معصومه رشیدیان، خبرنگار انصاف نیوز سال گذشته بعد از اتفاقات حاشیهای که برای محمد علی نجفی و همسرش رخ داد، مصاحبهای با میترا استاد انجام داده بود که به شرح زیر است:
میترا استاد، همسر محمدعلی نجفی، که این روزها مصاحبهاش با یکی از کانالهای تلگرامی واکنشهای فراوانی را در پی داشت به انصاف نیوز میگوید «انتشار برخی کلیپها و اخبار در فضای مجازی که شبهات فراوانی را ایجاد کرده بود مرا علیرغم میلم مجبور به آن مصاحبه و واکنش کرد.»
چرا این مصاحبه را انجام دادید تا چنین فضای ملتهبی ایجاد شود؟
دلیل اینکه من صحبت کردم افشاگریهای غیراخلاقی در کانالی بهنام پشتپرده بود که توسط آقایی به نام امین فردین اداره میشود.
آقای امین فردین چندماه پیش کلیپی ساختند که در آن تهمتهای فراوانی را نسبت به بنده و دکتر نجفی مطرح کردند. ما آن زمان نامزد بودیم تا یکدیگر را بیشتر بشناسیم و بعد ازدواج کنیم. کلیپی ساخته بود و درآن توهین کرده و تهمتهای زیادی زده بود که یکی از آنها این بود که صدای بریده شده از من در مکالماتم را بر روی صدای یک آقایی گذاشتند که البته بسیار ناشیانه بود. اینگونه تنظیمش کرده بودند که انگار پیشنهاد رشوه به من داده است و من پذیرفتهام. مگر میشود که شما پیشنهاد رشوهی فردی که تلفنی با شما گفتوگو کرده و غریبه است را بپذیرید؟!
بحث بعدی، مراسم تولد آقای دکتر بود که من برایشان در هتل اسپیناس برگزار کرده بودم و احتمالا جریانش را میدانید. بنده و خانوادهام بعلاوهی یکی از همکارانمان حضور داشتند. برنامهای بسیار رسمی بود و حتی موسیقی که در داخل هتل پخش میشد صدایش اصلا به قسمتی که ما نشسته بودیم نمیرسید، که بگویند موسیقی غیر معمول بوده یا بدحجابی و رفتارهای خارج از عرف وجود داشته. به هرحال فیلم آن روز در هتل موجود است و میتوانند ببینند. چرا بادلیل و مدرک این حواشی و شایعات را مطرح نکردند؟ چون دستشان خالی قصدشان تخریب دکتر نجفی بود. دلیل این تخریبها هم این بود که یکسری از فسادهای اقتصادی را عنوان کرده بودند و خودتان در جریان هستید.
آقای فردین دو کلیپ دیگر هم ساخت که کلیپ آخرش بهانهای برای مصاحبهی من شد. من پس از دیدن این کلیپ با آقای دکتر تماس گرفتم و گفتم که این کلیپی درآمده که بسیار بد است. آن را برایشان ارسال کردم که حالشان بد شده بود. گفتند چرا ما آدمها اینقدر راحت برای تخریب یکدیگر به هرکاری دست میزنیم.
پس از انتشار این کلیپ موج پیامها به من آغاز شد که یک همچین بحثی وجود دارد. عکس عقد محضری من و همسرم را منتشر کرده بودند. به آقای دکتر گفتم الان که عکس من و شما را منتشر کردهاند جنجال بهپا خواهد شد و فردا میگویند که شما دوست هستید، کسی چه میداند که ما زن و شوهر قانونی هستیم. فردا برای ما حرف و حدیث خواهد شد و گفتم اجازه دهید تا مصاحبهای انجام دهم که این مسایل روشن شود؛ گفتند که “باشد، حالا میآیم و صحبت میکنیم” به محض اینکه مکالمهی ما تمام شد من فهمیدم که شب حالشان بد شده و از خانه خارج شده بودند و در نهایت بخاطر مشکل قلبی به بیمارستان رسانده بودندشان.
بعد از بیمارستان هم دکتر گفته بود که موبایل تا مدتی ممنوع باشد چون این تنشها خطرآفرین خواهد بود. از تهران خارجشان کردند تا احوالشان بهتر شود و بازگردند.
دلیل اینکه من برخلاف میلم مجبور شدم صحبت کنم، انتشار عکسهای مراسم خصوصی عقد ما بود. من برای دفاع از حیثیت و آبروی چهل سالهی آقای دکتر نجفی و خودم مصاحبه کردم. بالاخره من هم خویشان و آشنایانی دارم و در عرصهی سیاسی و هنری فعال بودهام.
