عصر ایران؛ مصطفی داننده- زلزله آمد. درست همانجایی که حدود یک سال پیش آمده بود. همه نگران شدیم. غصه خوردیم. دوباره یادمان آمد، زلزله در کمین است و هر لحظه ممکن است زمین به لرزش دریاید و غمی را گوشه قلب ما به یاد بگذارد.
دیگر فکر میکنم همه ما به این نتیجه رسیدهایم که بر روی گسلها بزرگ و کوچک زندگی میکنیم. زلزله هم مریضی نیست که علائم داشته باشد که بشود قبل از رسیدن به مرض خطر از آن پیشگیری کرد. زمین لرزه مثل مهمان ناخوانده میآید، بدون اینکه خبر دهد.
آنهایی که برایشان مهمان ناخوانده زیاد میآید، همیشه سعی میکنند یخچال خانهشان پر باشد. همیشه دو لیوان بیشتر آب گوشت بار میگذارند تاوقتی مهمان آمد شرمنده او نشوند. اما با مهمان ناخوانده خود چه میکنیم؟
ما فقط نگاه میکنیم، غصه میخوریم و فراموش میکنیم. بعد از زلزله سال گذشته کرمانشاه، چند روستا و شهر در برابر زلزله ایمن شد؟ چند خانه در برابر زلزله بازسازی شد؟
چند زلزله دیگر باید بیاید تا ما به فکر ایمن سازی شهرها و روستاهای خود باشیم؟ چند نفر باید زیر آوار بمیرند تا ما یادمان بیفتد که باید خانههایی بسازیم که در برابر زلزله مقاوم باشد؟
با آغاز سال تحصیلی چقدر دانش آموزها را با زلزله و نحوه برخورد با آن آشنا کردیم؟ چقدر به آنها یاد دادیم وقتی زلزله آمد، چه کنند و چه نکنند؟ در صداوسیما چقدر روی زلزله فرهنگ سازی کردیم؟
تا کی قرار است سازمان مدیریت بحران ما مثل همه مردم غافلگیر شود، نمیدانم. میگویند سولههای این سازمان در اختیار برنامه سازان تلویزیون است. یاللعجب از این مملکت و مدیرانش.
تا کی قرار است بودجههای کشور صرف موسسات فرهنگی شود که اگر کسی بفهمد خروجیاش چیست میتواند نام خود را به عنوان یکی از کاشفان بزرگ ایران مطرح کند.
بگذارید یک سوزن هم به خودمان بزنیم. در رسانههای مکتوب و مجازی هم کاری نکردیم. همه فراموش کردیم که زلزله بیخ گوش ماست.
میدانید شبیه چه کسانی هستیم؟ شبیه کسانی هستیم که میدانند کشته میشوند، میدانند پشت در قاتل ایستاده است. میدانند قاتل رحم ندارد و بزرگ و کوچک برای او فرق ندارد اما باز در را باز میکنیم تا قاتل با دشنه بزرگش ما را کارد آجین کند.
البته در کشوری که اقتصادش فشل است. بحرانهای اجتماعی و فرهنگی دارد و برادرها برای همشیرهها به دنبال شغل مدیریت هستند، نمیتوان امید داشت که فکری به حال زلزله کنند.
زلزله دیشب هم آمد، چند روزی حواسها را به خود پرت میکند و احتمالا چند شماره حساب هم اعلام میشود و همان شماره حسابها جنجالی میشود و بعد همه فراموش میکنیم تا دوباره زمین بلرزد و این چرخه تکرار شود.
در یادداشتی نوشتم که ما مردمی اهل عادت هستیم. ما خوب عادت میکنیم.
به این بنده خدا گیر ندین. درک و فهمش در همین حده!
خداروشکر سقفی بالای سرم نداشتم که بخواهد آوار شود!
پس تلفات نداشتیم !!خدایا شکرت. چقدر خوبیم ما!!!