عصر ایران ؛ کاوه معینفر - فیلم "هزارپا" ساخته ابوالحسن داوودی در آستانه شکستن رکورد فروش در سینمای ایران است، بر اساس احتمالات تا آخر هفته این اتفاق رخ خواهد داد، فرمول فروش این فیلم بر اساس خلق موقعیتهای طنز و کمدی در دهه 60 است مانند فیلمهای پرفروش "نهنگ عنبر 1 و 2" سامان مقدم یا "ضد گلوله" مصطفی کیایی و استفاده از 2 بازیگر پرفروش سالهای اخیر سینمای ایران یعنی رضا عطاران و جواد عزتی.
البته که شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جامعه امروز هم در این فروش بیتاثیر نیست و مخاطب دوست دارد 2 ساعتی که به سالن سینما میرود لحظاتی شاد و مفرح داشته باشد. این امر در تاریخ هم مسبوق به سابقه است؛ در آمریکا از سال 1929 تا زمان شروع جنگ جهاني دوم(1939)، وقتی بحران عظيم اقتصادي بوجود آمد بيشترين فيلمهاي صرفا سرگرمكننده و اساسا سينماي موزيكال در آن دوره تولید ميشود.
کارگردان فیلم "هزارپا" در روز یکشنبه 14 مرداد با روزنامه اعتماد مصاحبهای انجام داده است؛ چند نکته در این گفتگو مطرح میشود که جای بحث دارد: «براي من ساختن اين فيلم زنگ تفريح نبود بلكه در شرايط نابسامان امروز جامعه، وظيفه خودم ميدانستم.» یا در جای دیگری هم اشاره میکند: «اين نوع فيلمسازي را وظيفه خودم ميدانم. فكر ميكنم در دوراني كه دولتمردان ما عاجزند و در اداره ساده مملكت ماندهاند من به وظيفه خودم درست عمل كردهام و 2 ساعت زمان خوش براي مردمي فراهم كردهام كه از هرسويي درمانده شدهاند.»
در بخش دیگری از مصاحبه هم گفته است: «من با توجه به علاقهاي كه به مباحث جامعهشناسانه و روانشناسي اجتماعي دارم، تصميم گرفتم اين فيلم را بسازم و بهشدت جواب گرفتم. درواقع آن تصوري كه از نياز جامعه داشتم درست بوده و اين فيلم الان اقناع كننده است.»
این که داوودی فیلم "هزارپا" را ساخته و از ابتدا هم آگاه بوده که یک فیلم کمدی برای مخاطب عام جامعه میسازد و میخواهد 2 ساعت شادی و خنده به تماشاگرش دهد اتفاق خوبی است ولی این که آنرا ارزشگذاری کند و آنرا در حد یک وظیفه نسبت به شرایط امروز جامعه تعریف کند واقعا تا حدی اغراق در اصل ماجراست.
اساسا از زمان شروع به نوشتن فیلمنامه (به گفته خود داوودی 9 ماه وقت گذاشتهاند) تا ساخت فیلم و بعد اکران آن، زمانی در حدود 2 سال برای "هزارپا" طول کشیده است. با این استدلال فیلمساز - به مدد علاقه به جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی - خودش را در حد یک پیشگو قرار داده است که از 2 سال بعد جامعه اش خبر دارد! (که ایکاش بودند و امروز از افق 2 سال آینده خبرهایی به مسوولین میدادند)
وقتی که بحث "وظیفه" را مطرح میسازد واقعیت ماجرا اینست که مقوله فیلمسازی یک منشور چند وجهی است که به پارامترهای گوناگونی بستگی دارد، هر کسی فیلم خود را میسازد و اهداف خودش را دارد، یکی برای مطرح کردن یک انتقاد اجتماعی، یکی دیگر برای از سر گذراندن تجربهای هنری و یکی هم برای فروش؛ هیچ اشکالی هم ندارد و هر کس آزاد است فیلم مورد علاقه خود را بسازد.
هیچ وقت نمیتوان گفت که فیلمسازی که فیلمش فروش زیادی در گیشه نداشته، فیلمش سطحی است و خودش هم سطحینگر و غیرمتعهد، یا برعکس چون به رکورد پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران دست یافته است آن فیلم ارزشمندی است و سازنده آن شخصی عمیق، دوراندیش و وظیفهشناس است.
