روزنامه کیهان نوشت:
ماجرای انجام وظیفه پلیس ناجا در برخورد با دختر متظاهر به فسق، هر روز ابعاد تازهای به خود میگیرد و هرچه بیشتر پیش میرویم، این گمانه بیشتر تقویت میشود که سناریویی در کار است و عدهای دانسته یا ندانسته(!) مشغول نقشآفرینی در آن هستند.
سناریویی که بیش و پیش از هر چیز، نه رفتار یک مامور را، که کلیت اقتدار و اعتبار ناجا و نیروهای زحمتکش آن را نشانه رفته است.
شاید برخی گمان کنند که این ادعا یک توهم است و اساسا سناریویی در کار نیست اما کافی است یک لحظه به این فکر کنید که از بین مقامات سیاسی و رسانههایی که گلوی خود را بهخاطر انجام وظیفه پلیس در برابر یک قانونشکن پاره میکنند، کدام یک حتی یکی از زحمات پلیس را مورد تقدیر قرار داده و این مورد را مستثنی کرده است!؟ یقینا هیچیک از این جماعت این کار را نکردهاند و همین گویای هدف اصلی یعنی نشانه رفتن کلیت پلیس و ناجا است نه یک مامور آن!
ماجرا چه بود!؟
بیستم فروردین 97، چند دختر در پارکی در تهران با زیر پا گذاشتن قانون رسمی کشور،حریم عفت را خدشهدار کردند. چند مامور زحمتکش ناجا با روی گشاده و خلق خوش،موضوع را به آنها متذکر شدند اما یکی از آن جمع،بدون مقدمه شروع به فحاشی و فریاد زدن کرد و لحظهای بعد با پلیس گلاویز شد! پلیس صبوری کرد اما توهین و حمله ادامه داشت، پلیس واکنش نشان داد و ضمن برخورد با مجرم متخلف ،وی را به قرارگاه انتقال داد. این اما همه ماجرا نبود! یک سوراخ کوچک در لباس و یک دوربین تعبیه شده در آن، گویای برنامهریزی قبلی برای عصبانی کردن مامور و واداشتن او به واکنش بود! امری که بعد از فحاشی اتفاق نیفتاد و مجرم ناچار به حمله شد تا بتواند واکنش بگیرد و فیلم آن را بهدست بیاورد!
ده روز بعد
پس از حدود ده روز و در حالیکه علیرغم ایراد جراحت به مامور ناجا، پرونده بدون کیفر خاصی در حال بسته شدن بود، مجرمان با اطمینان از اینکه آبها از آسیاب افتاده و به سلامت از این معرکه گذشتهاند، اقدام به انتشار عمومی فیلم مورد نظر کردند! فیلمی که کسی تا آن لحظه از آن اطلاع نداشت. بلافاصله، جریانی که طراح ماجرا بود، روی موج این نمایش سوار شد و فریاد وا آزادی و وا حقوق زن سر داد تا آنجا که آن را تبدیل به کارنامه یک برگی نیروی انتظامی کردند!
دولتیها به صف!
همزمان با این موج مسموم، برخی عوامل دولتی به جای بررسی دقیق موضوع و تقبیح قانونشکنی به ناجا و مامور وظیفهشناس آن هجوم برده و صحنههای بدیعی در جفای به نظام آفریدند که حقیقتا بیسابقه بود. در بین دولتیها، معصومه ابتکار و مهیندخت مولاوردی و تنی چند دیگر، جلودار ماجرا شدند و قبل از آنکه اساسا به درستی بدانند ماجرا چیست، بریدند و دوختند! محکوم کردند و خواستار اجرای حکم شدند! آنها که همیشه جانب مجرمین و مسئلهدارها را میگیرند، این بار هم به بهانه دفاع از حقوق زن و حقوق شهروندی حرفها زدند و چیزها نوشتند، اما یادشان نبود که اگر واقعا برای حقوق زن ارزشی قائلند، چرا حواسشان به حقوق مامور ناجا که یک زن وظیفهشناس و زحمتکش است نیست و چرا تلاش میکنند او و امثال او، حتی در بین دوست و اطرافیان خود تنها شوند!؟ مگر جز این بود که همزمان با این رفتار دولتیها، برخی رسانههای ضد انقلاب در فضای مجازی خواستار شناسایی و آزار و اذیت زن پلیس شدند!؟ میبینیم که رفتار این جماعت با آنها هیچ فرقی ندارد، اینها تئوریزهکننده توحش و بیقانونی هستند و آنها فرمان عملیات صادر میکنند!
