اینکه رئیس جمهوری روسیه در 4 سال گذشته 3 بار به ایران سفر کرده و رؤسای جمهوری دو کشور در 5 سال گذشته 15 بار ملاقات داشتهاند، حکایت از روابط حسنه تهران با همسایه شمالی خود دارد.
به گزارش عصر ایران، این را مهدی سنایی سفیر ایران در روسیه میگوید که معتقد است «ما به روابط با روسیه به عنوان روابطی پایدار و نه متأثر از شرایط و تحولات گذرا، نگاه میکنیم. در روسیه نیز چنین درکی شکل گرفته است.» با وجود این، واقعیتی انکارناپذیر هم در میانه روابط دو کشور وجود دارد آنکه مبادلات تجاری و اقتصادی همپای روابط سیاسی ارتقا نیافته است.
برهمین اساس است که مقامات دو کشور در سالهای اخیر و براساس برنامههای کلان خود افزایش ارتباطات اقتصادی و تجاری را نیز در دستور کار قرار داده اند چنانکه سنایی میگوید: « روند صادرات ایران به روسیه در حال رشد است و در چهار سال گذشته چهار برابر شده است و تراز تجاری در حال مثبت شدن برای ایران است.»
اشتراکات تهران- مسکو در تحولات منطقهای و بینالمللی علاوه براقتضائیات همسایگی،دو کشور را به ارتقای همکاریها مجاب کرده است. نقشآفرینی دو کشور در بحران سوریه از جمله مواردی است که میتوان از آن به عنوان یک تجربه موفق یاد کرد. پاسخهای مکتوب سفیر ایران در روسیه به سؤالات «ایران» را در ادامه میخوانید.
ایران در سیاست خارجی روسیه چه جایگاهی دارد؟ و این جایگاه تحت تأثیر چه شرایطی تعریف شده است؟
دو کشور جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه به دلیل منافع و تهدیدات مشترک، به نوعی شریک یکدیگر محسوب میشوند. در سالهای اخیر در کنار روند توسعه روابط دو کشور، جایگاه ایران در اسناد بالادستی سیاست خارجی روسیه نیز ارتقا یافته است.
سیاست روسیه توسعه همهجانبه همکاریها با ایران است و بند 94 سند سیاست خارجی روسیه که در 30 نوامبر 2016 توسط رئیس جمهوری این کشور اعلام گردید، به روابط با ایران اختصاص یافته و در آن تصریح شده که «روسیه سیاست توسعه همهجانبه همکاری با جمهوری اسلامی ایران را تحقق میبخشد و همچنین تلاش میکند به اجرای مستمر توافقات جامع حل و فصل اوضاع پیرامون برنامه هستهای ایران بر اساس قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد به شماره 2231 مورخ 20 ژوئیه سال 2015 و تصمیمات ذیربط شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی دست یابد و به این فرآیند مساعدت همهجانبه مینماید.» در واقع این اولین بار بود که روابط با ایران در چنین سندی مطرح شد. ما با روسیه جدیدی روبهرو هستیم که بهدنبال چندجانبهگرایی و ایجاد ثبات در منطقه است و در برابر یکجانبهگرایی امریکا ایستادگی میکند.
ایران و روسیه با تهدیدات مشترکی از جمله تروریسم، افراطگرایی، حضور نظامی امریکا در منطقه و گسترش ناتو به شرق، انقلابات رنگی، قاچاق مواد مخدر، بی ثباتی و تهاجم فرهنگی غرب مواجه هستند.
در عین حال هر دو کشور در رژیم حقوقی دریای خزر، اجرایی کردن کریدور شمال – جنوب، شکل دادن به اوپک گازی و موارد بسیار دیگر با همدیگر اشتراک منافع دارند. شاید در شرایط کنونی در بین کشورهای منطقه کمتر کشوری به این میزان علائق مشترک با روسیه داشته باشد. وتوی قطعنامه ضدایرانی یمن شورای امنیت سازمان ملل توسط روسیه در اواخر سال 1396 نیز تأییدی بر اهمیت ایران در سیاست خارجی روسیه بود. اکنون ایران و روسیه دو دولت همراه در مسائل منطقهای و بینالمللی هستند.
