عصر ایران؛ مهرداد خدیر- با این که تصور میشد روز دانشجو در دانشگاهها سرد باشد اما چهرههای شاخص اصول گرا و اصلاح طلب، در دانشگاه ها حاضر شدند و سخنان مختلفی طرح کردند هرچند که در دو دانشگاه امیر کبیر تهران و تبریز کار به تنش کشید و در حضور سعید حجاریان نیز کسانی یا دانشجویانی به حضور او اعتراض کردند و لابد انتظار داشتند الیالابد در حبس بماند یا استاد سابق دانشگاه و فارغ التحصیل همین دانشگاه در مقطع دکتری حق ندارد پایش را به دانشگاه بگذارد.
در این میان اما پررنگ ترین اتفاق سیاسی سخنان سید ابراهیم رییسی در دانشگاه شهید بهشتی و محمد باقر قالیباف در دانشگاه تهران بود که روایت های مختلف و در واقع متناقضی درباره انتخابات 96 بیان کردند.
پس از آن البته حامیان هر دو در فضای مجازی به بحث و جدل پرداختند. اختلاف بر سر این است که قرارشان این بود که از بین قالیباف و رییسی آن که در نظر سنجی ها رأی بالاتری به دست آورده کنار بکشد و ظاهرا هواداران قالیباف انتظار داشتند رییسی کنار بکشد حال آن که از قالیباف خواسته می شود کنار برود.
این ماجرا را سال پیش البته به تفصیل مرور کرده ایم اما ظهور دوباره دو رقیب روحانی در صحنه را می توان شکل محترمانه تری از بازگشت احمدی نژاد دید که تا ترامپ از برجام خارج شد و اوضاع به هم ریخت فضا را برای بازگشت مناسب دید وحالا تولیت آستان قدس رضوی از مشهد به تهران می آید و شهردار اسبق هم سکوت گذشته را می شکند.
دربارۀ آقای رییسی البته باید توضیح داد برابر آنچه همسرشان و صبیۀ آیت الله علم الهدی گفته اند اساسا در تهران زندگی می کنند و بین تهران و مشهد در رفت و آمدند.
این پازل اما کامل نمی شود جز آن که بیانیه اخیر حزب مؤتلفه در ده بند را هم در نظر آوریم. در آن قطعنامه یا بیانیه خواستار اخراج اصلاح طلبان از قدرت شده بودند و بدین ترتیب روشن می شود که اصول گرایان یک رقابت درون گفتمانی را سامان می دهند.
حالا که نمی توانند ائتلاف کنند و اگر هم ائتلاف کنند در انتخابات به اصلاح طلبان درجه دوم و عبور کرده از نظارت استصوابی شورای نگهبان هم می بازند ساز و کاری دیگر انتخاب می کنند.
اصول گرایی ایرانی در حال حاضر 5 ضلع دارد. یک ضلع میانه ها با نماد علی لاریجانی اند که به حسن روحانی متمایل شده اند. ضلع دوم رادیکال ها یا پایداری ها با نماد سعید جلیلی. ضلع سوم عمل گرایان یا نواصول گرایان با نماد محمد باقر قالیباف. ضلع چهارم البته محمود احمدی نژاد و ضلع پنجم سنتی ها یا مؤتلفه که در سال 96 با نماد مصطفی میرسلیم شناخته شدند.
به نظر می رسد قصد اصول گرایان از دامن زدن به تفاوت ها و اختلافات رییسی – قالیباف سامان دادن یک رقابت درون سازمانی بین چهار ضلع اصول گرایی باشد.
در غیاب اصلاح طلبان شاخص که صلاحیت آنان تأیید نمی شود و در غیاب مردمان سرخورده فضا برای اصول گرایان باز می شود تا خودشان با خودشان رقابت کنند.
آنان به تغییر آرایش قوا می اندیشند. سال 98 برای آنان سالی است که امیدوارند سید ابراهیم رییسی رییس قوۀ قضاییه شود چون دو دورۀ رییس کنونی به پایان می رسد و باقر قالیباف نه از تهران که از مشهد روانۀ مجلس شود تا بر کرسی ریاست مجلس شورای اسلامی تکیه زند.
حال که نه می توان ائتلاف کرد و نه می توان اصل رقابت در انتخابات را انکار کرد شاید سهل الوصول ترین کار حذف اصلاح طلبان از بازی و اجرای توصیه حزب مؤتلفه به حذف رقیب باشد. این فرمول هر چند شکلی از رقابت را به نمایش می گذارد و شاید باقر قالیباف را به ریاست مجلس برساند اما سه چالش جدی در بردارد:
نخست این که نرخ مشارکت را تضمین نمی کند و رقابت اصول گرایان با خودشان هم باز همین پایگاه اجتماعی را که از 15 تا 20 درصد گزارش می شود به صحنه می آورد.
دیگر این که حجم تنگناها و مشکلات به قدری است که نگاه غنیمتی نمی توان داشت و هر که کاری را در این اوضاع برعهده گیرد نمی تواند از همراهی دیگران احساس بی نیازی کند.
سوم این که مجلس، جایگاه گذشته خود را از دست داده و پارلمان برآمده از رقابت درون گروهی یک طیف و نه همه جریان های سیاسی از این هم نازل تر خواهد شد.