عصر ایران؛ احسان محمدی- اگر اتفاقی که به اسم چهارشنبه سوری این چند سال در خیابان ها رخ می دهد واقعاً یک جشن ایرانی است ترجیح می دهم نژادم برگردد به یکی از قبایل آفریقایی که هنوز با نیزه برای کُشتن حیوانات وحشی و خوردن گوشت خام گندیده شان به بیابان می روند.
بسیاری از ما، از ترس حمله برخی زامبی های خود کوروش پندار که گمان می کنند خود خشایارشاه با سُرنگ خون پاک آریایی را در رگ های پدربزرگان شان تزریق کرده ساکت شویم اما فریاد نزنیم این اتفاقی که در چهارشنبه سوری رخ می دهد اسمش جشن و سور نیست، جنگ خیابانی است.
آنچه در این چند سال در چهارشنبه سوری شاهدش هستیم پرتاب نارنجک ها و بمب های دست ساز، شکستن شیشه ها، آتش گرفتن ماشین ها، وحشت زن ها و بچه های خردسال، دست و پاهای سیاه و سوخته، چهره های جزغاله شده و جنازه های دوداندود است، این چه نسبتی با گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک دارد که می گویم راه و روش ایرانیان باستان بوده؟
دست برداریم از این چاپلوسی مداوم، از این وحشت که مبادا بگویند: نباید رسم های ملی را نادیده گرفت. این چه رسمی است که جنازه تولید می کند؟ چه رسمی است که زن باردار بچه سقط می کند؟ چه رسمی است که موقع رد شدن از خیابان باید وحشت کنی که یک بچه دماغو یا جوانکی با شلوار لیز خورده تا زانو با بمب دست ساز تو و ماشین ات را آتش نزند؟
- آقا! اینها بغض فروخورده مردمی است که سالها توسط حکومت اعتقادات ملی شان انکار شده!
قطعاً در طول سال ها اقداماتی برای ایرانی زدایی و مقابله با علایق ملی ایرانیان صورت گرفته، برای اینکه فرزندان ما ریشه های اجدادی شان در این خاک قطع شود اما دلیل می شود که با بمب و نارنجک به جان هم بیفتیم و همدیگر را قطعه قطعه کنیم؟!
این رفتار و گفتار و کردار شرم آور است. از آن تحت هیچ عنوانی دفاع نکنیم. واقعاً این اسمش جشن است؟ سال گذشته در چهارشنبه سوری 16 نفر کشته شدند. دقت کنید! 16 جنازه در جشن تولید کردیم. لابد بعدش هم روی شانه هم زدیم که دست مریزاد که نگذاشتیم رسم نیاکان مان به فراموشی سپرده شود! خسته نباشی دلاور، خدا قوت پهلوان!
سال ها پیش نوشتم که راه پایان دادن به این جنگ خیابانی نه حمله پلیس به مردم است و نه انکار چهارشنبه سوری از سوی حاکمیت. بلکه باید این جشن به رسمیت شناخته شود. خود نهادهای قدرت مثل شهرداری مکان های خاصی را برای این جشن مهیا کنند تا مردم جمع شوند، از روی آتش بپرند، بگویند و بخندند و عکس یادگاری شان را بگیرند و بروند. اما به شرطی که برخی از خوشحالی مردم، تحریک نشوند.
هیچ راه دیگری جواب نمی دهد. نه آماده باش کامل پلیس و آتش نشانی و اورژانس و نه پخش مکرر فیلم های سینمایی هالیوود و نصیحت درمانی سلبریتی ها! (دردناک است که پویان برادر نوجوان ترانه علیدوستی، در چهارشنبه سوری سال 83 در نتیجه همین بمب افکنی های خیابانی جان باخت).
راهی وجود ندارد جز به رسمیت شناختن این جشن و مدیریت آن با کمک مردمی که هر سال میلیون ها نفرشان خودجوش برای برگزاری مراسم محرم به خیابان می آیند. برخی از همان نوجوان ها و جوانانی که هیات گردانی می کنند کسانی هستند که خیابان ها را در چهارشنبه سوری به میدان جنگ تبدیل می کنند می شود آنها را برای شادمانی هم به میدان آورد. با کمک مردم به جنگ خیابانی چهارشنبه سوری خاتمه بدهید. اندازه کافی در سال 96 اشک ریختیم. جنازه به خاک سپردیم...
کدوم اعتقاد ملی شون انکار شده؟؟؟؟؟
شما اول ثابت کن اعتقاد ملی بوده بعد انکارش رو هم اگه تونستی ثابت کنی اون وقت حق داری شانتاژ رسانه ای بکنی و رنگ یه جمله احساسی ساخته شبکه های معلوم الحال رو رنگی کنی!!!!!!!!!!!
چقدر سطح استدلال این تحلیل گران عصر ایران نازل است....
مردم و مخاطبان رو چی فرض کردین شما؟؟؟؟
دیگه تو این مملکت چه کاری می خوان بکنن که اجازه بهشون ندادن؟؟؟؟
تو ملأ عام هر غلطی می کنند هنوز ادعا می کنن آزاد نیستیم!!!!
میشه محدوده و مرز آزادی ای که نیاز دارین رو بفرمایید؟
من عاشق این ادبیات نگارشتم ... کلا راجع به هر موضوعی که می نویسی عالی می نویسی
خواهشمندیم نظرات حاوی استدلال و حرف حق رو ننویسید که معذوره از انتشار ..
خداوکیلی سانسور هم حدی داره