عصرایران؛ احسانمحمدی_ از خیابان انقلاب که رد میشوم پرتکرارترین جمله هایی که از دادزنها میشنوم این است:
- مقاله، پایاننامه!
- مقاله ISI هم داریم! بفرمایید زیرزمین!
- پایاننامه دکترا!
آش آنقدر شور است که گاهی حتی به دیوار سیمانی و نردههای فلزی دانشگاه محترم تهران هم آگهیهای تبلیغاتیشان را میچسبانند. مدتها جلوی دانشگاه علوم تحقیقات تهران شمال روی آسفالت همین چیزها را نوشته بودند که امکان کندنش نباشد!
وقتی کالایی زیاد تبلیغ میشود یعنی مشتریاش هست. یعنی کسانی هستند که میروند پایان نامه و مقاله سفارش میدهند. پولمی دهند به یکسری دانشآموخته دانشگاه که کار پیدا نکردهاند و آنها هم بر اساس درخواست مقاله و پایاننامه مینویسند. حتی مقاله ISI، ترجمهمی کنند و گاهی واسطهگری برای انتشار در ژورنالهای خارجی را هم انجام میدهند! سفارشدهنده راضی، تولیدکننده راضی!
هفته پژوهش است و دوست دارم مثل کودک قصه هانس کریستن اندرسون فریاد بزنم: این پادشاه لُخت است، در هفته پژوهش به شهوت ملی مقالهنویسی پایان بدهید!
حتماً به دوستانی برمیخورد که این حرف توهین به پژوهشگران است! از سال 1377 در فضای دانشگاهی هستم، درس خواندهام و کار کردهام و فرصت بازدید و نشست و سخنرانی و کندوکاو در قریب به 50 دانشگاه را داشتهام. از علمی- کاربردی و آزاد و پیام نور گرفته تا دانشگاه تهران و صنعتیشریف که قبله مشتریان کنکور است.
به تلخی و با صراحت میگویم بخش بزرگی از تولیدات مقاله بیفایده، بیخواننده، بدون سود برای کشور و کپی-کاری محض و سفارشی است. از دانشجوی ارشد و دکتری گرفته تا عضو هیات علمی محترم و معزز! دسته اول در تمنای نمره و پاسکردن واحد و اخذ مدرک و صاف کردن جاده مهاجرت تحصیلی و گروه دوم برای ارتقا و اضافه حقوق و پُست گرفتن!
حساب مقالات مفید و کاربردی جداست. تکرار میکنم مقالات ارزشمندی که نتیجه پژوهش واقعی هستند را باید روی چشم گذاشت اما بخش اعظم مقالات و پایاننامه ها «تورم علمی» و «توهم دانش» ایجاد میکند. هزینه اضافی بر کشور وارد میکند و اصولاً دستاورد این همه مقاله چیست؟ به تولید علم و نوآوری کمک کرده؟ به رونق اقتصاد کشور انجامیده؟ کارآفرینی ایجاد کرده؟ از حجم واردات کاسته؟ به صادرات اضافه کرده؟ این مسابقه «هرکی بیشتر مقاله بنویسه دانشمندتره» نهایتی ندارد؟
انتظار نمیرود که پژوهشگران زمینهساز اختراع برق و تلفن شوند! کار پژوهش از اختراع و کارآفرینی جداست اما هیچ مرجعی نیست که بررسی کند تولید این همه مقاله چه سودی دارد؟ جز اینکه کسی رزومه علمی اش قوی تر می شود و می تواند پُست بهتر و حقوق بیشتری بگیرد! برای سومین بار تکرار میکنم که مقاله ارزشمند است اما هر مقالهای ارزشمند نیست.
برخی بر این باورند که کار پژوهشگر فقط پژوهش است نه تبدیل ایده به کار. اسم این همه کپی-کاری متقلبانه را «پژوهش» نگذاریم. بسیاری از مقالاتی که به اسم استادان دانشگاهی منتشر میشود نتیجه زحمت دانشجویان است! چه اصراری داریم به خودمان دروغ بگوییم؟ همین الان اعلام کنند ایرانیان با تولید و انتشار 80 میلیون مقاله ISI رتبه اول دنیا را به دست آوردند، نتیجه؟ این عطش و شهوت اول شدن در هر چیزی ولی با دوپینگ و کپیکاری به سود کیست؟
اردیبهشت سال گذشته محمدجواد دهقانی سرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) اعلام کرد ایران رتبه اول دنیا در تولید مقالات برتر را به دست آورد. 5 پله بالاتر از ژاپن، 12 پله بالاتر از آلمان و 20 پله بالاتر از آمریکا! بعد راهکارمان برای کنترل بازار ارز برخورد است و در میدان ترهبار با ارائه کارت ملی، گوشت یخزده توزیع میکنیم، برای نجات از شر ریزگردها باید دعا کنیم و پراید می شود بنزمان!
