عصر ایران؛ مهرداد خدیر- واکنش وزیر آموزش و پرورش در قبال توییت «عزت الله ضرغامی» دیگر عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره آزمون های ورود به مدارس سمپادی (سمپاد یعنی سازمان ملی پرورش استعداد های درخشان) به موقع و دقیق است تا:
اولا رییس اسبق صدا و سیما بداند مملکت وزیر آموزش و پرورش دارد و این که هم وزیر و هم او عضو یک شورا هستند به این معنی نیست که هر عضوی حق دارد درباره جلسات مربوط به آموزش و پرورش در این شورا اطلاع رسانی کند.
ثانیا شورا رییس دارد و رییس آن همان رییس جمهوری است.
رییس اسبق صدا و سیما توییت کرده بود: «جلسۀ امشب شورای عالی انقلاب فرهنگی برای سمپادی ها خوب بود و آنان را از نگرانی درآورد. اجمالا قرار شد آزمون دورۀ متوسطۀ اول سال جاری، مثل گذشته انجام گیرد و اصلاحات انجام گرفته توسط شورای عالی آموزش و پرورش برای سال های آینده به شورای عالی انقلاب فرهنگی ارایه شود.»
واکنش وزیر اما صریح وسریع و روشن بود:
«دوست عزیزی بر خلاف جمع بندی رییس محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی و با اطلاعات نادرست، مباحث جلسه را رسانهای کرد! فضای آشفته امروز رسانهها و نگرانی برخی خانوادهها دستپخت ایشان بود. همچنان بر وعدۀ خود برای دور کردن اضطراب از دانش آموزان و جمع کردن بساط مافیای آزمونها پایبند هستم».
البته بهتر آن بود که آقای بطحایی این را هم اضافه می کردند که « من وزیر آموزش و پرورش هستم نه ایشان.»
مردم به یک نفر رأی می دهند که او رییس جمهوری شود. به 290 نفر هم رأی می دهند نمایندۀ مجلس شورای اسلامی شوند. آن یک نفر به عنوان رییس جمهوری و منتخب مستقیم مردم یک نفر دیگر را به عنوان وزیر آموزش و پرورش معرفی می کند تا چنانچه رأی اعتماد گرفت عهده دار اداره آموزش و پرورش شود و حالا آن یک نفر تصمیم گرفته «بساط مافیای آزمون ها» را جمع کند. این وسط آقای عزت الله ضرغامی چهکاره است؟! البته هر کس حق دارد موافقت و مخالفت خود با موضوعات متنوع را در مقام شهروند عادی یا کارشناس یا فعال رسانه ای ابراز کند و کار رسانه ها انعکاس همین نظرات است اما رفتار ضرغامی به گونه ای است که یعنی دیگران تصمیم می گیرند و وزیر کاره ای نیست.
او همین رفتار را پیش از این در قبال شورای عالی فضای مجازی هم داشته است. اگر قوۀ قانون گذار مملکت شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی است چرا به مجلس شورای اسلامی می گوییم قوه مقننه و چرا همین شورای عالی انقلاب فرهنگی که در نگاه آقای ضرغامی متولی آموزش و پرورش است کتاب های درسی را اصلاح نمی کند تا این شوراها به عنوان قوۀ مقننه معرفی شوند و چرا انتخابات برگزار می کنیم تا 10 هزار نفر ثبت نام کنند و نصف آنها را شورای نگهبان رد کند و مردم از نصف باقی مانده 290 نفر را انتخاب کنند؟ و اگر جناب ضرغامی به سبب عضویت در این شوراها نظر می دهد و اطلاع رسانی می کند دیگران چه کاره اند؟
توییت رییس اسبق صدا و سیما را نه از منظر سمپاد و آموزش و پرورش که از دریچۀ تحقیر و تخفیف مجلس و دولت باید دید. در نگاه ضرغامی مجلس و قوۀ قانون گذار همان جاهایی است که او عضو آنهاست و دولت و وزیر آموزش و پرورش هم کارشان این است که امور جاری را رتق و فتق کنند و در واقع نه وزیر که رییس وزارتخانه اند.
اما اگر چنین است این همه تکاپوی عزت الله ضرغامی برای کاندیداتوری در انتخابات آتی ریاست جمهوری برای چیست؟ البته جناب رییس اسبق صدا و سیما هنوز اعلام آمادگی نکرده اما ورود به عرصه های مختلف و مخالفت با تصمیمات دولت این احساس را ایجاد می کند.