سطح گستره دیالوگ بین دو کشور ارتقای چشمگیری یافته است. آقای پوتین در 4 سال گذشته 3 بار به ایران سفر کرده و دو رئیس جمهوری در 5 سال گذشته 14 بار ملاقات کرده اند که در کل تاریخ چندصد ساله روابط دو کشور بی سابقه است. همکاریها در سوریه ابعاد تازهای به تعاملات منطقهای دو کشور افزوده است. اینکه ترامپ در دوره تبلیغات انتخاباتی به عزم خود برای دور کردن روسیه از ایران اذعان کرده بود، نشان از اهمیت و تأثیرگذار بودن این روابط دارد.
انتظار میرود مناسبات دوجانبه تهران و مسکو در مقطع کنونی سیاست خارجی ایران که تحت تأثیر بازگشت تحریمهای امریکا و به خطر افتادن اجرای توافق هستهای قرار گرفته، در بستر تازهای جریان داشته باشد. یعنی وجوه سیاسی و اقتصادی این رابطه متناسب با نیاز به تقویت همکاریهای متقابل بازتعریف شود. در چنین موقعیتی چه دورنمایی برای این رابطه میتوان متصور شد؟
در این زمینه ابتدا باید به دو نکته کلی اشاره کنم؛ نکته اول ضرورت تنوع بخشی به تعاملات خارجی کشور است. امروزه دیگر کشوری حاضر نیست همه تخممرغهایش را در سبد شرق یا غرب بگذارد و کشورها، تنوع بخشی به روابط خود را لازمه تأمین منافع و استقلال خود میدانند. این بدان معنی است که تحولات مقطعی، نباید سمت و سوی روابط ما را با جهان مشخص سازد بلکه ما باید روابطی پایدار و متوازن و تأمین کننده منافع خود با کشورها و مناطق مختلف جهان داشته باشیم.
نکته دیگر اینکه گرانیگاه اقتصاد جهانی در حال حرکت به سمت شرق است و ضرورت دارد که ما نیز این تحولات کلان را در روابط خارجی خود مورد توجه قرار دهیم. اینها مسائلی است که باید در داخل کشور با نگاهی ملی و ورای رویکردهای حزبی و جناحی، بدان نگریست. موضوع، نگاه به شرق یا نگاه به غرب مطرح نیست بلکه تأکید ما بر لزوم رصد تحولات کلان در سطح جهانی و اتخاذ سیاستهای متناسب با آن است تا ایران از تحولات جهانی عقب نماند و در ترتیبات منطقهای و جهانی جایگاه شایسته خود را کسب کند.
با این رویکرد، ما به روابط با روسیه به عنوان روابطی پایدار و نه متأثر از شرایط و تحولات گذرا، نگاه میکنیم. در روسیه نیز چنین درکی شکل گرفته است. روسیه جزو همسایگان ماست و همسایگان جایگاه بسیار مهمی در سیاست خارجی هر کشوری دارا هستند. از طرف دیگر اکنون روسیه نیز مانند ایران و تعدادی از کشورهای دیگر، تحت تحریمهای رو به افزایش امریکا قرار دارد و طرفین ضرورت همکاری و همفکری جهت مقابله با این تحریمها را درک کردهاند. بر همین اساس دو کشور مصمم به تعمیق و گسترش روابط اقتصادی در ابعاد مختلف هستند. بر همین اساس میتوانم بگویم که اکنون روابط دو کشور در مسیری درست و منطبق بر منافع دو ملت قرار گرفته و آینده روشنی دارد.
تصمیمات مهمی در روابط دو کشور اتخاذ شده و اسناد پایه و ضروری فراوانی امضا شده که اجرایی شدن آنها میتواند موجب جهش در روابط شده و این اسناد دورنمای خوبی برای روابط دو کشور ترسیم میکند.
