ورایتی به بهانهی نمایش فیلم درساژ در جشنوارهی فیلم «برلین» در نوشتاری دربارهای این فیلم ایرانی نوشت.
به گزارش ایسنا، در این یادداشت آمده است: «درام جوانانهی؛ درساژ؛ که یک داستانی اخلاقی برای عصری جدید است، پیامدهای رشد شکاف اجتماعی در جامعه معاصر ایران را با قدرت ترسیم میکند و طبقات متوسط و فرادستی را محکوم میکند که هسته اخلاقی خود را از دست دادهاند.
نخستین فیلم بلند داستانی پویا بادکوبه درباره نوجوانی منزوی از طبقه متوسط است. او بعد از آن که به همراه گروهی از همسالان ثروتمند و سبک سرش به خاطر هیجان مرتکب جرمی میشود، از آنها جدا میشود. این نگاه برانگیزاننده به قدرت، پول، تزویر و شکاف میان نسلها که به نظر الهام گرفته از آثار محمد رسولاف است در نهایت تقدیر ویژه هیئت داوران بخش بالای 14 سال نسل جشنواره برلین 2018 را از آن فیلم کرد.
داستان فیلم در مهرشهر، حومه سرسبز کرج، اتفاق میافتد. در این منطقه که حدود 40 کیلومتر از تهران فاصله دارد، ویلاهای خصوصی پرتجمل در کنار بلوکهای آپارتمانی طبقات با درآمد متوسط جامعه قرار دارند. گلسای جذاب، لجباز و نه چندان دوست داشتنی (نگار مقدم که شبیه به گلشیفته فراهانی جوان است) تنها فرزند کارمندانی از طبقه متوسط (علی مصفا و شبنم مقدم) است، که میخواهند به دخترشان امکاناتی بیشتر از آنچه خودشان داشتهاند بدهند. امکاناتی نظیر شانس اسب سواری در یک اصطبل محلی.
گرچه والدین گلسا معتقدند که بهترینها را برای دخترشان میخواهند اما این خانواده کوچک به ندرت رابطه نزدیک و متقابلی با هم دارند. شامهای خانوادگی کارهای روزمرهای هستند که در سکوت سپری میشوند و به دنبالشان وقت نشستن مقابل تلویزیون است. گلسا آن قدر از این زندگی سترون فلاصله دارد که همیشه در حالی نشان داده میشود که هدفن زده و به موسیقی گوش میدهد و به موبایلش که از وسایل ضروری نوجوانان امروز است متصل است. او بدون آنکه والدینش دوستانش را بشناسند یا بدانند او به کجا میرود، میآید و میرود.
گلسا هر وقت بتواند از خانه بیرون میزند و با گروهی از همسالان نازپروده و مرفه خود میگردد، افرادی که نسبت به سابقه خانوادگی او نگاهی از بالا به پایین دارند. یک شب این نوجوانان از سرملال از خواربارفروشی کوچکی دزدی میکنند و در این اقدام کارگر افغان مغازه (لطفالله سیفی) زخمی میشود. آنان فراموش میکنند فیلم دوربین مداربسته فروشگاه را که میتواند باعث گیر افتادنشان شود بردارند. افراد گروه –به خصوص امیر (یسنا میرطهماسب) پسر قلدر یکی از ثروتمندان شهر-گلسا را مجبور به برگشتن به مغازه و برداشتن فیلم میکنند.
گلسا که از یک سو غرورش به خاطر نحوه برخورد دوستانش و پشت کردن آنها جریحهدار شده و از سوی دیگر در حال آگاه شدن نسبت به وضعیت اطرافش است، فیلم دوربین را در اصطبل اسبهای درساژ مخفی میکند. امتناع او از نابود کردن فیلم و یا دادنش به اعضای گروه، به افزایش تنش میان آنان و همچنین میان گلسا و خانوادهاش میانجامد.
فیلمنامهی فیلم که توسط حامد رجبی نوشته شده است (نخستین فیلم داستانی بلند او با نام؛ پریدن از ارتفاع کم؛ در سال 2015 در جشنواره فیلم برلین به نمایش درآمد) از دل سنت داستانهای اخلاقی سینمایی که پس از انقلاب اسلامی در ایران به راه افتاد بیرون آمده است، در عین حال که در مقابل این سنت نیز قرار دارد. گلسا بیش از آن که همدلی برانگیز باشد ضد قهرمان است. او نیز مانند بکی شارپ، شخصیت ساخته شده توسط ویلیام تکری، مانند بیگانهای عمل میکند که ارزشهای سطحی و مادی گریانهی دوستان، والدین آنها و پدر و مادر خودش را برملا میسازد. اما در غیاب دوست یا خانوادهای که بتواند با آنها مسائل غامض اخلاقیش را مطرح کند، این شخصیت خود رأی مرتکب اشتباهات بسیاری میشود که به زندگی افراد زیادی صدمه میزند.
بادکوبه، کارگردان فیلم بدون ترس از ترسیم کردن شخصیتهای دوست نداشتنی، انرژی خستگی ناپذیر و عبوس گلسا را مهار میکند تا فیلم را متقاعدکننده و قدرتمند نگه دارد. گلسا تقریبا همیشه در حال حرکت است، نه تنها به این خاطر که پولی برای سوار تاکسی شدن ندارد و بدون امیر کسی را ندارد تا او را به اصطبل –تنها محلی که در آن احساس شادی و آسایش دارد-برساند. کارگردان با همکاری فیلمبرداری بینظیر، اشکان اشکانی، از صحنههای متعدد شب استفاده کرده تا فضای سرکوبگرانهای که شخصیتهایش در آن به سر میّرند را برجسته سازد.»
فیلم سینمایی "درساژ" ساخته پویا بادکوبه، به تهیهکنندگی سمیرا برادری و روحالله برادری در بخش نسل شصت و هشتمین جشنواره فیلم برلین از سوی هیأت داوران بخش بینالملل مورد تقدیر قرار گرفت.
در این فیلم علی مصفا، شبنم مقدمی، هوشنگ توکلی، علیرضا ثانیفر، علیرضا آقاخانی، سیامک ادیب، جلال فاطمی، لویی سیفی، یسنا میرطهماسب، باسط رضایی، بهآفرید غفاریان، شایان فصیحزاده، رامبد مطلبی و با معرفی نگار مقدم به ایفای نقش میپردازند.