عصر ایران؛ سروش بامداد- مهمترین خبر در حوزۀ حمل و نقل در شهر این روزها جمع آوری پل فلزی گیشا و ساخت زیرگذر به جای آن است.
پیروز حناچی شهردار تهران با پوزش از مشکلات ترافیکی که در زمان جمعآوری و ساخت زیر گذر جدید ایجاد میشود یادآور شده این پل فرسوده شده بود و امکان بروز خطراتی جدی وجود داشت.
واقعیت نیز همین است : هرکه از روی این پل عبور کرده لرزه های آن را حس کرده و این نگرانی جدی بود که این حجم از فشار را تحمل نکند و روزی فروریزد و فاجعه رخ دهد.
پیشتر رییس کمیسون عمران شورای شهر گفته بود طرحی در نظر است تا خاطره پل گیشا محو نشود و شهردار هم غیر مستقیم به این موضوع اشاره کرده و می توان حدس زد مراد او پلی مانند پل طبیعت باشد و بدین ترتیب شاید بتوان گفت پل گیشا جمع آوری میشود اما خاطرۀ آن به تمامی نمیمیرد چون به جز زیرگذر پیاده راهی سبز هم برمیکشد و چه بسا همان سازه با مصرف پیاده به جای سواره و با تغییراتی دوباره نصب شود.
پل گیشا که دیگر میتوان گفت دستکم در شکل سوارهرو به تاریخ پیوسته از مشهورترین سازه های تهران به شمار میآمد و چون در همسایگی منطقۀ گیشا یا کوی نصر قرار داشت به پل گیشا مشهور بود در حالی که تنها یک فرعی باریک به سوی گیشا داشت. مثل پل مدیریت که به خاطر دانشکدۀ مدیریت در سعادت آباد به این نام مشهور شد یا پل کالج که نام آن به کالج البرز (دبیرستان البرز) منتسب بود.
این پل که در راستای بزرگراه جلال آل احمد ساخته شده از روی بزرگراه چمران (پارکوی) میگذرد و با داشتن راههای فرعی، از بلندترین پلهای فلزی سوارهرو تهران بهشمار میآمد اما چون از ابتدا به قصد استفادۀ موقت ساخته شده بود عمر 45 ساله آن نگران کننده شده بود و سرانجام تصمیم گرفته شد برچیده شود خصوصا این که به تازگی دو زیرگذر کردستان و امیرآباد ساخته شده و اتومبیلهایی که از آن دو عبور کرده بودند، ناگهان باید در عرض کمتری به مسیر خود ادامه می دادند.
جالب است بدانید پل گیشا به خاطر بازی آسیایی تهران (1974) و در سال 1353 خورشیدی ساخته شد. هنگامی که غلامرضا نیکپی شهردار وقت تهران یک شرکت بلژیکی را مأمور کرد پلی با سازۀ فلزی و به سرعت و با پیچ و مهره ساخته شود تا بعد از اتمام بازیها قابل جمع آوری باشد و احتمالا بعدا به جای آن پلی بتونی ساخته شود مانند پل سید خندان. این پل و 6 پل فلزی دیگر (مانند پل چوبی ، کریمخان و حافظ ) از ابتدا قرار نبود دایمی باشند ولی عملا ماندگار شدند.
نام پل گیشا اما به سرعت سر زبان ها افتاد و چون ساختمانها و دانشکدههای گوناگونی در نزدیکی آن قرار دارند در نشانیدادن ها مدام نام آن ذکر میشد و از صرافت جمع آوری پل فلزی افتادند و با وقوع انقلاب، اولویت های شهری هم تا مدت ها تغییر یافت.
پل گیشا از یک منظر به برج ایفل پاریس تشبیه می شد: این که قرار بوده سازهای موقت و آهنی باشد که بعد ماندگار شد در حالی که از حیث زیبایی و چشم نوازی هیچ شباهتی به هم نداشتند!