صحبتی هم که کردم این بود که من زن رسمی ایشان هستم. منظورم از اینکه “اگر هم صیغه بود مشکلی نداشت” در آن مصاحبه، این بود که اینکار از نظر شرعی و اسلامی مشکلی نداشته است.
خود من هم مخالف چندهمسری و تعدد زوجات هستم و میگویم فساد و هرج و مرج در جامعه بوجود میآورد؛ مگر اینکه دلیل محکمی از سوی طرفین وجود داشته باشد.
وقتی آقای دکتر و من که ۳۵ سال سن دارم تصمیم به این کار میگیریم حتما موضوعی این میان وجود دارد که شخصی است و فقط هم خودمان درجریانش هستیم. چرا مردم باید کنکاش کنند.
همان زمانی که کلیپ را دیدم تماسها به من شروع شد. حتی فامیل خودم هم نمیدانستند که من ازدواج کردهام. پدرم میگفت “من نمیخواهم بگویم که تو جدا شدهای و بعد ازدواج کردهای، فردا ممکن است هزار اتفاق دیگر بیافتد، اصلا کسی نداند. “حتی به پدر من زنگ زده بودند که “آقای استاد، دخترت رفته با آقای نجفی عکس گرفته و سرش را هم گذاشته روی شانهاش. مگر او زندگی نداشت” که پدر من گفته بود “نه همسرش است و…” که آنها هم بحث کرده بودند کی جدا شد و … یعنی فامیلهای خود ما در کرمانشاه هم دیده بودند.
کسی که در عرصهی سیاسی نیست و نمیداند که این مسائل ممکن است از کجا آب بخورد میآید و میبیند که دختر فلانی با آقای نجفی باهم عکسی به این شکل گرفتهاند. خب این سوالاتی ایجاد میکند که آبروی من و آقای نجفی را زیر سوال میبرد. من هم حرف بدی نزدم، کاملا محترمانه گفتم که من همسر دائم آقای نجفی هستم.
خانم دانشور و اشخاص دیگری پس از مصاحبهی شما انتقاداتی را به شما و آقای نجفی وارد کردند. پاسختان به این انتقادات چیست؟
من به خانم دانشور پاسخ داده بودم، نمیدانم به دستشان دسیده یا نه، اما آن پاسخ را به دوستان دادم تا در کانالهای مختلف کار کنند. خیلی تلاشی نکردم و انگیزهای هم نداشتم؛ به این دلیل که کار ایشان کار قشنگی نبود و دخالت در حریم شخصی و خصوصی دیگران بود. ایشان عملکرد تمام شورای شهر را زیر سوال برده که «آقای نجفی همان بهتر که استعفا دادید» اصلا ایشان در جایگاهی نیستند که چنین مطلبی را عنوان کنند.
نیازی به توضیح ندیدم اما بیشتر بخاطر آقای دکتر، از من خواسته شد تا پاسخی دهم تا هم ایشان و هم اشخاص دیگری که در زمینهی درست کردن شایعات و قضاوتهای نابجا درمورد حریم خصوصی افراد دستی بر آتش دارند، در جریان قرار گیرند.
آن مصاحبه در چه شرایطی انجام شد؟
کانالهای زیادی با من تماس گرفتند. به هرحال من وظیفه میدانستم تا به آنها توضیح دهم. چون برای خانوادهی خبرنگاران ارزش قائلم. ولی یک مقدار هم از شیطنتهای ریزی که برای درست کردن برخی چالشها انجام میدهند دلگیرم.
هجمهها علیه آقای نجفی بهتازگی تمام شده بود تا دوباره با این مصاحبه آغاز شد. آیا آقای دکتر موافق انجام این مصاحبه بودند؟
آقای دکتر کلا پیش از اینکه هرگونه مصاحبهای انجام شود، تشریف برده بودند سفر و هنوز هم بازنگشتهاند. منتها من به ایشان اطلاع دادم که مصاحبهای انجام میدهم و ایشان واکنش خاصی نشان ندادند. یعنی تایید یا تکذیب نکردند. انجام آن مصاحبه تصمیم شخصی من بود.
