عصر ایران؛ جعفر محمدی - سرانجام بعد از ماه ها کش و قوس، تهدید، آزمایش های اتمی و موشکی، تشدید تحریم ها، نثار کردن جملات موهن به یکدیگر و ... سران آمریکا و کره شمالی در برابر 2500 خبرنگار با یکدیگر دست دادند و از تمایل خود برای برقراری روابط عالی، سخن گفتند.
در این باره نکاتی چند قابل تأمل است:
1 - دونالد ترامپ و کیم جونگ اون، در شرایطی در سنگاپور با یکدیگر دیدار کردند که تا همین چند وقت پیش، بسیاری بر این باور بودند که با تشدید تنش بین آمریکا و کره شمالی، جهان می تواند شاهد یک جنگ اتمی ویرانگر باشد، خاصه آن که افکار عمومی دنیا نه رئیس جمهور آمریکا را فردی با رفتارهای استاندارد می داند و نه رهبر کره شمالی را.
با این حال، وقتی این دو با هم دست دادند، مشخص شد که سیب سیاست، هنگامی که به هوا پرت می شود تا به زمین بخورد، همچنان هزار بار دور می زند و پیش بینی آینده، چندان آسان نیست، کما این که پیش بینی نتایج مذاکرات دو کشور کار دشواری است.
2 - آنچه در هتل "کاپلا"ی جزیره "سنتوزا"ی سنگاپور رخ داد، برای چندهزارمین بار به ما یادآوری می کند که در عرصه روابط بین الملل، نه دوستی ها دائمی اند و نه دشمنی ها؛ آنچه دائمی است، "منافع ملی" است. اگر این یک درس را از رشته دانشگاهی روابط بین الملل یاد بگیریم، آن گاه از دیدار دو سیاستمدار غربی و شرقی که تا چند ماه قبل فحش هایی مانند "چاقالوی حقیر" و "سگ پیر خرفت" به یکدیگر می دادند، شگفت زده نخواهیم شد.
متاسفانه برخی از سیاستمداران ایرانی، روابط بین الملل را از این منظر نگاه نمی کنند و همین، یکی از نقاط آسیب پذیری سیاست خارجی ایران است.
3 - روزگاری "نوکیا" سلطان بلامنازع تلفن همراه در جهان بود اما در یک فرایند عجیب و غریب، چنان سقوطی کرد که در درس های مدیریت و کسب و کار از آن به عنوان یک "عبرت" یاد می شود.
بررسی های متعددی درباره علل این فروپاشی تاریخی انجام و دلایل جالبی مشخص شده است. یکی از دلایل این بود که مدیران نوکیا، تعصب خاصی بر روی سیستم عامل "سیمبین" داشتند. این در حالی بود که کارشناسان شرکت، مدام هشدار می دادند این سیستم عامل، آینده دار نیست و باید "اندروید" را جایگزین آن کرد.
مشکل اما این بود که در ساختار مدیریتی نوکیا، "تعصب" حاکم شده بود و نه "تعقل". این بود که همچنان متعصبانه بر روی "سیمبین" تاکید کردند و زمانی به خود آمدند که 98 درصد از ارزش سهام شرکت کاسته شده بود. آنها این روزها در کشورهای مختلف دنیا - و از جمله در ایران - بیلبورد می زنند: نوکیا، با سیستم عامل اندروید!
دیدار تاریخی «ترامپ» و «اون» یادآور درس دیگری از روابط بین الملل است: "تعصب"، نه فقط آفت شرکت داری که آفت کشورداری نیز هست خاصه آن که از مرزها درگذرد و به سیاست خارجی برسد.
4 - گفته شده است که "اون" نباید به "ترامپ" اعتماد کند، کسی که تا کنون شمار مهمی از عهدنامه های کشورش، مانند برجام و آسیا-پاسیفیک را نقض کرده است.
این سخن درستی است اما فقط ناظر به ترامپ و آمریکا نیست؛ به هیچ فرد و حکومتی در روابط بین الملل نباید اعتماد کرد، عرصه بین الملل، عرصه اخلاق و مفاهیم مرتبط با آن مانند اعتماد نیست. آنچه کشورها را قابل اعتماد می سازد این است که صحنه بازی به نوعی چیده شود که منافع دو طرف ایجاب کند که به همدیگر احترام بگذارند.
اگر بگوییم وقتی با کشوری مذاکره می کنیم که بتوانیم به آن اعتماد کنیم، تحقق چنین گفت و گویی مبهم خواهد بود. آمریکا و کره شمالی، در شرایطی با یکدیگر گفت و گو می کنند که اعتمادی بین آنها وجود ندارد و اتفاقاً به همین دلیل با یکدیگر مذاکره می کنند تا بلکه بتوانند فضای سنگین حاکم بر روابط را مدیریت کنند و از حجم هزینه های این بی اعتمادی بکاهند.
5 - در جهانی که همه برای یکدیگر خط و نشان می کشند و صلح جهانی، بیش از هر زمان دیگری آسیب پذیر شده است، انتشار تصاویری از دست دادن و لبخندهای دو دشمن دیرینه، می تواند کورسویی از این امید باشد که بشر، هنوز می تواند دل به آینده ببندد، هر چند که نشانه های تاریک، بسیار بیشتر است، مانند نقض فاحش حقوق فلسطینیان توسط اسرائیل و اتفاقاً با حمایت همین ترامپ، نسل کشی در یمن، گرسنگی ساختارمند در برخی کشورهای آفریقایی، جولان جهانی تروریست ها و ... .
واقعا" همينطور است دنياي سياست
بیشتر بنویس جناب محمدی.
نوشته های شما خیلی به کامنت نیازمند نیست.
پس حقوق شهروندی وانسانی،درکجای این نوع سیاست قرار دارد.....
به جز امضای جان کری
بالاخره فهمیدن با شعار دادن آبی گرم نمیشه
ب
اینگونه بررسی کردن سیاست خود فریبی است
یک شرکت تجاری برای مشتری تولید میکند پس باید به خواست او احترام بگذارد کاری که نوکیا نکرد، اما در سیاست باید خودت و خواست مردم خودت را ضمن تعامل با طرف مقابل حفظ کنی و نگاه مشتری محور که در تجارت حاکم است هیچ ارتباطی با سیاست ندارد
وا دادن نیاز به امیر کبیر نداره به نظرم یک لیسانسه زبان انگلیسی رو بفرستید و بره همه چیز رو بده و برگرده و بگه دیدید ما دلواپس نیستیم
1 امضا با اعتماد به نفس ترامپ پی تمام اسنادش
2 تصمیم گیری آسوده و راحت ترامپ
3 پیمان ها و قرارداد های ساده و بدون تفسیر و تبصره و ماده و یک صفحه ای ترامپ
4 جبهه گیریهای روشن و واضح و ترامپ برخلاف جبه گیریهای ظاهری سیاسیون ما و توافقات پنهانیشون.
تاریخ فقط برای درس گرفتن است ! مومن از یک سوراخ دوبار گزیده نمیشه ! آخر این توافق نامه هم جالب خواهد بود.