راهی که قرار بود امثال وزارت جهاد کشاورزی و وزارت تعاون از سالها پیشتر در کشورمان طی کنند و توفیق نیافتند، مدتی است در «قلعه گنج» طی میشود؛ اتفاقی که اگر مدنظر قرار گیرد و به دیگر نقاط کشورمان سرایت کند، بی شک اتفاقات مثبت فراوانی را رقم خواهد زد.
ایده تاسیس تعاونیهای روستایی و توانمند کردن مردم به کمک این تعاونی ها و نقش مثبتی که میتوانند در نظام تولید و توزیع ایفا کرده و حتی پدید آمدن بازوی صنفی برای قشر کشاورز و دامدار به کمک این تعاونیها، عمری بسیار طولانی در کشورمان دارد اما نه این عمر طولانی و نه انبوه وعدهها در این خصوص نتوانستهاند که این هدف را حتی به طور تقریبی محقق کنند.
هدفی که نیک میدانیم اگر محقق شود، کمترین فایده آن، تامین انبوه نیازهای کشور است چراکه در سایه مشارکتهای روستانشینان است میتوان امید داشت الگوی کشت رعایت شود، بهرهوری افزایش یابد، تغییر کشت به نسبت نیازهای جامعه مقدور باشد و در نهایت اگر الزاماتی جدید حاکم شد، پاسخ دادن به آنها با سرعت بالا مقدور باشد.
درباره الزاماتی سخن میگوییم که نه منطقهای و استانی، که کشوری است. مثل نیاز به گندم که اگر زمانی احساس شد، تنها مشارکتهای کشاورزان است که میتواند در زمانی کوتاه آن را برآورده کند. یا نیاز به تغییر کشت برای کاهش مصرف آب که با توجه به خشکسالی ها و بحران آب، بسیار کلیدی به نظر میرسد.
به این موارد، فروش نرفتن محصولات برخی کشاورزان، بی بهره ماندن ایشان از دانش روز، بی حمایت ماندن ایشان در زمان بروز برخی حوادث و رویدادها و... را میتوان افزود که راه فائق آمدن بر تمامی شان، مشارکت ایشان در امور مرتبط است. مثل عضویت ایشان در تعاونی ها و صندوق هایی که به منظور حمایت از ایشان شکل گرفته و به مدد آنها، روستائیان از افراد مفرد و بی ارتباط با دنیای دور و اطرافشان، به جوامعی متحد تبدیل میشوند که در امور بزرگتر با هم مشارکت دارند و از هم حمایت میکنند.
اتفاقی مثبت که اگرچه قرار بوده از چند دهه پیشتر در کشورمان رقم بخورد، اما این گونه نشد تا هرگز طعم برکات و مزایای آن را آن گونه که باید نچشیم. اتفاقی که مدتی است به مدد بنیاد علوی در قلعه گنج رقم خورده و از جمله ارکان عبور این منطقه از محرومیت بوده است. منطقهای محروم که حالا الگویی ناب از مشارکت های مردمی به دست میدهد که قابل تکرار در دیگر نقاط کشورمان است.
آن گونه که آمارها نشان میدهد، در این منطقه که تا چندی پیش بارزترین شاخص محرومیت در کشورمان بود، حالا حدود 100 صندوق آبادانی و پیشرفت روستایی فعالیت میکنند که حدود 13 هزار خانوار روستایی را تحت پوشش خود دارند و حدود پنج هزار تسهیلات به ارزش حدود پنج میلیارد تومان به اعضایشان ارائه کردهاند.
به این آمار بزرگ و چشمگیر، تشکیل تعاونیهای تولیدی- خدماتی با مشارکت مردم را میتوان افزود که در قلعه گنج، چاه دادخدا، سرخ قلعه، رمشک و مارز، بیش از سه هزار عضو دارند که مجموع سهام شان به بیش از 31 میلیارد تومان میرسد. عددی بزرگ که نشان میدهد با چه تعاونی های توانمندی مواجهیم و چه اتفاقات مثبتی پیش روی این مجموعه ها و آینده مردم منطقه است.
دورنمایی روشن که میتوان با بررسی و ارزیابی این تعاونی ها و تقویت نقاط مثبتشان و همچنین تلاش برای رفع نقاط منفی آنها، الگویی ناب برای مشارکت های مردمی در کشور پدید آورد که دیگر نقاط نیز قابل اجرا باشد. الگویی برای دخیل کردن روستانشینان در توسعه کشور و بهره مند شدن ایشان از مواهب آن.