نماینده ولیفقیه در گلستان از پرچمداران مبارزه با رژیم شاهنشاهی در منطقه است که حالا با گذشت ۳۹ سال از پیروزی انقلاب اسلامی از سنگباران شدن خودروها در تظاهرات تا توزیع اعلامیههای امام خمینی (ره) در دوران مبارزات میگوید.
تسنیم نوشت: آیتالله سیدکاظم نورمفیدی بارها از سوی ساواک قم و گرگان مورد تعقیب قرار گرفت و احضار و تبعید شد و امروز با گذشته 39 سال از پیروزی انقلاب اسلامی، وی برای پنجمین بار در کسوت نمایندگی مردم استان گلستان در مجلس خبرگان رهبری حضور دارد و قدیمی ترین نمازجمعه کشور را اقامه می کند.
نماینده ولی فقیه در استان گلستان با اشاره به آغاز نهضت امام خمینی (ره) اظهارداشت: انقلاب از همان سالهای 42 شروع شد، امام خمینی(ره) شخصیتی که انقلاب و مبارزه با دیکتاتوری، استبداد و استعمار در ذاتش بود، در جریان رفراندوم وارد شد. با اینکه این بار نه با دولت بلکه با شخص شاه طرف بود. بنا بود که 6 بهمن این رفراندوم انجام بگیرد و امام خمینی (ره) هم مواضع تندی را علیه آن گرفت.
اهم اظهارات نورمفیدی به شرح زیر است:* یک روزی آقای صانعی که دفتر امام خمینی (ره) بود من را دید و گفت فردا صبح محضر امام خمینی (ره) بیا. روزهای زمستان بود و من هم صبح زود به منزل امام خمینی (ره) رفتم، ایشان پیش کرسی نشسته بودند، وارد شدم دیدم امام خمینی (ره) چیزی می نویسد، دستش را بوسیدم و روبروی ایشان سوی دیگر کرسی نشستم. ایشان نامه ای را به بنده دادند که خطاب به علمای منطقه بود. قرار شد نامه را به گرگان بیاورم و به محضر علما و شخصیت های روحانی برسانم، امام خمینی (ره) فرمود " به آقایان بگویید شرایط سختی است و به هر انگیزه ای که شده علما باید وارد مسئله شوند". اما بعدها سرمسئلهای که شاید موضوع امنیتی بود، آقای حاج حسن صانعی مرا دید و پیغام داد که امام خمینی (ره) گفتند نامه را نبرید و برگردانید و من هم بردم و نامه را تحویل دادم، اما به منطقه آمدم و پیام امام خمینی(ره) را شفاهی منتقل کردم.
* آن روزها آتش انقلاب و نهضت خیلی مشتعل نشده بود تا اینکه جریان ارتحال شهادتگونه مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی به وجود آمد.حاج آقا مصطفی از امیدهای اسلام و شخصیت برجسته علمی و اخلاقی بود که درگذشت ایشان منجر به چهلمها و مراسمات دیگر در تبریز و یزد و جاهای دیگر شد. چهلم شهدای یزد بود یا برای تجلیل از شهادت حاج آقا مصطفی که ما در گرگان مجلس مفصلی گرفتیم و روحانیون و علما و مردم همه اقشار شرکت کردند و آن روز عوامل امنیتی هم حضور داشتند و عدهای هم سخنرانی کردند.
* سالهای 56 و 57 در استان علاوه بر گرگان که مرکز منطقه بود در شهرهای دیگر مانند علیآبادکتول، آزادشهر، گنبدکاووس، مینودشت حتی گالیکش این حرکتها بود و تظاهرات برگزار می شد و گاهی هم مردم از جاهای دیگر کمکی می رفتند. خاطرم هست تظاهراتی بنا بود در آزادشهر برگزار شود و به ما خبر دادند تا آنروز به آزادشهر برویم که با جمعی از جوانان به آنجا رفتیم. غروب بود که تظاهرات تمام شد و میخواستیم سمت گرگان برگردیم که ماشینهای ما را سنگباران کردند اما فردی هم مجروح نشد.
* روز 12 بهمن برای استقبال از امام خمینی (ره) به تهران رفتیم. واقعا عجیب بود. ما را که تعداد زیادی هم از گرگان به آنجا رفته بودیم به مسجد لورزاده بردند و از آنجا هم جمعیت در خانههای مردم رفتند و از آنها پذیرایی شد. یک فضایی بالاتر از وحدت وجود داشت. محبت، یکپارچگی، نوع دوستی، فضای اخلاقی و معنوی و صفا و صمیمیت خاصی به وجود آمده بود.
* وقتی امام خمینی (ره) حکم آیت الله طالقانی را برای امام جمعه دادند، ما هم در گرگان با اجازه از محضر امام نماز جمعه را اقامه کردیم. الان قدیمی ترین نمازجمعه ایران و قدیمی ترین امام جمعه ایران این حقیر سراپا تقصیر هستم. البته حکم رسمی من برای امام جمعه برای بعد از آن زمان است اما اصل نمازجمعه همان روز 5 مرداد که در تهران اقامه شد، ما هم اینجا در زمین همین مصلی نماز را اقامه کردیم.مدتی هم در دانشگاه علوم کشاورزی بودیم تا اینجا سوله زده شد و تبدیل به این طراحی شد که امروز می بینیم. سال ها طول کشید اما دولت ها و آقایان کمک کردند تا امروز به اینجا رسیده است. خوشبختانه از مصلیهای خوب کشور است و از نظر من و خیلی از افراد و وزرایی که اینجا آمدند در عین سادگی، باشکوه و جذاب است.
* از اول هم گذاشتن نرده در مصلی مخالف بودم. دوست ندارم خیلی خودم را در فضای امنیتی قرار دهم چه با آن شکل، چه اشکال دیگر مخالف بودم، اما برخی چیزها در اختیار ما نبود. حتی محافظان هم اخلاق مرا میدانند.