عصرایران؛ محسن خانجهانی*- در حالی که سینمای ایران در تب و تاب برگزاری مهمترین رویداد سینماییاش یعنی جشنواره فیلم فجر است و مدیران و دستاندرکاران این رویداد در ویترین، دلمان را خوش کردن به اینکه امسال سینمای مستند ایران، جایگاه ویژهای در فجر دارد اما به عنوان یک مستندساز قصد دارم برخی از دغدغههای هم صنفیهایم را بدین بهانه مطرح کنم.
به تازگی در خبرها خواندم که نمایندگان صنوف با وزیر ارشاد دیدار کردند؛در آن دیدار سخنی به نقل از خانم فاطمه معتمدآریا منتشر شده بود، مبنی بر اینکه "شان سینما ازدست رفته است".
آقای وزیر! شان سینمای مستند هم در این سالها حفظ نشده است که اگر حفظ شده بود، اینگونه با آن برخورد نمی شد؛ همچون فرزند ناخواندهای که فقط محض ویترین به آن نگاه می شود و اگر اینگونه نبود علاوه بر اینکه بودجه آن شفاف سازی می شد بلکه در مهمترین رویداد سینمایی کشور یعنی جشنواره فیلم فجر به آن نگاه ویژه ای می شد.
نمی دانم با کدام توجیهی مدیران و تصمیم گیرندگان سینمای مستند پذیرفتند که فیلمهای مستند در رقابت با فیلمهای داستانی در یک رویداد ملی سینمایی به نمایش دربیایند؟
البته به نظرم برخی برنامه ریزی ها برای نمایش فیلمهای مستند در فجر که این روزها اعلام می شود، خصوصا نمایش آن در سانس های خوب سینمای رسانه و میان فیلم های داستانی اتفاق فرخنده ای است اما ای کاش همان طور که برای فیلم کوتاه، سیمرغ جدایی را در نظر گرفتند در مهم ترین رقابت سینمای ملی جایگاه جدا و مستقلی برای سینمای مستند در نظر می گرفتند.
وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
شاید این گلایه به نظر کوچک بیایید اما به نظرم میتوان این نکته را به عنوان یک گلایه نمادین در نظر گرفت و بیشتر به وضعیت سینمای مستند ایران پیبرد.
آقای وزیر ارشاد! حال سینمای مستند ایران خوب نیست، البته این اتفاق به این مقطع برنمی گردد و ناشی از وضع نابسامانی است که ناشی از عدم برنامهریزی بلند مدت برای این حوزه است و اغلب مدیران برنامه مقطعی دارند بنابراین وضعیت آینده این نوع سینمایی و دست اندرکارانش نابسامان است.
امنیت شغلی مهم ترین دغدغه ماست، اهالی سینمای مستند که سالها در این حوزه مستند ساختهاند، امنیت خاطری ندارند.
افرادی که در این حوزه کار کردند و سالها عمر و جوانیشان را در زمینه ساخت فیلم مستند صرف کردند،این روزها،روزگار سختی را میگذرانند و برخی از آنها برای گذران زندگی شان به کارمندان سازمانها و نهادهایی تبدیل شدند تا در این روزگار سخت بتوانند روزگار بگذرانند و درآمدی هر چند ناچیز برای گذران زندگی داشته باشند.
ای کاش مستندسازان با سابقه همچنان اعتبار داشتند و با اعتبار و سابقه شان وقتی برای ساخت سوژهای به مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی مراجعه می کردند، درگیر بروکراسی اداری نمیشدن و با آرامش خاطر کار میکردند و وقت شان را به جای کاغذ بازی؛ بر روی پژوهش و تحقیق سوژه و در نهایت تولید فیلم صرف میکردند.
آقای صالحی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
در روزگاری که فضای مجازی و پیامهای کوتاه مخابره میشود و فرصت و حوصلهای برای نامههای عریض و طویل نیست؛ فقط تیتروار در پایان این نوشتار که بیشتر آن را به حساب دلنوشته بگذارید؛برخی دغدغهها و پیشنهادات را مطرح میکنم.
ای کاش با طیفهای مختلف عرصهی سینمای مستند؛جلسهای میگذاشتید همانطور که در بازدیدتان از جشنوارهی سینما حقیقت قول داده بودید که با مستندسازان دیدار میکنید اما همچنان این وعده عملی نشده است.
آقای وزیر ! سینمای مستند و مستندسازان به توجه ویژهای نیاز دارند که این توجه فقط حمایتهای مالی نیست.
اهالی سینمای مستند امنیت شغلی میخواهند؛ این امنیت شغلی منوط به این است که ساماندهی در عرصهی حمایت از آثار مستند شکل بگیرد.
این ساماندهی نیازمند سازماندهی مناسبی است از جمله شکلگیری سازمان سینمای مستند یا هر عنوان دیگری که در آن چگونگی حمایتها شفاف سازی شود.
از جمله مستندسازان با توجه به سوابقشان و عملکردشان حمایت شوند؛ حمایتها از مستندها شفاف اعلام شود.
سینمای مستند آینهی جامعه است! برای مستندسازان چارچوب سوژهای تعریف نکنید!
سینمای مستند ایران با توجه به موفقیتهای اخیر مستندهایی چون «رویای دم صبح» و «آتلان» در چند سال اخیر ظرفیت جهانی شدن دارد؛ سینمای مستند را جدی بگیرید و برای آن برنامه ریزی بلند مدت داشته باشید.
و در آخر اینکه اگر مستندساز را کارمند سازمانی نبینم قطعا سینمای مستند ایران بیش از پیش رشد میکند! به مستندساز فرصت فکر و تفکر بدهیم و سوژهای را دیکته نکنیم.
*مستندساز