عصر ایران؛ مصطفی داننده- آیتالله سید احمد علمالهدی امام جمعه شهر مشهد فرمودهاند: «با کنسرت، موسیقی مبتذل و نابهنجار و فسق و فجور خیابانی جوان شاد نمیشود، این یک آبنبات چوبی است که به جوان میدهند. شادی در زندگی کردن و اشتغال و درآمد است. یک نظرخواهی کنید. از هر جوانی، چه دیندار و چه بیدین بپرسید، اینکه دختر و پسر جوان به یکدیگر برسند و زندگی صمیمی داشته باشند، شادیشان بیشتر است یا آنکه به سامان نرسند ولی به کنسرت و بیبند و باری بروند.»
حضرت آیتالله راست میگوید. جوانها در گام اول به دنبال اشتغال و مسکن هستند. این را کسی میگوید که خود جوان است. قطعا بسیاری از جوانها دوست دارند زندگی خود را بسازند و بتوانند با دست رنج خود پایههای زندگی را به آسمان برسانند.
البته گویا امام جمعه محترم مشهد فراموش کردهاند زمانی که کشور غرق مشکلات اقتصادی بود به مردم مشهد توصیه کردند به جای مرغ، «اشکنه» بخورند.
جناب علم الهدی اما نکتهای در این میان فراموش شده است. بله، اوضاع اقتصادی جوانان خوب نیست. بخشی از جوانان این سرزمین با مشکلات ریز و درشت روبرو هستند. با وجود تمام این مشکلات شما چه اصراری به گرفتن بخشی از دلخوشیها این بخش از جامعه دارید؟
همین جوان غرق در مشکلات اقتصادی در یک کنسرت برای یک ساعت هم که شده، مشکلات خود را فراموش میکند. برای یک ساعت خوشحال است.
حالا که نتوانستهاید مشکلات اقتصادی جوانان این کشور را حل کنید حداقل شادی را از آنها نگیرید. فکر میکنید جوانی که با سیل مشکلات روبرو است اگر به کنسرت یا سینما نرود، به کجا پناه میبرد؟
من در حال زندگی در بین این جوانها هستم. کاش شما هم سری به آنها میزدید. کاش با همان جوانهای مشهدی که دوست دارند به کنسرت بروند، موسیقی گوش بدهند و شاد باشند حرف میزدید.
بخشی از جوانان در این سرزمین با هیات، روضه و جلسات مذهبی حال خوب پیدا میکنند و بخش دیگر با کنسرت سینما. با عقاید هر دو طرف احترام بگذاریم و اجازه ندهیم تصمیمات ما هم به مشکلات آنها اضافه شود.
حضرت ایتالله همین کسانی که شما متهمشان میکنید که با رفتن به کنسرت بیبندبار میشوند همان افرادی هستند که در جریان انتخابات همه آنها را انقلابی میدانند و سرمایه این کشور. همان جوانانی هستند که در ایام محرم برای حسین (ع) عزاداری میکنند. همانهایی هستند که در شبهای احیا،قرآن به سر میگیرند.
ما که یادمان نمیآید اما شما خوب میدانید که کسانی که در دفاع مقدس شهید شدند، همانهایی بودند که در جوانی کافه گردهای شهر بودند. بسیاری از آنهایی که سینه سپر کردند در برابر عراقیها، حتما عکسی در کافههای آن زمان تهران دارند. کافههایی که در آن پر بود از صدا و موسیقی.
باور کنید با این ادبیات و تصمیمها دایره جوانهای علاقه مند به انقلاب بزرگ نمیشود. همانطور که با گشت ارشاد کسی با حجاب نمیشود.
در پایان سوالی که ذهن آدمی را درگیر خود میکند این مسئله است که اگر واقعا کنسرت مسئله جوانان نیست چرا هرهفته در نماز جمعه مشهد به آن اشاره میکنید؟
کافه گردها رو خوب اومدی
مراکز تفریحی هم که نداریم الحمدالله . یه قهوه خونه هستش که همه میرن اونجا تریح و دود و دم .
وضعیت اشتغال هم خراب . همه بیکار هستن و شغل ندارن که بخوان تشکیل خانواده بدن
در کل خدا رحم کنه
متخصصان این فن حتما میتونن این قضیه رو حل کنن
فقط واسه من سوال اینه که جوان با چی تفریح کنه و شاد بشه؟؟؟
جایگزین شادی جوان چیه جناب علمالهدی عزیز؟؟؟؟
فقط فراموش کند؟؟؟؟؟؟؟
آبنبات چوبی؟؟؟؟؟؟