۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۳۲
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۹۵۰۳۱
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۴ - ۰۶-۱۲-۱۳۹۶
کد ۵۹۵۰۳۱
انتشار: ۱۱:۳۴ - ۰۶-۱۲-۱۳۹۶

قیچی را از بیخ گلوی تئاتر و سینما برداریم!

فرهنگ را با این قیچی ها نمی شود کنترل کرد. فرهنگ بی صدا در جریان است و قیچی باید برای هرس و زیباتر کردنش دست طراح باشد وگرنه از ریخت می افتد و خودمان را اذیت خواهد کرد که چرا این همه خشونت دارد گلستان ها را بی ریخت می کند.

عصر ایران؛ روح الله صالحی- همه حواس ها هنوز توی دنا دارد می چرخد و مویه می کند و نمی داند این طرف چه خبر است؟

حواس ها حق دارند که پی کری خوانی دربی نرود و ببیند دو سلطان فوتبال در یک اقلیم دست در گردن هم آشتی کردند.

دماغ ها چاق نیست این چند ساله، اول اسفند که می شد متن ها بوی بهار می داد . این که خانه تکانی نکنیم و دل را بتکانیم و از این دست شعارهای شیک و پیک فضای مجازی، هیچ سودی نه برای گوینده داشته نه برای خواننده وگرنه این همه غمباد نمی گرفتیم.

خود بهار را هم جدی گرفته نمی شود، بخشی از آن را بگذاریم به حساب مریضی مزمن جیب ها و بخشی دیگرش امیدی بود که با پشیمانم از رأی دارد توی دهان ها می چرخد. مردم دم بهار به امید احتیاج دارند و مدیران فرهنگی فکر می کنند اگر مردم بخندند امید خواهند داشت.

خنده شاید پله بالا رفتن امید باشد اما از دور که نگاهش می کنی از آن تصاویری است که دو بعد دارند و می شود تصویر دیگری هم دید.تا امید سر پا نیستد خنده نمی تواند دوام داشته باشد.

این که سینما و تئاتر نقش مهمی در انتقال امید دارند شکی نیست اما اشتباه این جاست که از این دو می خواهند خودشان نباشند.

بسیار و حتی بیشتر از بسیار گفته اند تئاتر و سینما، آینه زندگی اند و تا مادامی هنر محسوب می شوند که آینه باشند و بازتاب دهنده اجتماع باشند چرا که ماهیت این هنرها ارتباط انسان با انسان است.

نامه ای منتشر شد به امضای پنجاه سینماگر صاحب نام برای حمایت از اکران فیلم عصبانی نیستم که پنج بار تیغ جراحی را برتنش دیده و مجوز اکران گرفته است.

برچسب سیاه نمایی همه جا دیده می شود و این اتفاق ناخوشایندی است که تمام توان مدیریت فرهنگی سمت قیچی سانسور و حذف بیخ گلوی تئاتر و سینما رفته است.

از هر طرف که می رویم به در بسته می خوریم ، اما باید قبول کنیم مهم است چرا که قیچی دارد نخ نامرئی آینه تمام قد اجتماع را قیچی می کند.

نمایش «بیست متری نازی آباد» به کارگردانی کهبد تاراج که به قصه خفاش شب می پردازد و قرار بود فروردین سال بعد در تالار محراب به روی صحنه برود تحت عنوان «به صلاح نیست» مجوز اجرا لغو گردید.

این که نمایشی اجتماعی نه دلیل فنی، بلکه موضوعی از اجرا باز می ماند پدیده ای نوظهور در عرصه تئاتر کشور است.

همین ماه پیش، نمایش «روز عقیم» حسین کیانی هم شب اجرای جشنواره، مجوزش به خاطر عدم اصلاح رویداد نمایش توسط گروه، لغو گردید در حالی که یک ماه اجرای عمومی رفته بود.

نمایش «بنگاه تئاترال» نوشته علی نصیریان و به کارگردانی هادی مرزبان هم به یکباره شب سوم دور دوم اجراهایش متوقف شد.

