محمد جلالی؛ عصر ایران- این روزها همه چیز بوی عید و نوروز میدهد. خیابانها باز هم رونق گرفته و گلفروشیها و تنگهای ماهی گلی بساطشان را پهن کردهاند.
بوی عود و سمنو و طعم خوش بهار...
اما امسال دست به جیب شدن چندان راحت و ساده نیست. دلار و تحریم کاری کرد که سفرهها از تجمل خالی شود.
شاید تا دیروز اگر گوشیامان دلمان را میزد او را به گوشهای میانداختیم و به دنبال آخرین مدل عرضه شده در بازار بودیم اما دلار کاری کرد تا برای خریدهای غیر ضروری بسیاری خانهنشین شوند.
میگویند این روزها کار سمساریها رونق گرفته و فروش وسائل دست دوم از مجازی تا حضوری دست و پا برایش میدهند.
به راستی چه باید کرد؟
آیا با امکانات کم و بیپولی نمیشود شادی کرد؟
آیا باید دائماً به فرزندانمان بگویید گرانی است و نداری؟
و آیا همه چیز به پول ختم میشود؟
وظیفه مردم و دولت در شرایط تحریم برای تزریق شادی در بطن جامعه چیست؟
آنچه که به نظر میرسد مسؤولان میتوانند انجام دهند:
- فعال کردن کارناوالهای شادی به هر شکل ممکن؛ از حمایت بیچون و چرای حاجی فیروزهایی که این روزها در جای جای شهر با چهره سیاه، شادی میفروشند تا آن جوانی که ساز به دست ترانههای بهاری را عرضه میکند.
- برگزاری جشنهای رایگان شبانه در جای جای کشور.
- تغییر چهره شهرها از حالت خشک صنعتی به پویایی بهاری!
و اما خودمان چه میتوانیم بکنیم؟
داشتن پول یعنی امکانات و رفاه بیشتر اما این به منزله نشاط بیشتر نیست. خرید یک ظرف سمنو و نشستن در کنار خانواده و میل کردن چندان هزینهای ندارد.
برنامهریزی کردن برای خانواده و رفتن به بازار و دیدن حال و هوای مردم در روزهای پایانی سال هزینه نمیخواهد و میتواند حال ما را دگرگون کند تا از زندگی مکانیکی روزانه خارج شویم.
تدارک سفره هفتسین که هر سینش هزینهای ندارد و حضور تمام اعضای خانواده پای این سفره میتواند شادی را دوچندان کند.
یادمان باشد که فریاد و فغان از گرانی نه تنها کمکی به ما نمیکند بلکه سبب میشود تا ذهنمان به سمت منفیها گرایش پیدا کند و همسر و فرزندان را درگیر مسائلی کند که چندان فرقی در آینده زندگیامان نخواهد کرد.