دروغ یک نماینده!
کار که بالا گرفت، برخی نمایندگان مجلس هم وارد ماجرا شدند و با ژستگیری، قانون مصوب مجلس و حکم الهی را نادیده گرفته ،جانب قانونشکنان را گرفتند ! در آخرین اقدام، آنها که معمولا چشمشان به همه چیز بسته است و هیچیک از مشکلات و گرفتاریهای مردم را نمیبینند، ناگهان احساس تکلیف کردند که از وزیر کشور سؤال کنند! آنها با شش هزار تومان شدن دلار هیچ غمی به دلشان راه نیافته بود و هیچ تکانی به خودشان نداده بودند،اینجا به خروش آمدند و دست به امضا شدند! ماجرا آنقدر داغ شد که دروغ هم چاشنی کار شد! طیبه سیاوشی نماینده لیست امید تهران در دروغی آشکار که روزنامه شرق آن را منتشر کرد مدعی شد مامور نیروی انتظامی به دلیل تخلف «منتظر خدمت»شده است ! این ادعای بیاساس و سراپا دروغ درحالی بود که اساسا چنین تصمیمی در ناجا اتخاذ نشده و هیچ یک از مسئولان ناجا این دروغ را تایید نکردهاند! معلوم نیست سیاوشی به دنبال بهدست آوردن چه چیزی است که ارزش دروغ گفتن هم دارد!
وزیر کشور در تله!
موج گسترده حمله به پلیس زحمتکش خیلیها را به عقبنشینی یا اتخاذ مواضع نادرست واداشت. اما آنچه بیش از همه تعجبآمیز بود، موضعگیری وزیر کشور بود که پیش از هرگونه رسیدگی قانونی به موضوع، پشت نیرویش را خالی و حکم برخورد صادر کرد! وزیر کشور که با حکم رهبر معظم انقلاب در نیروی انتظامی دارای سمت عالی است باید بیش و پیش از هرکسی به اقتدار نیروی انتظامی و حفظ اعتبار و شایستگی آن در بین مردم فکر کند نه اینکه به سادگی و روی یک موج رسانهای،در دام بیفتد و با صدای آمریکا و برخی رسانههای معلومالحال داخلی همصدا شود.
تقدیر کنید!
اما منطق حکم میکند که زن پلیس از سوی شخص وزیر کشور و فرمانده ناجا مورد تقدیر و تشویق قرار بگیرد نه اینکه مورد بیمهری باشد. دلیل هم کاملا روشن است، انجام قانون و وظیفه محوله، یگانه انتظاری است که هر کس از کارمندان و کارگزاران حاکمیت انتظار دارد و نباید به هیچ بهانهای، این مهم مخدوش شود. تشویق این مامور وظیفهشناس باعث میشود که ماموران دیگرهم در شرایط سخت و صعب بعدی از عمل به وظیفهشان کوتاه نیایند وبرعکس، برخورد نامناسب با او سبب میشود که یک مامور، به محض مواجه شدن با شرایطی سخت، از بیم تنبیه و توبیخ دست از کار بکشد و مردم را با بدبختیها و مشکلات تنها بگذارد! امروز در موضوع عفت و حیا و حجاب، فردا در مواجهه با یک جانی مسلح و خطرناک! این اصل بدیهی و مهم اقتضا میکند که وزیر کشور و فرمانده ناجا تقدیر از جان برکفان وظیفهشناسی از این دست را در اولویت کار خود قرار دهند.
یک واکنش هوشمند
نیروی انتظامی اما بیتوجه به هیاهوها، به روشنگری ابعاد ماجرا پرداخت. با شروع موج تخریب ناجا ،کمتر کسی بود که پای آمر به معروف و مامور وظیفهشناس بایستد! حتی بالاتر از آن، اخبار دقیقی داریم که چه کسانی سختترین فشارهای روانی و سیاسی را به مقامات ارشد و فرماندهی ناجا آوردند تا آنها را برای همیشه از ایستادن پای ارزشها و صیانت از اخلاق و عفت عمومی پشیمان کنند. اما نه تنها چنین نشد، بلکه ماجرا برعکس هم رقم خورد.