قطار تئاتر دارد تند به تند دستگیره ترمزش کشیده می شود و این به سیستم فکری هنرمندان آسیب می زنند و شبیه فیلم های سینمایی سمت پرتگاه ابتذالی سخیف تر از آلودگی هل داده می شوند تا مردم به هرقیمت که شده بخندند.

پیش تر نمایش ها توسط شورای نظارت و ارزش یابی منوط به رعایت یک سری نکات بعضا عرفی می شدند که تأثیر چندانی بر کلیت اثر نمی گذاشت.

این که نمایش و فیلم با موضوعات اجتماعی و به اصطلاح پایین شهری، جای نمایش های شیک و پیک بالا شهری را گرفته است سبب نگرانی ممیزی تئاتر شده که این روند باعث جذب مخاطبین از قشر آسیب پذیر می شود. این می شوذ که انگار نیروی از بیرون دارد می گوید به صلاح نیست.

این به صلاح گفتن ها را می شود در بیانیه های کانون کارگردان ها و کانون نویسندگان تئاتر در واکنش به وقایع حذف «روز عقیم» از سی و ششمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر دید.

آرش عباسی که تقدیر کارگردانی جشنواره امسال را به کارنامه موفقش اضافه کرد در واکنش به اقدام محمد عاقبتی که از داوری جشنواره انصراف داد نوشت،به من ثابت کرد نه تئاتر و نه خانواده تئاتر و نه تماشاگران تئاتر در جایی که باید کاری کنند کاری از دستشان نمی آید.بداخلاقی دغدغه تئاتر نیست، شورای نظارت بر نمایش باید پای امضایش بایستد.

واکنش ها عموما احساسی هستند و فقط می پرسند چرا اما هیچ تلاشی برای باز شدن یک پرانتز جلوی ممیزی ها نیست که پاسخی شفاف بدهند و حالا نوبت به پنجاه سینماگر رسیده است که از رئیس جمهور بخواهند یعنی ایشان در جریان نیست؟ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی چه؟

این اتفاقات در کنار تلاش برای ابقاء شفیعی مدیرکل هنرهای نمایشی قابل تأمل است چرا که ایشان به عنوان مدیر تئاتر کشور هنوز پاسخی و راهی برای برون رفت از شرایط فعلی نیافته که سیر صعودی پیدا کرده است.

گیشه، نان بسیاری از هنرمندان تئاتر را بر گردن گرفته است. تئاتری که می گویند دومین شغل پرمخاطره جهان است و این جا هیچ حکمی ندارد.حتی روز جهانی اش را به واسطه تداخل با عید نوروز به ماه اردی بهشت هل داده اند و جز مراسم های در سراسر کشور که راهگشای صنفی نیست سپری می شود.

تئاتر شاید برای بسیاری مهم نباشد اما کارکردش در نقد تحولات اجتماعی و آن چه زیر پوست شهر می گذرد بر کسی پوشیده نیست.

این که ممیزی باید خطوط قرمز شرعی و عرفی را بسنجد امری پسندیده ای است به شرط این که خودمان تفسیر شخصی و جناحی نکنیم و با ماژیک مدام دایره را تنگ و تنگ تر نکنیم.

تئاتر مهم است حتی اگر سعی کنیم چراغ خاموش سربه زیر نگهش داریم. این تئاتر آینه به دست زخم های زیر پوست شهر را نشان می دهد و بسیاری خود را خواهند دید و این همذات پنداری که ابزار مخفی تئاتر است و این خوشایند بعضی نیست.

فرهنگ را با این قیچی ها نمی شود کنترل کرد. فرهنگ بی صدا در جریان است و قیچی باید برای هرس و زیباتر کردنش دست طراح باشد وگرنه از ریخت می افتد و خودمان را اذیت خواهد کرد که چرا این همه خشونت دارد گلستان ها را بی ریخت می کند.

 

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
United States of America
۱۱:۵۸ - ۱۳۹۶/۱۲/۰۶
0
3
یه عده خیلی کم با تفکر خاص خوششون نمیاد یه زنگ میزنن میکن برش دارین اینام میگن چشم و واسه بقیه مردم نسخه میپیچن. همین نسخه رو به کل کشور تعمیم بده میشه سرنوشت نسل های امروز ایران