عصر ایران ؛ کاوه معینفر - نشست نقد و بررسي مستند «توران خانم» ساخته رخشان بني اعتماد و مجتبي ميرتهماسب، بعد از نمايش اين فيلم در عصر چهارشنبه 30 آبان در سينما فلسطين در چهل و هشتمين جشنواره بين المللي فيلم رشد برگزار شد.
«توران خانم» روايت داستان زندگي زني است که از روزهاي سخت جنگ جهاني دوم و تحصيل در دانشگاه سوربن فرانسه و تجربه فضاي استبداد و ديکتاتوري هيتلر تا جوانمرگي برادرش فرهاد، تيرباران همسرش سرگرد جعفر وکيلي، غرق شدن فرزندش در سيل، سرطان و مرگ همسر دومش محسن خمارلو در ميانسالي و… همه را تاب ميآورد و زانو خم نميکند تا به توصيه مادرمجسمهساز آلمانياش«غم بزرگ را تبديل به کار بزرگ کند».
بنيانگذاري مدرسه فرهاد، شوراي کتاب کودک و فرهنگنامه کودکان و نوجوانان و نهادهاي بسيار ديگر در زمينه کودکان اين سرزمين و… از جمله دهها کار بزرگي است که توران ميرهادي از غمهاي بزرگ ساخته.
در اين مستند تلاشها و نگرانيهاي تورانخانم در واپسين سالهاي زندگياش براي تداوم کارها و انديشههايش براي رشد کودکان اين سرزمين ديده ميشود.
رخشان بني اعتماد و مجتبي ميرتهماسب چند سال است که پروژه اي با اسم "کارستان" را در حوزه سينماي مستند آغاز کردهاند (5 فيلم مستند، با 5 کارگردان مختلف) که در آنها "کار کردن" و حرمت کار به عنوان يکي از ارزشهاي اصيل در مرکز توجه قرار ميگيرد.
قهرمانهاي فيلمهاي «کارستان» در مواجهه با هر پديده و هر مشکلي دو راه بيشتر ندارد؛ يا بايد تابع و جزوي از سيستم شوند و يا اينکه به انفعال برسند و تسليم شوند، اما آنها دنبال راهحل سوم رفتند و همين روش تبديل به الگو شد. البته خودِ آنها توصيه نميکنند که ديگران نيز همان راه را بروند، بلکه توصيه آنها اين است که نه تسليم شوند و نه تابع شوند و راه سوم (راه خودشان) را پيدا کنند.
قصه فيلمهاي «کارستان»، قصهي تلاش است، تلاشي که فارغ از نتيجه و موفقيت ارزش پيدا ميکند و قابل تکثير است.
رخشان بني اعتماد در اين نشست جشنواره رشد اشاره کرد : « برخي فيلمهايي که براي نمايش دانشآموزان انتخاب ميشوند، اصلا مناسب آنان نيست اما فيلمهايي چون فيلمهاي پروژه کارستان که امروز در اروپا و امريکا با استقبال نمايش داده شده، در کشور خودمان با بيتوجهي مسؤولان روبرو ميشود.»
و در بخشي ديگر از سخنانش اضافه کرد: «با دست خالي و ديوانگي تا حدي ميتوان پيش رفت و هرچند اين پروژه براي جمع ما انتهايي ندارد و اميد داريم که کارمان را ادامه دهيم اما بايد شرايط فراهم شود تا به کارمان ادامه دهيم.»
مجتبي ميرتهماسب هم در تاييد صحبتهاي رخشان بني اعتماد گفت: « پروژه کارستان ساخته شده است و نيازمند حمايت براي اکران است خصوصا زماني که رسانهاي چون تلويزيون را نداريم و اين رسانه به مردم دهان کجي ميکند در حاليکه اين فيلمها براي مردم ساخته شده است و ما همه جا اعلام کردهايم که از هر نمايشي استقبال ميکنيم. »
واقعا اين پرسش به گوش مسئولين تلويزيون و ديگر نهادهاي مرتبط با کودکان و نوجوانان (مانند آموزش و پرورش ، کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان و ...) رسيده است؟ آيا جوابي براي آن دارند؟ تا کي با نگاه خودي و غيرخودي نسبت به انرژي، توان و استعداد بسياري از هنرمندان اين مرز و بوم چشمانشان را بسته نگه ميدارند؟
حال به بهانه مطرح شدن اين مباحث در جشنواره رشد بايد يادآوري کرد در جامعه ما جاي چنين فيلمهايي واقعا خالي است، مخاطبان (علي الخصوص کودکان و نوجوانان) با ديدن چنين فيلمهايي مي توانند الگوهايي موفق در جامعه را ببينند که حداقل بهره آن قدم در راه گذاشتن و دوري از انفعال و نااميدي است.
قبل تر هم بنياعتماد در صفحه اينستاگرامش يک پرسش جدي از مديران صداوسيما مطرح کرده بود: «اگر معتقديم که تلويزيون محلي براي تربيت جامعه است، پس به جاي اين همه حجم بيش از اندازه موعظه و پند و اندرز بايد آثاري را نمايش دهد که به صورت غيرمستقيم بر روي جامعه تاثير ميگذارد. خيلي دوست دارم يک مسئول تلويزيون بگويد چرا فيلمهايي همچون «کارستان» و «توران خانم» نبايد از تلويزيون ملي ما پخش شود؟ »
بايد با نگاهي رو به جلو و فارغ از گرايشات چپي و راستي عمل کرده و فيلمهايي که اميد و شوق انجام کاري که کارستان باشد را در دلها زنده نگه ميدارد.
فیلمهایی که قهرمان دارد و قهرمانی از جنس مردم و از بطن جامعه در آنست به هر کودک و نوجوانی نشان میدهد که در جامعه الگوهای مختلفی از افراد موفق وجود دارد و دایره موفقیت در چند اسم خلاصه نمی شود.
جناب مدير صداوسيما و مديران فرهنگي لطفا بدون خطکشيهاي سياسي آنچه در جامعه بذر اميد ميکارد را پخش کنيد... کودکان و نوجوانان امروز سازندگان آينده ايران هستند و طبيعتا اين مهم زماني به بار مينشيند که خود آنها در فضايي مملو از سازندگي و خلاقیت رشد و نمو يافته باشند.