۲۰ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۰ آبان ۱۴۰۳ - ۱۷:۰۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۶۱۰۷۸۴
تعداد نظرات: ۳ نظر
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۶ - ۰۱-۰۳-۱۳۹۷
کد ۶۱۰۷۸۴
انتشار: ۱۳:۳۶ - ۰۱-۰۳-۱۳۹۷

اهلی تا عمق ترمه

ما داریم لابه لای اخبار بد، شر خواهی برای دیگران، حسادت، کینه و... دمای محیط بالا می رود متوجه نیستیم که با محیط زود همرنگ می شویم.

عصر ایران؛ روح الله صالحی- این روزها پای حرف خیلی ها که می نشینی یک جور به رفتن بی بازگشت فکر می کند که به آن چه که لیاقتش را دارد برسد و کمی از این ناامیدی که خواسته و ناخواسته نخ کش شده است و به دست و پا گیر می کند رهایی یابد.

می شود رفت اما ایران را نمی شود توی چمدان گذاشت و رفت یک گوشه دنج که صدا به صدا نرسد بعد خاک کشورت را از توی چمدان دربیاوری پهن کنی تا محو تماشای گل تکه و ترمه زری دوز شده ای از غزل باشی و ساز و آواز ، شبیه محمود دولت آبادی شادیانه ات را فریاد بزنی و همه بگویند. رقصی چنین میانه میدانم آرزوست.

می گویند آن چه ما را نمی کشد قطعا قوی تر می سازد، اما اگر قورباغه ای باشیم توی قابلمه و اجاق روشن باشد چه؟ همه چیز به خون سردی ما و اشباع شدن از خبرهای بد ربط دارد

قورباغه را اگر توی دیگ آب جوش بیندازی برخواهد جست اما اگر توی آب سرد روی اجاق بگذاری نرم نرمک پخته خواهد شد و پی نخواهد برد.

ما داریم لابه لای اخبار بد، شر خواهی برای دیگران، حسادت، کینه و... دمای محیط بالا می رود متوجه نیستیم که با محیط زود همرنگ می شویم.

ژرژ پولتی پژوهشگر حوزه درام سی و شش تم و وضعیت را در کتاب خودش بیان می کند که تاریخ ادبیات جهان حول محور این سی و شش وضعیت می چرخد از نفرت گرفته تا خیانت و بشر نتوانسته از این مجموعه تم و بن اندیشه بیرون برود.هر کدام از این وضعیت ها برای شکل گیری یک تراژدی کافیست تا تلخ ترین و زهراندود شده یک درام و قصه را در کام مخاطب فرو بچکانند.

در نگاه خیلی از ایرانی ها، جهان همان دو طیف است یکی فرشته خو و اهریمن سرشت که بازمانه چند هزار سال می باشد وهیچ انگیزش و تلاشی برای بیرون رفتن از این خط کشی مفرط نکرده ایم و حتی در انتخابات های مان هم اگر این دو قطب را شکل ندهیم در تحریک مردم کم گذاشته ایم تا بیایند از ترس یکی به دیگری رأی بدهند.

اگر با منی، می شوی فرشته وگرنه همه وجودت اهریمن و دژخوی است. تعارف هم نداریم و مرز بندی های اجتماعی و کاری مان حول این جریان می چرخد و حتی به کسی که خاکستری است می گوییم: «تکلیفت را با خودت روشن کن این طرفی هستی یا آن طرفی؟»

به لیست بزرگان فرهنگ این سرزمین نگاه کنید چه نفرشان با برچسب اهریمنی از زیر تیغ گذشته اند؟ و اصرار داریم بقیه و حتی مخاطبین آثار این ها هم تکلیف شان را روشن کنند که کدام طرفی هستند.

اهلی کردن بلد نیستیم و تا نتوانیم خود را اهلی کنیم نمی شود چشم به اهلی کردن عقاب سیصد ساله و ...داشت. به قول دو سنت اگزوپری :«شازده کوچولو گفت: نگفتی اهلی کردن یعنی چه؟ روباه گفت: اهلی کردن چیز بسیار فراموش شده‌ای است، یعنی علاقه ایجاد کردن.»

این که ما چه قدر داریم در دیگران در حوزه شخصی و اجتماعی و حتی سیاسی ایجاد علاقه می کنیم؟ ایستادن در مقابل خواست عمومی را در تصمیم گیری ها می بینیم و لمس می کنیم

وقتی دخترک معلول ذهنی را برای شادی کردنحین بارش باران وادار می کنیم که یک دست و پا بالا کنار سطل زباله بایستد کسی که ایستادن در چنین حالتی برایش بسیار دشوار است انتظار داریم در او ایجاد علاقه کرده باشیم؟

هنگامی که موی دخترک را قیچی می کنیم که ناظم مرد دبستان دچار لغزش نشود آیادر کل دانش آموزان آن مدرسه ایجاد علاقه کرده ایم.

