عصر ایران؛ روح الله صالحی- نعل وارونه زدن؛ رسم است که دزد در موقعی که بخواهد کسی نفهمد از کدام جا رفته است نعل وارونه به اسب خود می زند تا نشان پاهای اسب به عکس راهی که رفته است، افتد. جنگی ها هم در مقام خدعه جنگی چنین می کنند.
شتاب زدگی و دست پاچه شدن شاید مفری باشد برای گریختن از این شکل راه رفتن مدیریت انرژی که ایرانی ها در پیش گرفته اند.
آمارها آن قدر عجیب هستند که باید یک زیر شاخه از رکورد های گینس این جا کنگر بخورد و لنگر بیندازد تا بفهمد برای کارهای عجیب و غریب نیاز به تمرین و ممارست نیست نعل وارونه که بزنی همه چیز حل است.
سه برابر میانگین جهانی برق مصرف می کنیم و رکورد 56 هزارمگاوات برق در یک روز را ثبت کرده ایم.لابد انتظار دارید مردم بریزند خیابان و شادی کنند که جایی اول شده ایم؟
رئیس سازمان نظام مهندسی گفت که 6.2 برابر استانداردهای جهانی انرژی مصرف می کنیم بازهم مدیون هستید اگر فکر کنید این مصرف انرژی، صرف تولید و تبدیل به ارزش افزوده شده است. شبیه آن 185 هزارتن پلاستیک و ظروف یک بار مصرف که جزو ده کشور اول دنیا هستیم که فقط صرف طبیعت گردی و خوش گذرانی ما شده و بعد غر می زنیم که توی این مملکت تفریح نیست در نبودن این گونه تیشه به ریشه چالوس و گهر و الموت و دالاهو و ملاوی و ... زده ایم اگر آن چه دوست دارید بودیم چه می کردید؟
با پسماندهای مواد غذایی مان می توان 12 میلیون نفر را سیر کرد و...
این نقطه چین ها خیلی به کمک آدم می آیند. چیزی نمی گویی می گذاری خود مخاطب پی مطلب را بگیرد و به قولی: «گفتی مدینه و کردی کبابم»
نوبت ضربه بعدی است که سرانه مطالعه ما چیزی در حدود 12 دقیقه تعریف شده است و فاجعه جایی است که سرانه ورزشی ماهم در حد مطالعه و در کما خوابیده و آن 16 دقیقه در روز است و این یعنی تنبلی، عدم مطالعه و مصرف و مصرف و مصرف...
این نعل وارونه جایی است که ما بلد نیستیم این چه طور انرژی را تبدیل به ثروت کنیم و صرفا با چرخش نقدینگی به مصرف انرژی ادامه می دهیم هرچه آید خوش آید.
در بهمن ماه 96 ایرانی ها چیزی در حدود دو ونیم هزار میلیارد تومان سپرده داشته اند و آخر خرداد این رقم به صد و چهارده هزار میلیارد رسیده است و این چهار هزار میلیارد تومان روازانه، صرفا پول بوده است و ربطی به تولید ثروت ندارد.
مشکل این نعل وارونه این جاست که انرژی در کشور آن قدر ارزان تمام می شود که داشتنش دشوار نیست و به همین سادگی می توان مصرف کرد و آب از آب تکان نخورد.
ما زمستان و تابستان توی خانه با رکابی و زیرپوش و... هستیم و این یعنی انرژی برای ما یعنی ایجاد رفاه، در حالی که انرژی باید ثروت تولید کند و بعد ثروت رفاه بیاورد.
برعکس، سایر کشورها که انرژی گران است اما رقابت بر سر کیفیت خودرو و ارزان تمام شدن است و مصرف کننده ترجیح می دهد بنزین گران را صرف خودرویی نکند که پفی و نسیمی از هم می پاشد و جانش در خطر است.
این روزها مقایسه دست مزد ایرانی ها برای خرید آیفون با برخی کشور ها را می شود دید و این تا مادامی که بقیه پازل سرجایش نباشند رد گم کردن و افزایش نقدینگی را در پی خواهد داشت.
می گویند گرانی سبب تغییر رفتار مصرف کننده می شود. اما ما ایرانی ها اثبات کرده ایم که این فرمول مربوط به سایر کشورها می باشد و این بهترین حالت را برای مدیران ایجاد کرده است که بی زحمت بر اسب مراد بتازند و کسی کاری نداشته باشد که بپرسد و نقد کند.
سرانجام گوش زد کردن ها برای مصرف آب را دیدیم، اما هنوز تغییری نه در رفتار مدیریت انرژی و منابع می بینیم و نه مردم طوری رفتار می کنند که شاخه زیر پایشان را نبرند.
به شدت به تعریف یک الگو و راهکار برای مدیریت انرژی داریم که به مناقشات درونی دامن نزند و حیف هست که هر رهگذری پوزخند بزند و ما در طول تاریخ با قنات و آبخوان داری و بادگیر و سایه نشین و...اثبات کرده ایم که می دانسته ایم چطور با طبیعت هم سو باشیم فقط لازم داریم این فاصله تاریخی را با مدیریت بهینه جبران کنیم، همین
«شبیه آن 185 هزارتن پلاستیک و ظروف یک بار مصرف که جزو ده کشور اول دنیا هستیم که فقط صرف طبیعت گردی و خوش گذرانی ما شده و بعد غر می زنیم که توی این مملکت تفریح نیست در نبودن این گونه تیشه به ریشه چالوس و گهر و الموت و دالاهو و ملاوی و ... زده ایم اگر آن چه دوست دارید بودیم چه می کردید؟»