عصرایران؛ احسانمحمدی- این فوتبال میانمایه که 43 سال است قهرمان جام ملتها نشده، 43 سال است به المپیک صعود نکرده، 28 سال است هیچ باشگاهی از آن فاتح لیگ قهرمانان آسیا نشده، تیم ملی نوجوانان آن امسال در آسیا ناکام ماند، تیم ملی جوانانش در مرحله مقدماتی دور انتخابی جامجهانی نتوانست از سد اردن و سوریه بگذرد و به مراحل بالاتر برسد، تیم ملی امیدش از ویتنام شکست خورد و در مجموع بازیهای آسیایی ناکام ماند و ... فقط تولید جنازه کم دارد!
پیش بینی تلخی است. پیشگویی نیست. شواهد نشان از بالا رفتن جیوه در دماسنج فوتبال ایران میدهد. امری که خشونت را ترویج میدهد. وقتی «پیروزی به هر قیمتی» به شعار اصلی تیمها تبدیل شود و هواداران مدام همدیگر را به بازی برگشت در خانه و جبران سنگپرانی و توهین و پرخاش وعده دهند انتظار نداشته باشید که از این باغ، گُل بروید! خار چرا!
لیگ برتر امسال با حضور مدعیان پرتعداد هیجانانگیز است اما مثل هر ماجرای دیگری در این کشور وقتی تنور را گرم میکنیم قادر به مدیریتش نیستیم و دامن خودمان را میسوزاند. کافی است نگاهی به روزنامهها و سایتهای ورزشی و فضای مجازی بیندازید، لبریز از خشم و خشونت و حس انتقام است.
در حالیکه هنوز تا پایان لیگ هفتههای بسیاری مانده اما از همین حالا هم میشود فهمید که آش زیادی شور شده است. حمله به داورها، حمله به مدیران برگزار کننده لیگ برتر، حمله به مدیرعامل باشگاهها، حمله به بازیکنان خودی و حریف از اندازه معمول گذر کرده است.
هواداران پرسپولیس معتقدند اطلاق عنوان «تیم حکومتی» و «تیم نورچشمی وزیر» و فاصلهای که پرسپولیس در چندفصل اخیر از رقبا گرفته باعث تشکیل ائتلافی غیررسمی برای تقابل با این تیم شده است. هر تیم علاوه بر تلاش برای قهرمانی، میکوشد پرسپولیس را هم به زیر بکشد. بازیکنان هم به این جریان پیوستهاند. مصاحبهها و اعتراضات چند وقت اخیر بازیکنان پرسپولیس نشان میدهد آنها هم باور دارند که یک جنگ بیرون از زمین هم علیهشان در حال شکل گیری است. این تشویش به هواداران هم منتقل میشود.
اینکه چقدر این موضوع حقیقت دارد و آیا در کشوری که همه چیزش دولتی است و چون نیک بنگری همه تیمها از حمایتهای پیدا و پنهان دولتی بهرهمندند، موضوع درجه دوم است. دامن زدن به این ماجرا و سرریز برخی مطالبات غیرفوتبالی به زمین فوتبال امکان بروز خشونت افسارگسیخته را ممکن کرده است.
کسانی که به ورزشگاههای فوتبال رفتهاند میدانند که یک جرقه کوچک برای شعلهور کردن انبارهای باروت میان هواداران کفایت میکند. هواداری فوتبال امر غریبی است. به ویژه وقتی فرد در میان توده جمعیت همسو قرار میگیرد به نوعی شجاعت و جسارت و حقانیت مسلح میشود که به او امکان اعمال خشونت علیه دیگری را میدهد.
می دانم فوتبال همه چیز نیست و این روزها معیشت دغدغه اصلی ایرانیان است اما استادیومهای ورزشی به عنوان یکی از آزادترین فضاهای عمومی کشور برای برونریزی خشم و فریاد این استعداد را دارند که اندوه تازهای را به رنجهای دیگرمان اضافه کنند. مقصود توصیه به تیمها برای بازی سیاستمدارانه نیست، مدیریت فضاست، پیش از آنکه این لیگ کُشته بدهد!