اگر رییس جمهوری محمود احمدی نژاد باشد که در روزهای پایانی بخواهد حاتم بخشی کند وبهترین اراضی تهران را به صدا و سیما ببخشد جناب ضرغامی برای او مراسم تقدیر می گذارند ولی اگر حسن روحانی باشد باید مدام نهادهای موازی را به رخ او کشید.
اما یک مملکت مگر چند دولت و چند مجلس دارد؟ آقای ضرغامی از جانب که سخن می گوید؟ از طرف خودش؟ می دانیم که تخصصی در حوزۀ آموزش و پرورش ندارد. یا از طرف شوراهایی که عضو آنهاست. در این صورت مجلس چه کاره است؟ دقیقا چه کاره است؟ چرا مذاکرات مجلس را رادیو پخش می کند. مذاکرات این شوراها را پخش کنند اگر اینها قانون می گذارند.
اگر وزیر آموزش و پرورش حق نداشته باشد درباره یکی از زیر مجموعه های خود تصمیم بگیرد چه کسی حق دارد؟ چطور وقتی شهردار تهران تصمیم می گرفت در فلان نقطه بزرگراه را دو طبقه کند مخالفت شورای عالی معماری را به هیچ می گرفتند اما این جا برای یک تصمیم اداری باید از صد جا تأییدیه بگیرد؟
توییت سریع و صریح وزیر آموزش و پرورش پاس داشت وزارت است. به آقای ضرغامی هم باید گفت: دست از خفیف کردن دولت بردارید. شاید یک روز هم شما وارد دولت شوید. اصلا شاید رییس دولت شوید. پس چرا تخفیف می کنید؟
دکتر سید حسین نصر در گفت و گو با رامین جهانبگلو می گوید: وقتی رضا شاه از پدرم پرسید چرا پیشنهاد «وزارت» را نمیپذیرد، پدرم (ولیالله نصر) پاسخ داد: اعلیحضرت! وزارت از «وزر» میآید و به معنی «سبُکی» است. چون در نهایت تخفیف و تحقیر در پی دارد. وزیر ارشاد دولت اصلاحات اما نظری کاملا به عکس داشت و در جلسه رأی اعتماد گفت وزر یعنی سنگینی چون وزارت باری سنگین به حساب می آید.
نظر غالب اما این است که «وزیر» واژۀ ای پارسی است و اساسا ربطی به « وزر» ندارد تا سنگینی یا سبُکی را از آن مراد کنیم.
با این حال به نظر می رسد در نگاه کسانی مانند آقای ضرغامی، سبُکی یا سنگینی وزیر بستگی به این دارد که چه کسی وزیر باشد.اگر رفیق خودشان باشد از گل نازک تر به او نمی گویند ولی اگر مانند بطحایی عزم آن کرده باشد که این آموزش و پرورش آزمون زده را به سوی مهارت آموزی سوق دهد آنگاه باید او را در حد مجری تصمیمات شوراهایی که معلوم نیست موازی مجلس اند یا فراتر یا فروتر از آن فروکاست.
کسی نمی گوید استعداد مستعدترها نشکوفد. بحث بر سر تجاری شدن آمورش و پرورش زیر نام های مختلف است. عزم وزیر آموزش و پرورش را باید ستود چون نصمیم گرفته وزیر باشد نه رییس وزارتخانه.
حذف آن خیانت به کشور است.
کاش از این حرف ها زمان دولت احمدی نژاد هم می زدید
وقتی همه استاد و صاحب نظر بودن و هر کسی اجازه داشت دولت رو به 4میخ بکشه و هر توهینی رو بکنه و اخرشم بگن آزادی بیان چی شد!
که اینگونه چکشی و بی پرده نقد شود!!!
مگر شما ویراستار ندارید ؟
به جای «شکوفا بشود» یا «شکوفا نشود» می توانیم بگوییم «بشکوفد» یا «نشکوفد».
دوست بسیار عزیز و نکته سنج و پارسی دوست! یکی از لذتهای نوشتن و خواندن، مواجه شدن با واژههای تازه است که در عین تازگی درست و قابل دفاع باشد و به انتقال مفهوم خللی وارد نسازد.
قبل از آن که دربارۀ درستی و نادرستی مدعاهای یاد شده قضاوت کنید دست به یک جُست و جوی ساده بزنید تا ببینید «نشکوفد» ان قدر عجیب نیست که این همه علامت تعجب بگذارید.
سپاس از شما که زمینۀ این بحث را فراهم آوردید.