عصر ایران؛ مصطفی داننده- یک سال از سوختن سانچی در دل دریا گذشت . دو سال از سوختن و ریختن پلاسکو گذشت. یک سال از حوادث دی 96 گذشت. دو سال از مرگ هاشمی رفسنجانی گذشت. گذشت، گذشت، گذشت و گذشت اما همچنان هزار سوال بیجواب دور سر ایران میچرخد. (شرکت ملی نفتکش البته به پرسشهایی مربوط به خانواده های قربانیان پاسخ داده است اما دربارۀ اصل ماجرا هنوز سؤالاتی وجود دارد).
مردم هنوز سوال دارند چرا پلاسکو به خاطر آتش افتاده در یک طبقه سوخت و بعد از چند ساعت فروریخت. هنوز که هنوز است علت مرگ آیتالله مشخص نشده است و هر روز فرزندان هاشمی از مرگ پرسوال رییس جمهور فقید ایران میگویند.
هنوز میگویند کلید حوادث دی 96 ایران در مشهد زده شد. مردم میپرسند خوب این اعتراضها چگونه ناگهانی آغاز و به سراسر ایران رفت.
در مورد سانچی، بسیاری از مردم هنوز قانع نشدهاند که این کشتی به همین سادگی از بین رفته باشد و 32 انسان به راحتی به کام مرگ رفته باشند.
همسر یکی از ملوانها در مراسم ختم اهالی سانچی، میگفت هنوز باور نکرده است که همسرش در دل اقیانوس آرام گرفته باشد. او باور نکرده بود که به خاطر یک تصادف؛ کشتی نفت کشی به آن بزرگی در دل دریا سوخته باشد.
مردم هنوز نمیدانند چگونه دلار تا مرز 20 هزار تومان رسید و الان در پله 10 هزار تومان ایستاده است؟ مردم از خود میپرسند چرا بالا رفت؟ چرا پایین آمد؟
سوالها زیادند ولی گویی از جوابهای خبری نیست. ایران سرزمین سوالهای بیجواب است. مشخص نیست چرا مسئولان کشور علاقه ندارند به سوالهایی که در جامعه ایجاد میشود پاسخ دهند.
در مواقعی هم که پاسخ میدهند تقریبا پاسخشان کسی را قانع نمیکند.
به نظر هنوز آقایان نمیدانند در دنیایی که به کوچکی یک موبایل یا تبلت است. نمیشود چیزی را از مردم پنهان کرد. دیگر دوران نگفتنها گذشته است.
آنقدر مسئولان ایران اهل نگفتن هستند که ذهن مردم با شایعههای ساخته شده عجین میشود. اینقدر این شایعههای که البته گاهی آنها راست هم هستند، در ذهن مردم رسوب میکند که دیگر اگر مسئولی پاسخ سوالی را بدهد، راست هم باشد دیگر کسی باور نمیکند.
بسیاری از پاسخ ها «نوش داروی بعد از مرگ سهراب است» و دیگر کارایی ندارد.
بماند که گاهی سکوت برخی از آقایان بهتر از پاسخ دادن آنهاست. به طور مثال حسن نوروزی، نماینده رباط کریم که عضو کمیسیون قضایی مجلس نیز هست در مورد درباره علت رد طرح کودک همسری در کمیسیون قضایی گفت:« مادربزرگ خود من در ۹ سالگی ازدواج کرد و مشکلی هم نداشت.»
یک زمانی حوادث دچار مرور زمان میشد و با افتادن آبها از آسیاب، میشد به سادگی از روی حوادث عبور کرد. حالا داستان فرق کرده است. در دنیای اینترنت نمیشود سوالها را بیپاسخ گذاشت.
تقدیر اتفاقی را گویند که از اراده بشر خارج باشد
تدبیر اتفاقی را گویند که برنامه ریزی شده باشد
تقصیر اتفاقی را گویند که بر اثر کوتاهی بوقوع بپیوندد.
بیشتر از این سر خودت و مردم رو درد نیار از این بیشتر جواب نمی گیری.