به آقای نجفی هیچ دسترسی از سوی خبرنگاران وجود ندارد تا در این مورد صحبتی شود…
من اصرار خواهم کرد که ایشان حتما مصاحبهای داشته باشند. چون الان یکی از شایعات بسیار بدی که بوجود آمده، در مورد استعفای ایشان است. میگویند دلیل استعفای ایشان فشار همسرشان بوده است. یا یکجا قید شده ایشان اصلا جراحی نکرده یا جایی دیگر گفتهاند که بخاطر فشار سیاسی این استعفا اتفاق افتاده… در صورتیکه مدارک پزشکی ایشان موجود است و هرزمانی که لازم باشد آن را منتشر خواهیم کرد.
من برای مردم ارزش قائلام و دوست ندارم که خدایی ناکرده ذهنشان به سمتی برود که اصلا هیچ واقعیتی نداشته. مثل همین دلیل استعفا. ما اصلا از پارسال تصمیم به ازدواج گرفتیم، به هم علاقمند شدیم و تاریخ عقدمان را، که به اصرار ایشان روز ولادت یکی از ائمه بود تعیین کرده بودیم.
حتی ما در جریان بیماری هم قرار نگرفته بودیم چون آقای دکتر هنوز اصلا بیماریشان کشف نشده بود. یعنی در دورانی که نامزد بودیم نه بیماری ایشان مشخص بود و نه حرفی از استعفا در میان بود. چندماه بعد از اینکه ما تاریخ عقدمان را مشخص کردیم، حال ایشان بد شده بود و به دکتر که مراجعه کرده بودند متوجه شدند که بیمار هستند.
آیا این ارتباط وسیلهای برای فشار بر ایشان و استعفا قرار نگرفت؟ چون همان زمان هم در بین سیاسیون و لایههایی از خبرنگاران این اطلاع وجود داشت که این مساله را اهرم فشار بر آقای نجفی قرار دادهاند.
اصلا اینطور نبود. شما باید حرف ما که در این ماجرا بودیم را بپذیرید و یا حرف کسانی که بیرون از این ماجرا هستند؟! مگر میشود ازدواج کسی دلیل استعفایش شود؟ یا اینکه من خواسته باشم که ایشان اصلا به شهرداری نرود؟
ما تصمیم به ازدواج داشتیم و نامزد بودیم. البته خب یکسری فشارهای سیاسی وجود داشت که آقای دکتر خودشان هم مطرح کرده بودند و چیز جدیدی نیست. ایشان بعد از مراسم و ماجرای برج میلاد صحبت کردند و گفتند که عمدهترین دلیل من برای استعفا، بیماری است؛ چون دکتر ایشان تاکید کرده بودند که تنش بههیچ وجه برای حال ایشان خوب نیست. شما در جریان هستید که تنشی که برسر ماجرای روز زن و آن دختربچهها ایجاد شد، باعث شد که از ما خیلی ساده سوالاتی پرسیده شود، بدون هیچ مشکلی. مگر کار خلاف شرع کرده بود که بخواهد به این دلیل استعفا دهد؟!
آن زمان که نامزد بودیم از من سوالاتی پرسیده شد، اما اینگونه نبود که کسی بیاید بگوید ازدواج کردن یا نکردن ما مشکلی دارد؛ سر آن مسائلی که در برج میلاد رخ داد دوستان سوالاتی هم از من پرسیدند، اما اینکه کسی بخواهد از ازدواج ما جلوگیری کند یا ما را ودار به ازدواج کند به والله العلی العظیم، چنین نبود.
یعنی رابطهی ما از ابتدا عاشقانه بود و تصمیم خودمان بود که ازدواج کنیم. روزی که آقای دکتر از من خواستگاری کردند اصلا فکر نمیکردم که تا این حد به من علاقمند باشند. خدا را شکر زندگی خوبی هم داریم. اگر دوستان بگذارند به آرامش برسیم ممنون میشویم.