روسیه فارغ از تلاشهای جمعی کشورهای عضو برجام برای حفظ این توافق، در روابط دوجانبه خود با ایران چه امکانات، ظرفیتها و شرایطی را برای تأمین منافع اقتصادی کشورمان مهیا کرده است؟ بویژه که ایران در جبران توان کم اروپا برای اجرای سازوکار مالی، روی شرکای سنتی خود در حوزه شرق ازجمله چین و روسیه حساب ویژهای باز کرده است.
روسیه موضع سازندهای در حصول و حفظ برجام (در موضوع سایت فردو و نیز تبادل اورانیوم) داشته و شفافترین مواضع را در حمایت از برجام اتخاذ کرده و اروپا را به پایبندی به برجام و تأمین منافع ایران از این توافق تشویق کرده است. این امر در راستای منافع روسیه نیز ارزیابی میشود زیرا برجام نماد چندجانبهگرایی و نیز توافق بسیار مهمی در زمینه عدم اشاعه است که هر دو موضوع برای روسیه اهمیت راهبردی دارند. مقامات روس خروج یکجانبه امریکا از برجام و اعمال تحریم یکجانبه امریکا را به صریحترین شکل ممکن محکوم کردهاند. در عین حال خود این کشور نیز تحت فشارهای سیاسی و تحریمهای اقتصادی امریکا و مجموعه غرب قرار دارد. قابل ذکر است که روسیه بر اجرایی شدن کریدور شمال – جنوب مصمم است تا روسیه و شمال اروپا از طریق ایران به هند متصل شود و این امر مزیتهای زیادی نصیب کشورمان خواهد کرد. امضای توافقنامه ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا در سال 1397 نیز عرصه تازهای در روابط ایران و کشورهای حوزه شمالی بخصوص روسیه گشوده است و به رونق تجارت خارجی کشورمان کمک خواهد کرد. در عین حال روسیه خریدار محمولههای نفتی کشورمان است که این امر در شرایط تحریم اقدامی مؤثر است.
به نظر میرسد به رغم نیاز به تقویت همکاری اقتصادی تهران و مسکو، سیاستهای نفتی دو کشور بر این رابطه سایه انداخته است. چنان که در اجلاس اخیر اوپک سیاست ترامپ مبتنی بر افزایش تولید و کاهش دادن سطح قیمتهاى جهانى نفت، با هماهنگی روسیه و عربستان مورد پیگیری قرار گرفته بود. سیاستی که در نهایت با وتوی شمار دیگری از اعضای این سازمان ناکام ماند. در چنین شرایطی که ایران نیازمند همسویی بیشتری حداقل از سوی روسیه به عنوان یکی از کشورهای متحدش است، چرا شاهد چنین مواضعی از سوی این کشور هستیم؟
اساساً اینکه دو کشور صادر کننده انرژی همیشه سیاستهای نفتیشان منطبق بر هم نباشند، چیز غیر معمولی نیست. روسیه به طور سنتی سیاست مستقل نفتی خود را داشته و عدم عضویت در اوپک نیز به دلیل همین مشی مستقل در حوزه انرژی در روسیه بوده است. تصمیمگیری برای افزایش یا کاهش تولید نفت در روسیه بر اساس نیازهای داخلی و تحلیل بازار انرژی توسط مسئولان این کشور صورت میگیرد و بر همین اساس اکنون شاهد تصمیم این کشور مبنی بر کاهش صادرات نفت هستیم و جالب است که به تصمیم اخیر در کاهش صادرات نفت توسط روسیه و هماهنگی که در این زمینه با ایران داشت توجه خاصی، بخصوص در داخل کشور ما نشد. هر چند به زعم من نه افزایش و نه کاهش صادرات نفت توسط روسیه، هدفش کشور ما نبوده است ولی نحوه انعکاس داخلی این اخبار و دوگانگی در انعکاس آن، توجهات را به خود جلب میکند. البته بطور طبیعی رایزنی گسترده با روسیه یا هر کشور صادر کننده دیگر پیش از برگزاری نشست اوپک میتواند به نزدیک شدن مواضع کمک کند.