سخنگوی ناجا با پرهیز از هیجان رایج و تاکید بر اینکه فیلم پخش شده بخشی از کل ماجراست، از« بررسی ماجرا در بازرسی ناجا»خبر میدهد و همزمان از زنان و دختران جامعه میخواهد که در «رعایت موازین اخلاقی و اجتماعی» کوشا باشند. چیزی که ابتکار و مولاوردی و متاسفانه حتی وزیر کشور هم یادشان نبود! راستی هیچ یک از مقامات رسمی و غیر رسمی حواسشان نبود که حکم شرعی و قانون رسمی زیر پا گذاشته شده و اساسا نیازی ندیدند که به متخلف هم تذکری بدهند!؟
عطوفت و اقتدار، دو روی سکه ناجا
اما چرا این اتفاقات به این شکل رخ میدهد!؟ چه شده که حمله به نیروی انتظامی در دستور کاری مشترک در حال عملیاتی شدن است!؟ چرا از آن سوی مرزها تا داخل کشور،این عملیات هماهنگ علیه یک نیروی کارآمد در حال انجام است!؟
واقعیت این است که تخریب ناجا بهعنوان رکن آرامش روانی جامعه، هدف بسیار مهمی برای دشمنان است و اگر به این هدف شوم برسند،بعد از آن گامهای بعدی آسانتر است. این مقطع هم مهم است چرا که ناجا در نقطه عزت قرار دارد.
به گواهی آمار دقیق نیروی انتظامی در سه سال اخیر جزو دستگاههای مورد رضایت و حمایت مردم بوده و در یک فرآیند هوشمند، در حال گسترش پایگاه مردمی خود است و همزمان با صلابت و قاطعیت در برابر قانونشکنان، به نماد عطوفت و مهربانی در برابر مردم عادی کشور بدل شده است.
حضور مامور وظیفهشناس پلیس در میانه سیل برای کمکرسانی به مردم که همین چند روز پیش فیلم و تصاویر آن، موجی از قدرشناسی را در بین مردم فهیم کشورمان برانگیخت یکی از این موارد است.
شهدای چند روز قبل پلیس در میرجاوه نماد فداکاری و اقتدار این نهاد مقدس در برابر دشمنان قسم خورده و برهم زنندگان امنیت ملی است و حالا به خوبی میتوان فهمید آنها که در صدد تضعیف پلیس در داخل هستند، تا چه حد اهدافشان با جنایتکاران میرجاوه یکی و همسو است.
فداکاری پلیس در زلزله سرپل ذهاب و ایجاد امنیت بینظیر و بیسابقه در یک رخداد تلخ طبیعی، بدرقه و استقبال از بیش از دو نیم میلیون زائر حسینی(ع) در ایام اربعین در سه مرز کشور، کنترل بینظیر سفرهای نوروزی و به حداقل رساندن تلفات جادهای و ایجاد امنیت برای بیش از 40 میلیون مسافر در سراسر کشور همه و همه جزو خدمات مردان و زنانی است که خواب را بر خود حرام کردهاند تا مردم خواب آرام داشته باشند.
راستی اگر همین نیروهای فداکار نبودند، همین جماعت پرهیاهو و تخریبگر ناجا امنیتی داشتند!؟ حتی همان دختری که پنجه به صورت مامور ناجا میکشد، اگر همین نیروها و همین گشتیهای مورد طعن بدخواهان نبودند، یک شب آرام را میگذراند؟!
نمیتوان به سادگی پذیرفت که مقامات دولتی و نمایندگان مجلس و رسانههایی که حمله به ناجا را دستور اصلی کار خود قرار دادهاند، مشفقانه و دلسوزانه مشغول کارند و به قصد قربت به تخریب اصلیترین پاسدار امنیت شهرها و روستاها مشغولند! یعنی درک اینهمه خدمت و اینهمه رضایتمندی مردم تا این حد سخت است!؟
تابستان پارسال داعش به تهران حمله کرد،اما ناکام ماند،چند روز قبل مرز میرجاوه شاهد به خون غلتیدن جوانان رعنایی بود که رفتند تا امنیت بماند،دشمن آمد ولی مرزبانان ناجا ناکامش گذاشتند،آیا کسانی در داخل در حال ادامه ماموریت ناکام داعش نیستند!؟ این حوادث فرق دوست و دشمن را بیشتر نشان میدهد.