به هرحال به لحاظ عرفی هنوز بحث ازدواج دوم پذیرفته شده نیست…
اینجا بحث عرف مطرح نبود؛ کسی از زندگی قبلی و خصوصی ایشان اطلاع ندارد و اجازه هم ندارد که کنکاش کند. ولی به هرحال کسی که ازدواج میکند یکسری توافقات در زندگیاش دارد. هرکسی دلیلی برای کاری که میکند دارد. چطور ممکن است آقای دکتر نجفی بدون دلیل منطقی و توجیح قابل قبول ازدواج مجدد کنند؟
من نمیخواهم موضوع را باز کنم، به این دلیل که کاملا شخصی است و اصلا اجازه ندارم که دربارهی آقای دکتر و یا آن خانم محترمی که بسیار هم خانم خوبی هستند و در زندگیشان بودند حرفی بزنم. اما مگر میشود یک مردی مثل دکتر نجفی که خودش مدافع حقوق بانوان است و بارها در بحثها و مجالسی که بودیم دیدیم که چقدر برای مدیریت بانوان زحمت کشیدند و تلاش کردند، چطور ممکن است که ایشان بدون دلیل چنین کاری انجام دهد؟
آیا ما باید حتما کنکاش کنیم و آن دلیل را دربیاوریم؟ خب اصلا نمیخواهند آن دلیل را بازگو کنند. شاید آن خانم راضی نباشد که آن دلیل عنوان شود، ما چرا باید اصرار کنیم؟ منِ نوعی که همسرش هستم اصرار نمیکنم که این موضوع فاش شود، در صورتیکه به نفع من هم هست؛ یعنی دیدگاهها کامل تغییر خواهد کرد.
ما الان مردانی داریم که همسرانشان در کما هستند و یا هزار مریضی دیگر دارند، در فامیل خودم چنین زنانی وجود دارند، که به همسرشان اصرار کردهاند برو و ازدواج کن و مرد نپذیرفته و گفته است که من حالا که بیمار هستی نمیتوانم از تو جدا شوم. در نهایت زن گفته است که من میمانم، شما بروید و ازدواج کنید. زن مانده و مرد رفته ازدواج دیگری کرده و برای همسر دوم هم منزلی تهیه کرده، اما تمامی مسوولیتهایش را برای همسر اول انجام داده.
چرا میخواهند کنکاش کنند؟ این کنکاشها در حریم خصوصی افراد کاری بسیار کثیف است.
دیگر نمیگویندکه ممکن است آن زن طلاق گرفته باشد، ممکن است در شرایط طلاق عاطفی باشند، ممکن است بیمار باشد یا دلزده باشد؛ به چه دلیل ما میآییم و بدون سند و مدرک این مسایل را عنوان میکنیم.
اصلا یکی از شرطهایی که من برای ازدوج با ایشان گذاشتم این بود که من را قانع کنند که زندگی دیگری در کار نیست. من حتی به خودشان هم گفتم که «خودت صدای خود را ضبط کن تا بدانند که من بدون دلیل روی زندگی همنوعم نیامدهام». ایشان من را قانع کردند.
شایعاتی وجود دارد که گفته شده است من سمت ایشان رفتهام. این دروغ محض است. اول ایشان از من خواستگاری کردند که من دلیل قانع کنندهای خواستم و حتی شرایطی را تعیین کردم که این شرایط از این قرار بود: صداقت، جلوگیری از هرگونه پنهانکاری در زندگی، بدون اجازهی هم کاری نکنیم و تا آخر عمر کنار یکدیگر باشیم. ایشان در حرم امام رضا به من قول داد.
البته این شرایط متقابل بود. از سوی دیگر مسائلی راجع به سن ما مطرح میکنند؛ برای من سن یک رقم بود. تنها چیزی که برای من مهم بود این بود که هیچکس به اندازهی ایشان مرا دوست نداشت.
یک نقد این بود که شما در مصاحبهی خود هیچ صحبت و اشارهای به همسر اول دکتر نجفی در تکریم ایشان نداشتید…
من چون اجازه نداشتم این بحث را مطرح نکردم. من این اجازه را به خودم نمیدهم که نام کسی را، چه در تمجید و چه در بدی، بیاورم. آیا باید ایشان راضی باشد که من تعریف کنم یا خیر؟ یا اینکه اگر قرار است بدیای بگویم آیا نباید ایشان راضی باشد از مسایلی که عنوان میشود؟ من که مثل بعضی افراد نمیتوانم بدون هیچ سند و اجازهای بیایم و چیزی بگویم.
من مدافع حقوق بانوان هستم و بدون دلیل این ازدواج را نپذیرفتهام. بدانید که پشت این موضوع یک دلیل قانع کننده وجود دارد.
شایعهی دیگری که راجع به شما مطرح کردند این بود که همسر دکتر نجفی مسلمان نیست و اهل حق است…
مگر ممکن است که یک مرد مسلمان متدین و معتقد زن غیرمسلمان اختیار کند؟
[میترا استاد در پایان تاکید میکند که دیگر قصد گفتوگو با هیچ رسانهای را ندارد و این آخرین مصاحبهاش خواهد بود]