همکاری اقتصادی دو کشور در مقطع کنونی برای رسیدن به چه نقطهای هدفگذاری شده است؟ مختصات این مناسبات اقتصادی در مواجهه با تحریمهای امریکا که الزامات همکاریهای بیشتر از سمت مسکو را طلب میکند، چیست؟
یک واقعیت در روابط ایران و روسیه این است که تعاملات اقتصادی و تجاری دو کشور نتوانسته همپای روابط سیاسی ارتقا یابد. این در حالی است که در سطح سیاسی و به لحاظ امضای اسناد لازم برای زمینه سازی تحول در روابط اقتصادی، همه اقدامات لازم انجام شده و همه اسناد و توافقات صورت گرفته است. بنابراین به لحاظ اراده سیاسی و حذف موانع و بسترسازی در حوزه دیپلماسی، هیچ مشکلی وجود ندارد. در واقع باید مشکل را در بخشهای دیگر جستجو کرد.
یکی از مشکلات کشور ما در بخش اقتصادی این است که شرکتهای بزرگی نداریم که بتوانند ظرفیتهای صادراتی ما را تجمیع کرده و آن را ساماندهی کنند. شیوه تجارت خرده پا در بازار بزرگ روسیه نمیتواند ظرفیتهای موجود را به فرصتهای بالفعل تبدیل کند. موضوع دیگر اینکه بخش گردشگری که از مهمترین فرصتها در روابط کشورها با روسیه است، سهمی در روابط اقتصادی ما با این کشور ندارد.
در واقع ما بدلیل نبود زیر ساختها و مشکلات دیگر، با وجود امضای اسناد لازم، نتوانستهایم سهمی قابل توجه از جهانگردان روس را داشته باشیم. این در حالی است که مثلاً ترکیه سالانه پذیرای چهار و نیم میلیون گردشگر روس است. در عین حال باید یادآوری کرد که ایران و روسیه هر دو صادر کنندگان عمده انرژی هستند و همین باعث شده صادرات انرژی که قلم عمده مبادلات تجاری ما با سایر کشورهاست، سهمی در تجارت ما با روسیه نداشته باشد.
مشابه این وضعیت را روسیه در روابط خود با عربستان سعودی دارد که حجم مبادلات تجاری دو کشور کمتر از یک چهارم حجم مبادلات تجاری ایران و روسیه است. باید در نظر داشته باشیم که با وجود این مشکلات، روابط دو کشور در عرصه اقتصادی و تجاری نیز هر چند با آهنگ آرام، در حال رشد است. در سالهای اخیر طرحهای جدیدی مانند نیروگاههای هستهای و حرارتی جدید در حال اجراست و در حوزه ریلی و راه آهن نیز طرحهای قابل توجهی در جریان است. روند صادرات ایران به روسیه نیز در حال رشد است و در چهار سال گذشته چهار برابر شده است و تراز تجاری در حال مثبت شدن برای ایران است. در عین حال باید اذعان کنیم که در زمینه تجاری و اقتصادی با وضعیت مطلوب فاصله زیادی داریم.
روند رایزنیهای دو کشور درباره استفاده از ارزهای ملی در روابط تجاری دو کشور و استفاده از سیستمهای پیام رسانی مالی با هدف افزایش سرمایهگذاریها و تأمین مالی پروژههای عمرانی و توسعهای کشور در چه شرایطی قرار دارد؟
گرایشی به سمت استفاده از ارزهای ملی در تجارت، در کشورهای مختلف آغاز شده و بتدریج در حال فراگیر شدن است که این امر دلایل خاص خود را دارد. روسیه و چین بخشی از مبادلات تجاری دوجانبه خود را با ارزهای ملی انجام میدهند. البته این امر نیازمند بسترهای خاصی مانند ثبات نسبی در ارزش پول ملی است. در حال حاضر حدود 30 درصد صادرات روسیه به ایران و 12 درصد صادرات ایران به روسیه با ارزهای ملی انجام میشود و طرفین در حال مذاکره برای افزایش آن هستند. همچنین بانکهای مرکزی دو کشور در حال مذاکره برای استفاده از سیستم جایگزینی که به جای سوئیفت دو کشور ایجاد کردهاند هستند که امیدواریم در آینده نزدیک به نتیجه برسد. در عین حال تأمین مالی پروژههایی از جمله برقی کردن خط آهن گرمسار اینچه برون، آمادگی طرف روس برای احداث خط راه آهن رشت- آستارا و چند پروژه دیگر و در حوزه پروژههای نیروگاهی نیز همکاریهای خوبی از طرف روسیه در حال انجام است.
