مسائل و مشکلات زندگی آنان است، نه اظهارنظر در مسائل اعتقادی و تخصصی، که نه تنها گرهی از کار مردم باز نمیکند، که افزون بر مشکلات دنیوی آنان، دین آنان را نیز با مشکل مواجه میکند.»
حال آن که آیت الله مقتدایی نایب رییس جامعه مدرسین گفته است:
«در یک حکومت اسلامی که امام عصر(عج) و امام معصوم حاکم است، در آن حکومت می شود نقد کرد؛ و قطعا می شود نقد کرد؛ کما این که در زمان حکومت امیرالمؤمنین امام علی(ع) می آمدند و به والی و استاندار حضرت ایراد می کردند و می گفتند استاندار شما چنین و چنان کرد و امیرالمؤمنین(ع) هم پس از بررسی، وقتی می فهمیدند کار اشتباهی از سوی آن استاندار سر زده، او را عزل می کردند؛ این نقدها پذیرفته می شد و بر طبق آن عمل می کردند.
در حکومت امام زمان هم، نقد امکان پذیر است؛ نقد مسئولین و خدمتگزاران و کارگزاران نظام می شود، تا اشکالات رفع شود اما بازهم نباید فراموش کنیم که نقد خود معصوم جایز نیست، چون فعل معصوم و قول معصوم، حجت و مطابق با حکم الهی است که آن قابل نقد و ایراد نیست؛ اما در حکومت اسلامی، و در همین حکومت اسلامی خودمان که امروز وجود دارد، باید نقد باشد؛ نقد آموزنده و نقدی که حل مشکلات و رفع نواقص شود، و اگر ایرادهایی در جاهایی هست، بتوانند رفع کنند. بنابراین نقد بجا و نقد به مورد باید باشد، چرا که آموزنده و اصلاح کننده است.»
بدین ترتیب می توان گفت دفاع آیت الله مقتدایی و اتخاذ موضع علنی بر خلاف نظر آیت الله یزدی چند پیام را به جامعه منتقل کرده است:
اول: نایب رییس و برخی از اعضای جامعه مدرسین نمی خواهند شأن این نهاد به یک حزب منتقد دولت که در چند انتخابات اخیر نیز کاندیداهای مورد حمایت آن شکست خورده اند فرو کاهد.
دوم: چنان که گفته آمد، نمی خواهد این تلقی درگیرد که جامعه مدرسین همان آقای محمد یزدی است و در واقع مفاد بیانیه صادره به امضای محمد یزدی را رد کرده است.
سوم: هر چند برخی فراموش می کنند که حسن روحانی به تعبیر حداد عادل در مناظره های 92 هم در اسم روحانی است و هم در رسم اما وقتی یک روحانی در مصدر کار است و 24 میلیون رأی هم پشت سر دارد دیگر روحانیون باید از این اقبال اتفاقا خوش حال باشند نه آن که همت خود را صرف نکته یابی از او کنند. ضمن این که نقد رییس جمهوری در این حکومت با منطق خودشان هم نمی خواند.
دو سه بار از خبرنگارمان خواستم از یکی از اعضای ارشد جامعه روحانیت مبارز بپرسد چرا یک تشکل صنفی به جای حمایت از روحانی یی که عضو موسس خودشان هم بوده از یک پزشک یا یک نظامی حمایت می کند و پاسخی نداد و در انتخابات اخیر حدس زدم همین پرسش شاید آنان را به حمایت از آقای رییسی و واداشتن باقر قالیباف به انصراف واداشت.
چهارم: درست است که آیت الله مقتدایی هم مانند آیت الله یزدی در جایگاه مرجعیت و افتا ننشسته اما درست یا نادرست در موضع گیری های آقای محمد یزدی وجه سیاسی و واکنش نامزد ناکام انتخابات می چربد و احتمالا آقای مقتدایی خواسته این شبهه را بزداید.