هرچند وزیر آموزش و پرورش تلاش می کند صرفا پاراف کننده نامه ها نباشد و تصمیم به اصلاح ساختار گرفته است و همین جای امیدواری دارد اما بحث این جاست نظام تربیتی و آموزشی ما چه قدر ما را اهلی می کند.

اهلی کردن را در پسا خونریزی قوم مغول ببینیم که از دلش مکتب هرات و هنر خراسان بیرون می آید و شاهکارش می شود موسیقی دوتار سرزمین زعفران و فیروزه و حالا چه؟ چه قدر خودمان و دشمنان را اهلی کرده ایم؟

ما به حذف دیگران است که بلند به نظر می رسیم و گرنه اگر افرا و سرو و کاج باشند همان بید کوچک فریبا می شود. بیش از هر زمان دیگر نیاز به حضور همه بزرگان کشورنیاز داریم که دل در آیین و مسلک این خاک دارند و گرنه فرهنگ تنها سلاح دفاع از خودش را دست مردم داده است که اگر چونان فردوسی و...مانده اند نه محمود غزنوی حکم داده باشد :«باش » و او ماند.نه ، این مردم بودند که نگذاشتند بی بر و بار بشویم

دشمن پیش رو ایستاده است به غارت فکر و منابع می اندیشد و دریغا که خودی به او گرا می دهد کجا را بزن که زودتر بیفتیم.

این روزها کسی را می خواهیم نغمه ای عاشقانه بخواند که کارگر های هپکو دلشان گرم باشد و نیشکر هفت تپه کام مان را شیرین کند و سفره اهالی بانه و کولبران پر باشد.این یعنی ایجاد علاقه کردن و اهلی شدن.

امید همه داشته های ماست که پشت دیوار امنیت ایستاده به تماشا، این که خودی ها انگ بزنند و برانند قد امید کوتاه خواهد شد. این خاک و تمام کوچه های شهر سند به نام آلاله ها خورده و دریغ است که کسی به نام نیک خواهی تیشه به ریشه همه بزند.

قبول کنیم زیستن مان کیفیت ندارد و باید آستین بالا زد که مرگ فقط در بستر کهن سالی لبخند بزند نه در چرخ های پراید و نیسان و... برای هر رهگذری دست تکان می دهد .

کدام جنگ روزانه حدود پنجاه و دو نفر کشته روی دست جبهه اش می گذارد که ما در جاده های ایران فقط هزار و سی و چهار نفر را در یک ماه کفن پیچ به خانه ابدی شان مشایعت کرده ایم؟

نه جاده با ما سر سازگاری دارد نه زلزله و نه حتی قارچ های سمی که افتاده اند به جان کبد مردم و الفاتحه بخوانید و نماز بگزارید.

روزگار آیینه است و این که چه هستیم برمی گردد که چه نشانش داده ایم کافی است نیک و خیر برای همسایه بخواهیم، شک نکنیم که کار آیینه انعکاس است به ما برخواهد گشت. و به قول شاهزاده کوچولو :« گلی هست... و من گمان می‌کنم که آن گل مرا اهلی کرده است... »

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۲
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۳:۵۰ - ۱۳۹۷/۰۳/۰۱
0
0
مجرد، وضعیت مالی متوسط، 42 ساله. هرشب ارزو میکنم که صبح بلند نشم. خسته شدم هر چند دقیقه ی بار، ی خبر بد میشنوم. به راحتی هم میتونم برم اونور اب ولی نمیدونم چرا موندم هنوز تو این کشور گل و بلبل
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۵۱ - ۱۳۹۷/۰۳/۰۱
0
1
آفرین
امیر مرتضی
Iran (Islamic Republic of)
۲۳:۳۶ - ۱۳۹۷/۰۳/۰۱
1
0
آخه عزیز! نویسنده محترم! دردمند ارجمند!
یه ویرایشی، غلط گیری تایپی و املایی و دستوری ای... چیزی...!
همینطوری که آدم مطلب به این قشنگی و درستی رو ، بدون روتوش، با یه کلیک نمیفرسته توی سایت که هزاران نفر عرق بریزند تا بتونن بخوننش!
(بعدشم چه لزومی داره که آدم هر چیز خوبی رو که بلده توی مطلبی به این کوتاهی کلاژ کنه؟!... از شازده کوچولو گرفته تا قورباغه توی آب جوش... از ایلغار مغول و مکتب هرات تا آنچه ما را نمیکشد قویترمان میسازد... از ژرژ پولتی و تم های ادبیات جهان تا قارچ های سمی... از کارگرهای هپکو و کولبران بانه تا شادیانه محمود دولت آبادی... و چه و چه و چه...)