صرف نظر از بحث روابط دوجانبه ایران و روسیه، همکاری دو طرف در سوریه یکی از وجوه اصلی همکاریهای مشترک به شمار میآید... خاصه آنکه طی ماههای اخیر ائتلاف سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه برای حل بحران دمشق وارد مرحله جدیتری شده است. ارزیابیتان از روند این همکاریها چیست؟
میل به همکاریهای منطقهای ایران و روسیه کم و بیش در گذشته وجود داشته و دو کشور در شکلدهی به روند صلح در تاجیکستان و حمایت از جبهه متحد شمال در افغانستان در مقابله با طالبان، همکاری نزدیکی با یکدیگر داشتهاند. علت این امر نیز وجود تهدیدات مشترک و ضرورت همکاری برای ایجاد صلح و ثبات در منطقه بوده است. در خاورمیانه و سوریه البته تراز جدیدی از همکاریهای میان دو کشور را مشاهده میکنیم که این همراهی ابعاد گستردهتر منطقهای و انعکاس جهانی بیشتری داشت. شکلدهی به روند آستانه که ساز و کاری برای پایان جنگ و حل و فصل سیاسی بحران سوریه است، ابتکاری بود که توسط دو کشور شکل گرفت و ترکیه نیز به این روند پیوست.
عملاً روند آستانه تنها ساز و کار موفق برای تأثیر گذاری مثبت بر تحولات سوریه است و سایر ابتکارات ناموفق بودهاند. طی سالهای اخیر سه کشور ایران، روسیه و ترکیه عملاً در یک جبهه قرار داشتهاند و با شکست داعش، موفقیتهای روزافزون دولت سوریه در اعمال حاکمیت خود بر قلمروسرزمینی خود و اکنون با خروج نیروهای امریکایی و بازگشایی سفارتخانههای عربی در این کشور، عملاً طراحی غرب و ائتلاف همپیمانان منطقهای آن برای سوریه با شکست مواجه شده است. سوریه تجربهای ارزشمند در همکاریهای منطقهای ایران و روسیه بوده و سطح این همکاریها را بشدت ارتقا داد. در عین حال سمت و سوی تحولات سوریه نشان دهنده شکست یکجانبه گرایی امریکا در منطقه شد.
موفقیت دو کشور در زمینه همکاری در سوریه که پیچیدگیهای فراوانی نیز داشت، ابعاد تازهای از همکاریهای منطقهای ایران و روسیه را خواهد گشود و بدون تردید افقهای جدیدی از همکاری و تبادل نظر در دیگر مناطق نیز گشوده خواهد شد.
چه ابعاد دیگری در روابط دو کشور را میتوانید مورد اشاره قرار دهید؟
روابط ایران و روسیه محدود به حوزه سیاسی، امنیتی و اقتصادی نیست بلکه گامهای فراوانی در زمینه روابط فرهنگی، ورزشی، علمی و آموزشی، دینی و دیپلماسی عمومی و گردشگری برداشته شده است. در واقع اقدامات مثبت در روابط در سالهای اخیر محدود به تحویل سامانه اس 300 و وتوی قطعنامه ضد ایرانی مربوط به یمن و یا مجوز ورود محصولات لبنی و دامی ایران به بازار روسیه نیست. بلکه لایههای مختلفی از نخبگان و مردم دو کشور نیز در چارچوبهای مختلف با هم به تعامل پرداختهاند میتواند در بهبود تصویر دو کشور نزد یکدیگر مفید باشد. روابط دو کشور در عرصههای غیر دولتی و در حوزه جامعه مدنی و فرهنگی نیز نیاز به اقدامات بیشتری دارد.