مهم ترین دلایلی که برای جمع آوری این ذکر شده این دو موضوع است: یکی کم عرض تر بودن پل به نسبت بزرگراه که ترافیک را کند می کند و به همین خاطر هم پل مدرس روی میرداماد را جمع آوری کردند و حالا پل میرداماد از روی بزرگراه مدرس می گذرد و دیگری فرسوده و ارزنده بودن آن به گونه ای که تحمل این حجم از وزن خودروها را دیگر نداشت و اگر قرار بود مانند پل کریم خان با صرف هزینۀ فراوان مقاوم شود بحث بار ترافیکی به قوت خود باقی بود.
این پل فلزی با طول 620 متر و عرض کم هرروزه ترافیک زیادی در هر دو سوی خود را تحمل میکرد چون به صورت دو لاین عبوری طراحی شده بود. طول زیرگذر درحال احداث جدید اما 1120متر است وقرار است 350 متر آن به صورت مسقف و بقیه به صورت رمپهای ورودی و خروجی ساخته شود.
این احتمال هم وجود دارد که بخش مسقف به این خاطر ساخته شود که جنبۀ خاطره انگیزی حفظ شود و در این حالت پلی مشابه پل طبیعت در کار نباشد.
جمع آوری پل گیشا تا همین جا کانون گفت و گوهایی در شهر شده و در کنار انتقاد از تشدید ترافیک که در طول پروژه اجتناب ناپذیر است به عنوان مهم ترین کار در دورۀ جدید ارزیابی می شود.
هر قدر هم شهرداران پروژه هایی را به اجرا گذارند باز توجه مردم به سازه های ملموس است و هر شهرداری می کوشد یادگاری از خود به جا بگذارد.
پیش از انقلاب، نیکپی با ساخت اتوبان پارکوی و پلهای فلزی و پارک های بزرگ و بعد از انقلاب مهندس توسلی با طرح ترافیک و یک طرفه کردن خیابان های تخت طاووس و عباس آباد و کارهایی مانند این و مهمتر از همه خط ویژه برای اتوبوس ها.
در دورۀ محمد نبی حبیبی جمع آوری زباله هنوز با گاری انجام میشد و با بودجه محدودی که در اختیار داشت تنها تبدیل گاری به وانت نیسان را توانست انجام دهد.
غلامحسین کرباسچی با فروش تراکم پول جذب کرد و سیمای تهران را به کلی تغییر داد و بزرگراه های جدید و فرهنگ سراها ساخته شد و مهم ترین اقدام فراهم آوردن زیر ساخت های مترو بود.
احمدی نژاد هم با دوربرگردان ها شناخته می شد و در عین حال قصد داشت با منو ریل یا قطار هوایی وجه تمایزی نشان دهد ولی موفق نشد و نوبت به محمد باقر قالیباف که رسید همت خود را صرف ساخت تونل های رسالت و توحید و نیایش کرد. اولی البته به دوره های قبل مربوط بود ولی زمین مانده بود. در میان بزرگراه های مهم شمالی جنوبی نیز در این دوره بزرگراه امام علی قابل ذکر است.
با این حال قالیباف هم دریافت توسعه بتونی و عمرانی کافی نیست و اواخر به پروژههایی چون پل طبیعت و باغ کتاب روی آورد که جذابتر از کارهای قبلیاند.
جمع آوری پل گیشا و احداث زیر گذر و به احتمال پیادهراهی سبز با همان عنوان پل گیشا را نیز میتوان اقدامی در این راستا دانست. چون هر قدر هم شهردار سهشنبه ها سوار دوچرخه یا وسایط نقلیه عمومی رفت و آمد کند باز باید پروژهای در چشم مردم و ملموس باشد و به نظر میرسد پروژه پل گیشا این هدف را تأمین کند هر چند مدتی گره های ترافیکی منطقه را کور می کند ولی نگاه ها به پایان پروژه است و ارتباط دوبارۀ این سوی و آن طرف بزرگراه چمران...