عصرایران؛ نیلوفر نعمتی - خانواده ای فقیر، قابلمه غذای همسایه شان را دزدیدند! اوایل هفته گذشته، سرقت یک قابلمه غذا به پلیس آبادان گزارش و با تحقیقات میدانی مشخص شد، فردی که در نزدیکی شاکیان زندگی می کرده، به دلیل فقر و نداشتن غذا برای خانواده اش، نهار همسایه خود را از آشپزخانه شان ربوده است.
این تنها مصداق فقر در جامعه نیست. چه بسیار کارگرانی که ماه ها حقوقشان پرداخت نشده و حتی یک قابلمه غذا هم بر سفره خانواده هایشان نمی رسد. آن ها هم که خرده شانسی دارند و کار و حقوقشان پا بر جاست، معمولا حدود یک میلیون و سیصد تا دو میلیون تومان دریافت می کنند و این در حالی است که خط فقر در تابستان امسال در تهران ۶ میلیون تومان اعلام شد.
اخیرا زمزمه هایی از طرح بسته حمایتی درآمدهای زیر ۳ میلیون تومان می شنویم. طرحی که جزئیات مشخصی ندارد ولی اگر اجرایی شود، احتمالا مانند نمونه های سابقش، راه حل قطعی نخواهد بود و می توان حداکثر یک کمک باشد.
سال هاست اقشار مختلف جامعه، از حمایت های مختلف دولت مانند یارانه، سبد کالا و سهام عدالت بهره مند هستند و نهادهایی مانند بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی، تحت عناوین متفاوت، کمک هایی نقدی و غیر نقدی به مددجویان تحت پوشش خود می رسانند ولی اگر این طرح ها و بسته های مختلف کارآمد بودند چرا هر روز تعداد بیشتری از خانوارها به زیر خط فقر می روند؟
بسیاری از بیماران برای تهیه داروهای تحت پوشش بیمه، چندین برابر مستمری خود می پردازند. قیمت یک روز نهار و شام خانواده ها از یارانه یک ماهشان پیشی می گیرد. انتهای ماه، پولی برای کتاب و دفتر و مداد کودکانمان نمی ماند.
تنها برآوردی ساده از حداقل هزینه نیازهای اساسی خانواده ها، مشخص می کند چرا تمام این یارانه ها و مستمری ها و سبد کالاها، باز هم پاسخگوی دست های خالی نمی شود. کافی است تفریق هزینه از درآمد را بدانیم که تفریق نان از سفره ها حاصل شود.
این وضعیت شباهت زیادی به سکانسی از فیلم گربه آوازه خوان دارد که در آن، دو کودک که به دنبال پدر گمشده خود، از پرورشگاه فرار کرده بودند، خسته و گرسنه در کوچه ها به دنبال غذا می گشتند که شخصی، قابلمه ای کوچک برایشان آورد. به محض آن که درش را باز کردند، جمعیتی از گربه های گرسنه سمتشان آمد، تمامشان مست بوی غذا، انگار که در دل می گفتند "حالا که این را بخورد، که نگاه کند؟"