عصر ایران، روح الله صالحی- عدد های سال 1397 را که جمع کنیم، بیست می شود. این مهم ترین عدد نسلی است که عالی و خوب و ... نداشت. عدد بیست نشانه تکامل بود و صبح تا شب می جنگیدیم که بیست و پنج صدم به این عدد نزدیک شویم و هیچ وقت برای شهروند بودن بهتر تلاش نکردیم.
هرچند کارشناسان معتقدند که نظام آموزشی مبتنی بر نمره اشتباه است اما آب از سر ما گذشته است و شرطی شده ایم و حالا که نمره ای در کار نیست سر در گم شده ایم.
در سال 1397 بیشتر از آن که آرزوی سال خوب برای هم دیگر داشته باشیم، نیاز داریم کسی مدام به ما گوشزد کند که« به تمرین بیشتر نیاز دارید.» این نیاز به تمرین بیشتر، این روزها نهایت بازدارندگی را در سیستم آموزشی ایفا می کند و راهگشای بن بست شهروندی است.
ما و سیستم اجرایی کشور نیاز به تمرین بیشتر داریم تا از هشتاد و یک میلیون مجمع الجزایر رفتاری به سمت یک جغرافیای منضبط و قانون گرا نزدیک شویم.
توماس شلینگ، برنده جایزه نوبل برای نظریه «بازی»، از پدیده ای نام می برد که «خویشتن پراکنده» خوانده می شود. یک مجمع و پارلمان تصمیم گیری در ذهن همه افراد وجود دارد و برای تصمیمات مختلف ممکن است به جنجال برسد و نیم کاره تمام شود.
ما در درون خودمان کشوری داریم با فرهنگ های متفاوت که نیاز به یک قدرت مرکزی واحد داریم که با تمرین مداوم نیروهایش، نظم بخشی کند و اجازه ندهد بی نظمی کشورهای همسایه رخنه کند و بیمار شویم.
در این سال ها می توان دولت ها را عامل ترویج بی نظمی خواند چرا که یادمان داده اند چه طور بی نظم باشیم تا کمتر اذیت می شویم و آسیب نمی بینیم.
برای نمونه دولت بارها اخطار داد که پایان اسفند 96 آخرین مهلت تعویض کارت های ملی است. اما روی حرف قانونی خودش نماند و یک سال دیگر تمدید شد.
چه قدر مردم توی صف مراکز تعویض کارت ملی وقت از دست دادند؟ چند دعوا و ناسزا به زمین و زمان و بغل دستی و...حواله کردند برای چه؟ چون می گفتند قانون است. فردا باید تاوان عدم پایبندی به آن را بدهیم و حالا ته دلش می گوید چه اشتباهی کردم از این پس سخت نمی گیرم چون سخت نمی گیرند.
«جریمه ها را ندهید چون روزی می رسد که می بخشند » این شاه کلید رفتار دولت هاست که به من شهروند می آموزاند که منضبط نباشم چون قانون نرمش خواهد داشت.
ما حتی نسبت به طبیعت هم منضبط نیستیم این مهم ترین خطری است که متوجه فرزندان و حتی کهن سالی خودمان کرده ایم.
به این فکر کنیم در سال 1396چه قدر زباله تولید کردیم و چه قدرش را با مدیریت شخصی می توانستیم کم کنیم؟
به این فکر کنیم تک تک، چند درخت می توانستیم بکاریم و به خود تعهد بدهیم از آن به صورت منظم نگهداری کنیم .
به این فکر کنیم از این چند تولدی که برای عزیزانم گرفتم چندتای آن را می توانستم توی طبیعت بگیریم با این تفاوت که کبک و خرگوشی که زنده کنار خیابان می فروشند را آزاد کنم تا کودکم به جای تجملات زرق و برق دار تولد بیاموزد که با طبیعت مهربان باشد. چرا که ما در عین قدرت یکی از موجودات ضعیف این چرخه هستیم که بدون بقیه نمی توانیم به حیات خود ادامه دهیم.
از قرن پانزدهم به این سمت مجسمه بانوی عدالت که نماد قانون وقضاوت است را بستند تا بی طرف باشد ما هم چشم های مان را بر رفتار دیگران ببندیم و بی طرف به نیاز بیشتر به تمرین فکر کنیم و این همه قضاوت بی جا را رفته رفته ترک کنیم.
ما در این سال ها با پدیده «شنبه لعنتی» رو به رو بوده ایم که تنبلی مزمنی است و مدام می گوییم از این شنبه شروع می کنیم به وزن کم کردن یا یادگیری زبان و زباله نریختن و... این شنبه هرگز برای ما محقق نمی شود.
نیاز به کم کردن آرزوهای متعدد و مشترک داریم تا همه یک جریان مشترک برای بهتر شدن را پی بگیریم و این که من به شدت شهروند منضبطی باشم و تصویر روشن ذهنی داشته باشم کفایت می کند.
سال 1397 هم تمام می شود چه بخواهیم چه نه اما یک نکته تمام نمی شود این که ما شهروند های بهتری شدیم یا بدتر؟ پاسخ از غر زدن ها کم خواهد کرد و ما را به سمت خود درونی مان و پارلمان فکرمان رهنمون می کند.