عصر ایران؛ سروش بامداد - تکاپوی محسوس این روزهای وزارت ورزش و فدراسیون فوتبال و «شرکت تجهیز ورزشگاهها» برای آماده سازی ورزشگاه آزادی که در چند ساعت مانده به فینال باشگاه های آسیا بین پرسپولیس از ایران و کاشیما از ژاپن نیز ادامه دارد از دو واقعیت حکایت می کند:
یکی همان عادت مرسوم ما ایرانیان است که معمولا کارها را به دقایق آخر یا روزهای پایانی موکول می کنیم. در واپسین روزهای اسفند خریدها بالا می گیرد و تا آخرین دقایق شاهد تکاپوی نوروز هستیم.
این فقره را البته می توان به دریافت حقوق و عیدی در روزهای آخر هم مربوط دانست ولی همین هم باز نشان می دهد کارفرمایان نیز در دقیقۀ 90 پول را می رسانند. دانش آموز و دانشجو مرور درس ها را به شب امتحان موکول می کند و اصطلاح دقیقۀ 90 که برگرفته از بازی فوتبال است در عرصه های دیگر هم رایج است.
در دنیای سیاست همین بحث الحاق ایران به کنوانسیون مبارزه با پول شویی را دو سال به تاخیر انداختیم یا کش دادیم تا حالا که فرصت چندانی باقی نمانده و بر اساس سنت همه حدس می زنند در دقیقۀ آخر تصویب شود و از این رو ایرادات شورای نگهبان هم حامیان را نومید نکرده است و می گویند دقیقۀ 90 تأیید می شود.
واقعیت دوم اما مهم تر و به صورت مشخص مؤید نظریۀ دکتر محمود سریع القلم – نظریه پرداز توسعه - است که کلید توسعۀ ایران را «بین المللی شدن» می داند.
همانگونه که اگر در خانه ای رفت وآمد نباشد و میهمانی نیاید، آقا یا خانم خانه چندان به چیدمان و آراستگی بها نمی دهند و تا میهمانی می آید به فکر آن می افتند که دستی به سر و روی خانه و وسایل بکشند در یک شهر و جامعه و کشور نیز همین است. وقتی پای دیگران در میان باشد ناگزیریم مراعات کنیم.
اگر میزبان فینال باشگاه های آسیا نبودیم و کنفدراسیون آسیا هم شرط و شروط نمی گذاشت و رییس فیفا و رییس کنفدراسیون فوتبال آسیا میهمان مان نبودند و بازیها را در حد داخلی برگزار می کردیم می گفتیم همین که هست اما وقتی اتفاقی بین المللی می شود خواه ناخواه در معرض قضاوت قرار می گیریم و باید رعایت کنیم.
دکتر سریعالقلم می گفت اگر در دانشکدۀ ما استادانی از کشورهای دیگر و نه الزاما از غرب که از لبنان و ترکیه هم تدریس می کردند دانشجو امکان مقایسه داشت و تصور نمی کرد من یا دیگری بهترینیم. اکنون اما مجال مقایسه ندارد و تصور می کند همین کالایی که عرضه می شود بهترین است.
صادق هدایت می گفت «در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره در انزوا روح را آهسته آهسته میخورد و میتراشد».
خود انزوا اما زخم است. خود انزوا روح یک ملت را آهسته آهسته میخورد و میتراشد و از توسعه باز میدارد. چرا یک روزنامۀ خاص هر روز تیتر می زند به اروپا دل نبندیم و خواستار اخراج دیپلمات های آلمان و فرانسه و بریتانیا می شود؟ چون دوست دارند منزوی باشیم. چون در انزوا خیلی کارها می شود کرد که در فضای بین المللی نمی توان.
چرا تا فیلمی در یک فستیوال بین المللی جایزه می گیرد اخم می کنند. چون دوست ندارند بین المللی باشیم.
امروزغروب ولو گزینشی و دست چین شده شماری از دختران و زنان این سرزمین هم امکان تماشای بازی از روی سکوهای ورزشگاه آزادی را پیدا میکنند.
به یاد آوریم که چقدر مخالفت میشد و حالا اجازه داده میشود. درست است که گزینشی است اما این اتفاق دارد می افتد. چرا؟ به یک دلیل ساده. چون فدراسیون فوتبال ایران به جریان بین المللی فوتبال متصل است. عضو کنفدراسیون آسیا و فیفاست و اگر رعایت نکند محروم می شود.
چرا اقتصاد ما نابه سامان است؟ چون به جریان بین المللی اقتصاد متصل نیست.
چرا با گردشگری مخالف اند؟ چون پای توریست که باز شود نگاه ها و برخوردها بین المللی می شود. در ایران خودمان مردمان شهرهای پر رفت و آمد و پر مسافر بیشتر اهل تساهل و مدارایند یا جاهایی که سال تا سال کسی نمی آید؟
شک نکنید اگر میزبان فینال باشگاه های آسیا نبودیم این حجم از ساخت وساز و اصلاح در ورزشگاه آزادی هرگز انجام نمی گرفت. تازه چند سرویس دست شویی مربوط به چهل سال قبل هم کشف شده است!
یادمان هست که چند سال قبل هم وقتی در بازی استقلال با تیم کره ای آن افتضاح به خاطر بارندگی به بار آمد به فکر مرمت افتادند. قبل از آن اعتنا نمی کردند ولی وقتی در مقابل چشمان دیگران تحقیر شدیم به خود آمدیم. دیگر جای لاپوشانی نبود.
مهم ترین دستاورد راهیابی تیم پرسپولیس تهران به فینال باشگاههای آسیا همین الزام به رعایت قواعد بینالمللی است.
ورزشگاه مرمت شده، همۀ بلیت ها را اینترنتی فروخته اند و برای برگزاری مسابقه در سطح بین المللی می کوشند. چرا؟ چون اگر این کارها را نمی کردند اجازه برگزاری بازی نداشتند. چون نظارت بین المللی هست. در سال 78 هم که استقلال به فینال باشگاه های آسیا راه یافت اگرچه جام را به دست نیاورد اما فوتبال ایران شاهد اتفاقات خوب بود.
حق با دکتر سریعالقلم است. برای توسعه باید بین المللی شویم. این که خودمان از خودمان خوشمان بیاید کافی نیست. دیگران باید ببینند و تحسین کنند و گرنه ناصرالدین شاه قاجار هم پس از استحمام، در برابر آیینه تمام قد میایستاد و سبیل خود را تاب می داد و میگفت: خودمان، از خودمان خوشمان آمد!
موارد نقض کم نیست...