عصر ایران ؛ جعفر محمدی - درست در روزی که در تهران، دعوای طریقت و شریعت بود و عده ای در خیابان پاسداران به عنوان "درویش و راهیان طریقت علوی" با پلیس و نیروهای بسیج به عنوان "مدافعان شریعت علوی" درگیر بودند، در مالزی، اتفاق دیگری در حال رقم خوردن بود: "اولین ارز رمزنگاری شده جهان که با احکام اسلامی منطبق است رونمایی شد."
کشور مالزی، هیچ ادعایی درباره اسلام و محوریت جهان اسلام ندارد، هیچگاه هم کوآلالامپور را "ام القرای جهان اسلام" نخوانده است. با این حال، در عین حفظ فرهنگ اسلامی و بومی خود و با احترام کامل به مذاهب و فرهنگ ها، توانسته است به همسویی احکام دین و توسعه کشور نائل شود. آخرین نمونه اش، ابداع اولین ارز مجازی منطبق با احکام اسلامی است. ارز مجازی یا دیجیتال، مدرن ترین و جدیدترین نوع پول در جهان است که به باور بسیاری از اقتصاددانان، آینده اقتصاد جهان را شکل می دهد و هم اکنون نیز گردش مالی قابل توجهی در دنیا دارد. در ایران اما حتی بانک مرکزی هم این نوع ارز را نادیده می گیرد و اساساً به رسمیت نمی شناسد چه رسد به این که مسؤولان ایرانی برای بهره برداری کشور از این ارز جهانشمول و آینده محور، طرحی دراندازند و سهمی برای کشورشان ایجاد کنند.
پیشتر نیز کشور مالزی توانسته است لیدر جریان غذای حلال در جهان باشد و بخش مهمی از گردش مالی اغذیه با نشان حلال را متوجه خود کند. همچنین اندیشمندان اقتصادی مالزی با علم به این که بسیاری از تجار ثروتمند مسلمان در جهان به دنبال مسیری حلال و غیر ربوی برای تبادلات بانکی و تجاری شان هستند، ابزارهای مالی اسلامی (صکوک) را احیا و بروز کردند و موفق به جذب سرمایه های تاجران مسلمان از سراسر جهان در سیستم خود شدند.
علت این که در مالزی، اسلام و توسعه هم مسیر می شوند ولی در ایران که بیش از مالزی ادعای اسلام دارد، مدام درگیر تنش هستیم این است که برخلاف ایران، ادبیات عمومی در مالزی - در میان حاکمان، اندیشمندان و مردم - توسعه محور است؛ بدین معنا که هر موضوعی با این 2 پرسش کلیدی و بنیادین مورد بررسی قرار می گیرد که چه نسبتی با توسعه دارد؟ و چگونه می توان از آن در جهت توسعه کشور استفاده کرد؟
مثلاً وقتی به مفهوم ابزارهای مالی اسلامی(صکوک) رسیده اند، بررسی کرده اند که چگونه می توان از آن، ساز و کاری برای جذب منابع مالی به اقتصاد مالزی و توسعه کشور ایجاد کرد؟ یا اکنون که ارز دیجیتال در جهان به راه افتاده، این سؤال را مطرح کرده اند که چگونه می توان آن را با اسلام تلفیق کرد و در مسیر توسعه مالزی از آن بهره برد؟
ادبیات توسعه در ایران، اما سال هاست که به محاق رفته است. در کمتر سخنرانی یا رویکرد رسمی شاهد آن هستیم که حتی اشاره ای به مفهوم توسعه شود؛ به جایش، تا دل تان بخواهد شعار، ادعا، خود حق پنداری، توطئه محوری، فرافکنی، نفی دیگران و در نهایت درگیری و تنش و هدر رفت انرژی جامعه داریم.
همین موضوع دروایش را در نظر بگیرید؛ سال ها پیش در ترکیه، ابتدا با همتایان آنها برخورد کردند و حتی مقبره مولانا را بستند اما بعدها دیدند که از این ظرفیت می توان در جهت توسعه گردشگری استفاده کرد. از این رو، مقبره مولانا را بازگشایی و مرمت کردند، تعامل فرهنگی را در پیش گرفتند و مناسک صوفیان مانند رقص سماع را به یکی از ارکان گردشگری ترکیه به ویژه در قونیه تبدیل کردند.
وقتی ادبیات کشوری توسعه محور باشد، حتی از ملانصرالدین هم می توان برای کشور درآمدزایی کرد کما این که در منطقه "آک شهیر" ترکیه، مقبره ای را منتسب به وی کرده اند و از این طریق جذب توریست می کنند.
باز می گردیم به دو سوال محوری در جوامع توسعه محور در مواجهه با پدیده ها:
- این پدیده چه نسبتی با توسعه دارد؟
- چگونه می توان از این پدیده در جهت توسعه کشور استفاده کرد؟
برای رسیدن به توسعه باید ابتدا عزم توسعه کشور در مردم و مسؤولان وجود داشته باشد و آنگاه همه پدیده ها از کانال این دو سؤال بگذرند:
ابتدا باید دید پدیده "الف" چه نسبتی با توسعه کشور دارد. اگر همسو، موافق و مقوّم توسعه است، باید آن را تقویت کرد. اگر نسبت پدیده با توسعه خنثی باشد، باید دید که آیا می توان آن را به خدمت توسعه در آورد و چگونه؟ و اگر مخالف توسعه است، باید دید چگونه می توان آن را خنثی یا حداقل کم هزینه کرد؟
به جای این "الف" تمام موضوعات و پدیده ها و حتی اشخاص را می توان جاگذاری کرد و با دیدگاه توسعه ای درباره شان تصمیم گرفت و برنامه ریزی کرد. این نقشه راه اصلی یک جامعه توسعه محور است.
اما اگر جامعه ای فارغ از ادبیات توسعه باشد، طبیعتاً چنین فرمولی هم ندارد و آنقدر در میان انواع شعارها و راه ها و بیراهه ها گیج و منگ می شود که قطار توسعه جهانی از رویش رد می شود، بی هیچ رحمی، بی هیچ تعارفی!
کلمه حق یُراد بها الباطل ...
واسه پوله ...
واسه ...
بسه بابا ...
خسته کردین مردم رو با این تحلیلهای آبکی ...
دسته اول کسانی که ادعای سواد و تحصیلات دارند..!
دسته دوم افرادی که به بیشعوری افتخار میکنند..!
عالمان فاسد و جاهلان مقدس نما
در کشور ما تا بخواهیم از این دو گروه داریم