با دل پرخون مینویسم. به خودمان طعنه میزنم که در دانشگاه- جایی که باید ایده بیافریند و راهکار بدهد برای گذر از چالش های اقتصادی و اجتماعی و زیست محیطی و .. کشور- مسابقه تولید مقاله راه انداختهایم و به آن فخر هم میفروشیم!
تا زمانی که مقاله و پایاننامهها به معیار وزنکشی برای اعطای عناوین پروفسور و دکتر و استاد و محقق و ... باشد، در روی همین پاشنه میچرخد. دانشگاه و علم پیشبرنده یک کشور هستند، بدا به روزگاری که آنها هم به حلقه کپیکاری و سرقت دسترنج دیگران و دور باطلِ و تولید بیفایده بپیوندند.
اغلب این مقالات ساختگی، جعلی و کپی کاری است
اما آیا گوش شنوایی برای موضوعی به این مهمی و صراحت وجود دارد؟
من خودم وقتی دانشجو بودم برای پرداخت شهریه دانشگاه توی پاساژی در تبریز کار میکردم که یه بخشی در اونجا برای طراحی و ساخت پروژه های دانشجویان بود من همه کار پروژه دانشجو ها رو انجام میدادم و وقتی که میخواستم پروژه رو به دانشجو تحویل بدم که اونم ببره به استادش نشون بده در کمال ناباوری میدیدم که دانشجوی محترم حتی 5 درصد اطلاعات در مورد پروژش نداره و هرچه قدر من سعی میکردم با توضیح بیشتر و ساده تر یه ذره اطلاعات این دانشجو رو بالا ببرم متاسفانه بی علاقه بودن و بی انگیزه گی رو نسبت به یادگیری در این دانشجوها میدیم با خودم میگفتم من این چیزا رو از کسی یاد نگرفتم و چندسال شب وروزمو گذاشتم تا یادشون بگیرم اونوقت به این راحتی دارم این اطلاعات تجربی خودمو صادقانه به اینا میگم ولی طرف اصلا گوش نمیکنه و منتظره حرفم تموم بشه بگه دستت درد نکنه و بره پروژه شو تحویل بده!
یه بار چندتا دانشجو لیسانس اومدن پروژه سفارش بدن دیدم حتی بلد نیستن عنوان پروژه شون رو بگن و از روی کاغذ میخوندن با دیدن عنوان گفتم این پروژه لیسانس نیست مال ارشدو دکتراست وهزینه ش هم خیلی بالا میشه دانشجوها گفتن بله میدونیم واسه پایان نامه خود استادمونه ما 10 داشنجوییم استاد گفته همتون این پایان نامه رو سفارش بدین نمره تونو بگیرین!
مساله اين است كه مسئولان وزارت علوم مي ترسند با برداشتن شرط مقاله از همين اندك اعتبار مدرك دكترا هم كاسته شود و همه به راحتي دكترا بگيرند. مساله اين است كه ما نبايد هر كسي را به راحتي اجازه دهيم وارد مقطع دكترا شود كه بعد بابت فارغ التحصيلي او بدون سواد علمي كافي نگران شويم. همين موضوع براي جذب هيئت علمي نيز صادق است.
مورد بعدي نيز آنست كه بپذيريم داشتن مدرك دكترا براي همه لازم نيست. بسياري از مديران دولتي و خصوصي صرفا براي داشتن پرستيژ كاري وارد اين وادي مي شوند و اين باعث بوجود آمدن بازار توليد مقاله براي آنها مي شود. مثلا مي توان از تجربه خارجي ها استفاده كرد كه مي گويند دانشجويي در مقطع دكترا شغل است و فرد در اين هنگام نبايد هيچ شغل ديگري داشته باشد. البته براي اجراي اين سياست لازم است حقوق دانشجويي مثل تمام كشور هاي ديگر به آنها داده شود. اين موضوع اصلاحات زيادي را در سيستم آموزش عالي كشور مي طلبد.
ممنون از عصر ایران
شما باید اطلاعات واقعی و میدانی جمع کنی. اگر علاقه داشتی میتوانیم راجع به این موضوع صحبت کنیم. باید در مورد جزییات حرف زد والا حرف های کلی بی معنی هستند.