در ادامه بحث "احساس وظیفه"، این که ایشان بیان می کنند احساس وظیفه کردهاند که چنین فیلمی بسازند و دل مردم را شاد کنند انگار او به وظیفه اش در قبال جامعه عمل کرده ولی مابقی فیلمسازها که دغدغههای دیگری دارند از وظیفهشان غافل ماندهاند!
فارغ از هر ارزشگذاری، نمونهای مانند مانی حقیقی هم داریم که در کارنامهاش فیلم کمدی چون "50 کیلو آلبالو" را هم دارد که بسیار پرفروش بوده(جز 10 فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران) و فیلمی مانند "خوک" هم دارد که فیلمی در یک حال و هوای انتزاعی از جامعه ایران است و در جشنواره معتبری چون برلین حضور داشته است، ولی کارگردان هیچکدام از این 2 فیلم را به حسب وظیفهاش نسبت به جامعه منسوب نکرده است.
بخواهیم نمونههای دیگری هم نام ببریم عباس کیارستمی و اصغر فرهادی هم نمونههای خوبی هستند که علی رغم موفقیتهای داخلی و جهانی هیچگاه ساختن هیچکدام از فیلمهای خود را به شرایط جامعه و ... ارتباط ندادند و واژه های چون تعهد و وظیفه را پررنگ نکردند.
فروش بالای یک فیلم و استقبال تماشاگر از آن امریست فرخنده هم برای مخاطبان، هم برای سینما و هم برای گروه سازنده فیلم و هر 3 ضلع این داستان از این قضیه منتفع میشوند. اما حواسمان باشد که این موفقیت ما را از خود بیخود نکند که به گونهای خلط مبحث شده و از اساس به بیراهه رویم.
تسری دادن فروش یک فیلم به مسائل دیگر جامعه اساسا اشتباه بزرگی است همانطور که این فیلم با اقبال تماشاگران مواجهه شده است احتمال دارد که فیلم بعدی همین کارگردان فروشی نداشته باشد، آیا این قضیه دلیل بر درک اشتباه او از وضعیت جامعه، شرایط روز و ... است؟ آیا اگر جامعه در شرایط بدتری قرار گیرد و ایشان فیلمی نسازد این دلیل بر وظیفه نشناس بودن اوست؟
داوودی فیلمسازی است که در کارنامهاش هم فیلم کمفروش به چشم میخورد و هم فیلم پرفروش، حال که با فرمول پرفروش (رضا عطاران+جواد عزتی+موارد منکراتی دهه شصت) در حال شکستن رکورد فروش تاریخ سینمای ایران است بهتر است چون دِسِری خوشمزه این بحث احساس وظیفه را مطرح نکند؛ حتی اگر این سخنان داوودی را به مثابه آرامبخشی (نسبت به اتفاقات جامعه) برای دل خودش قلمداد کنیم، شایسته بود آنها را فقط در دل خودش میگفت، احمد شاملو در شعر "در آستانه" تصریح میکند: «انسان دشواری وظیفه است» بعضی واژهها چنان بار معنایی دارند که باید در زمان کاربردشان بسیار هوشمند، متعهد و محتاط بود.
و در پایان، تبریک به ابوالحسن داوودی برای شکستن رکورد پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران.
دوباره تأکید عصر ایران بر این که مردم چند ساعت شاد باشند تا مشکلات را فراموش کنند ...
در پشت این کلید واژه غلط اندر غلط چه چیزی نهفته هست ؟؟؟
چرا عصر ایران مدام بر این گزاره باطل اصرار دارد...
چرا اصرار دارد مردم موقتی شاد باشند و مشکلات را فراموش کنند؟؟؟
چرا مردم را به شادیهای حقیقی و واقعی و پایدار دعوت نمی کند؟؟؟ تا کی مردم را با آبنبات چوبی می خواهند بفریبند؟؟؟
ولی اقای کاوه معین فر گفتگوی اقای داوودی رو نقد می کنی یا فیلم ایشون رو؟
اگر قرار یه نقد گفتگو باشه که رو همین نقد شما میشه 200 تا نقد دیگه نوشت برادر
انتظارات از سایت بالاتر از این حرفهاست
البته از هنرمندی عطاران و ترکیب چند بازیگر حرفه ای نمی توان گذشت
خیلی دلم می خواست با خانواده این فیلم رو ببینم ، اما دوستانی که دیده بودن چند صحنه از شوخی های خارج از عرفش رو برام تعریف کردن ، به نظرم رسید مناسب خانواده ای با دو دختر نوجوان نیست ، قیدش رو زدم .