عصر ایران؛ کاوه معینفر - زندگی استیون هاوکینگ به اندازهای منحصر به فرد بود که در سال ۲۰۱۴فیلم "نظریه همه چیز" ساخته جیمز مارش، براساس زندگی وی بر روی پرده سینما رفت؛ بازی نقش هاوکینگ در این فیلم برای "ادی ردماین" جایزه اسکار برای بهترین بازیگر نقش اول مرد را به ارمغان آورد. در این فیلم دانشمندی به تصویر کشیده شد که در پس بیماری فلجکنندهی عصبی، انسانی به غایت هوشیار و شوخ بود.
در سال آخر تحصیل، هاوکینگ در آکسفورد در پاگرد پلهها زمینخورده و سرش به زمین اصابت کرده بود. در نتیجه، اندکی حافظهاش را از دست داده بود. دوستانش گمان میکردند که این اتفاق ناشی از مستی او بودهاست اما این تنها باری نبود که او از پلهها افتاده بود، گاهی هم گره زدن بند کفشهایش برایش دشوار شده بود.
هاوکینگ دررفتن از پلهها مواظب خودش بود، اما آن دشواری بستن بند کفش کماکان باقی بود. وقتی در پایان نخستین نیمسال تحصیلی یعنی در ژانویه ۱۹۶۳ در آغاز 21 سالگی در کمبریج، پدرش تصمیم گرفت او را برای معاینه به بیمارستان ببرد.
نتیجه فراتر از بدترین کابوسهایی بود که ممکن بود به سراغ کسی بیاید.آزمایشهایی که روی او انجام گرفت علائم بیماری بسیار نادر و درمانناپذیری به نام ALS را نشان داد. این بیماری بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار میدهد و به تدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین میبرد و با تضعیف ماهیچه ها فلج عمومی ایجاد میکند بهطوریکه به مرور توانایی هر گونه حرکتی از شخص سلب میشود.
معمولاً مبتلایان به این بیماری بیدرمان مدت زیادی زنده نمیمانند و این مدت برای استیون بین دو تا سه سال پیشبینی شدهبود. هاوکینگ به کمبریج بازگشت، به حالت افسردگی سیاه و هراسناکی فرورفت. چندین ماه به ندرت خانهٔ اجارهای خود را ترک کرد.
نومیدی و اندوه عمیقی استیون را دربرگرفت. ناگهان همه آرزوهای خود را بر باد رفته میدید؛ دوره دکترا، رؤیای دانشمند شدن، کشف رمز و راز کیهان، همگی به صورت کاریکاتورهایی درآمدند که در حال دورشدن از او بودند. به جای همه آن خیالپردازی حالا کاری به جز این از دستش برنمیآمد که در گوشهای بنشیند و دقیقهها را بشمارد تا دو سال بعد با فلج عمومی بدن زمان مرگش فرا برسد.
به اتاقی که در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهایی ساعتها متفکر و بیحرکت ماند. خودش بعدها تعریف کردهاست که یک شب دچار کابوسی شد و در خواب دید که محکوم به اعدام شدهاست و او را برای اجرای حکم میبرند و در آن موقعیت حس کرد که هر لحظه زندگی چقدر برایش ارزشمند است.
بعد از بیداری به یاد آورد که در بیمارستان با یک جوان مبتلا به بیماری سرطان خون هماتاق بوده و او از فرط درد چه فریادهایی میکشید. پس خود را قانع کرد که اگر به بیماری بدون درمان مبتلا است اما لااقل درد نمیکشد.
به علاوه طبع لجوج و نقادش که هیچ چیز را به آسانی نمیپذیرفت هشدار داد که از کجا معلوم که پیشبینی پزشکان درست باشد و چه بسا که از نوع اشتباههای کتب درسی باشد، و هشدارش درست بود او عاقبت در 76 سالگی درگذشت.
جایگاه رفیع او در عالم علم بر کسی پوشیده نیست اما شاید بسیاری ندانند که هاوکینگ در زمینه های مختلف فیلم و سینما فعالیت داشته است، از نویسندگی برای فیلمها و برنامههایی که بر اساس کتابهای خودش ساخته میشد، تا صداپیشگی در کارتونهای معروفی مانند "سیمپسونها" و یا خواندن گفتار متن فیلم کوتاه انیمیشن 2 دقیقه ای "چگونه در60 ثانیه وزن کم کنیم"!
در سایت imdb بیش از 100 عنوان فعالیت سینمایی و تلویزیونی از او ذکر شده است: بازیگری(9 مورد)، نویسندگی(5 مورد)، بازی در نقش خود(74 مورد)، مشارکت در فیلمها و سریالهای دیگران(19 مورد) و ...
یکی از معروفترین فیلمهایی که هاوکینگ در آن حضور و همکاری داشت مستند "هاوکینگ" ساخته سال 2013 استیون فینیگان است که خود هاوکینگ در مورد گذشته و حال زندگیش توضیحات موشکافانه و کاملی را ارئه می دهد.
استیون هاوکینگ بارها در برنامه های مختلف تلویزیون حاضر شد. مصاحبه های مختلف با شومنهای معروف دنیا داشت و نسخه انیمیشنی وی در سریال «سیمپسون ها» با استفاده از صدای خودش پخش شد. در سریال «پیشتازان فضا: نسل بعدی» (Star Trek: Next Generation) و مستندهای «استیون هاوکینگ:استاد عالم» و «سفر به اعماق عالم با استیون هاوکینگ» حضور داشت که بسیار محبوب شدند.
همچنین وی در سریال کمدی معروف تئوری بیگ بنگ (The Big Bang Theory) تلویزیون سی.بی.اس که یکی از محبوبترین سریالهای سالهای اخیر است (از سال 2012 تا 2017) در 7 اپیزود آن ظاهر شد و لحظات بسیار مفرحی را رقم زد.
چندین کتاب هم همراه دخترش لوسی برای کودکان نوشته است که در آن به زبان ساده شگفتیهای گیتی شرح داده میشود.
دانشمندان بزرگ همواره در مرکز توجه سینما و تلویزیون بوده اند ولی استیون هاوکینگ نه تنها یکی از مشهورترین و مهمترین دانشمندان این عصر بود، بلکه مثالی بود برای قدرت روح انسان که میتواند مرزها و محدودیتهای جسم خاکی و رنج و درد را پشت سر گذارد. به همین دلیل یکی از محبوبترینهای جهان علم در عرصه تصویر بوده، هست و خواهد ماند.
انسانی که مانند قهرمان فیلمها همواره با نقش منفیها و ضد قهرمانها در مبارزه است ولی ضد قهرمان زندگی او در بدن خودش بود، بیماریش. او هرگز در این مبارزه با خودش پا پس نکشید و تا آخرین لحظه جنگید، اگرچه به گفته خود گاه تنها و خسته بود، ولی امیدوار بود، آنچنان که در فیلم "نظریهی همه چیز" از زبان بازیگر نقش او میشنویم: «زندگی هر قدر هم بد به نظر برسد، همیشه کاری هست که بشود انجام داد و در آن موفق بود. تا زمانی که زندگی هست، امید هم هست.»
روحش شاد