عصر ایران؛ کتایون بناساز- بسیاری از ما هنگامی که خبر همسر دوم مهدی هاشمی، بازیگر محبوب سینمای ایران را شنیدیم، افکاری به ذهنمان خطور کرد که مصداق قضاوت آن هم از نوع ناعادلانه آن بود، نظیر:
- این هم مثل بقیه (مردها ، بازیگرها و...) تا پیرهنش که دوتا شد به دنبال همسر دوم رفت. (به ویژه پس از بازی هنرمندانه اش در فیلم طنز تگزاس- ۲)
- طفلکی خانم «گلاب آدینه» ؛حتی روحش هم خبر نداشت، همسرش یک زن جوانتر را به او ترجیح داده است.
- از هر کسی انتظار این را داشتیم به جز بازیگر محبوب مان مهدی هاشمی.
و قضاوت هایی ازاین دست که ممکن است به ذهن هریک از ما خطور کرده باشد.
اما پس از شنیدن اصل ماجرا از زبان مهدی هاشمی- یا دست کم روایت او از ماجرا- که :«من تنها یک همسر دارم و آن هم خانم .... است و با خانم آدینه مدت ها است که جدا زندگی می کنیم ولی به دلایلی آن را رسمی نکرده ایم .... لطفا در زندگی خصوصی دیگران سرک نکشید.»
شاید برخی از ما نزد وجدان خود، از این قضاوت های عجولانه، شرمسار نیز شده باشیم.
اما چرا تا خبری می شنویم ذهن مان شروع به قضاوت و گاه، به صورت خودکار میکند؟
شاید بتوان گفت یکی از پاسخهای اصلی به این سوال «تربیت ذهن» باشد. ذهن اغلب ما، طوری تربیت و آموزش داده شده است که به صورت خودکار قضاوت کند و احکامی را که گاه عجولانه و ناعادلانه است، صادر کند.
اما آیا راه کاری برای تربیت دوباره ذهن وجود دارد که تا خبری شنیدیم فوری به قضاوت عجولانه یا به طور کلی هیچ گونه قضاوتی نپردازد؟
این نوشتار قصد دارد به این مقولات و راهکارها بپردازد:
1. واکنش نشان دادن، امری طبیعی است. نکته اینجاست که کمی قبل از واکنش نشان دادن و قضاوت کردن، مکث کنیم. ما نمی توانیم کلمات را پس بگیریم، بنابراین، قبل از حرف زدن و رنجاندن کسی، کمی تامل کنیم.
2. سعی کنیم نگرشی مثبت یا دست کم، خنثی به قضیه داشته باشیم، زیرا ما دلیل واقعی رفتار دیگران را نمیدانیم.
3. مسأله را برای خود شخصی نکنیم.
هنگامی که فردی با ما مخالفت می کند یا به نحوی برخلاف سلایق و ارزش های ما رفتار میکند، به یاد بیاوریم شاید این مسئله به خاطر ما نباشد و به مسایل شخصی خود طرف مربوط می شود.
4. به دنبال خصوصیات مثبتی در آن فرد بگردیم.
از آن جا که ذهن ما اغلب به طور ذاتی به دنبال خصوصیات منفی است، این قسمت به تمرین نیاز دارد. ولی اگر تلاش کنیم، در اکثر اوقات می توانیم نکات خوبی در مورد دیگران بیابیم.
5. این جمله را تکرار کنیم : “درست مثل من" .
یادمان باشد، ما بیشتر شبیه به یکدیگر هستیم تا متفاوت از هم. هروقت حالت انتقاد و قضاوت به کسی پیدا کردیم، به یاد آوردیم ، آن فرد هم، درست مثل من، خانواده خود را دوست دارد و می خواهد شاد و از رنج آزاد باشد و مهم تر از همه این که، آن فرد هم دچار اشتباه می شود، درست مثل من!
6. دیدمان را تغییر دهیم.
وقتی کسی کاری را انجام می دهد که دوست نداریم، شاید تنها دارد به روشی متفاوت از ما مشکلش را حل می کند یا روند زندگی اش با ما فرق می کند. پذیرش رفتار دیگران، می تواند به قضاوت نکردن کمک کند.
7. نگاهی به رفتار خود بیندازیم.
گاهی دیگران را به دلیل کاری که خودمان نیز در خفا آن را انجام می دهیم یا می دادیم، قضاوت می کنیم.
به طور مثال ، ما اغلب در هنگام رانندگی، از خطای رانندگی دیگران ایراد می گیریم ، انتقاد می کنیم و گاه بر سرش فریاد می کشیم! این در حالی است که خودمان ممکن است بارها همان اشتباهات را هنگام رانندگی مرتکب شده باشیم.
8. دانش و آگاهی خود را بالا ببریم.
شاید برخی، به دلیل ناتوانی های رفتاری یا فکری که از دیگران پنهان شان می کنند، اعمال یا رفتارهای آزاردهنده و نابهنجار از خود بروز می دهند. مانندافرادی که با مهارت های اجتماعی ضعیف به دنیا آمده اند.
9. حس خوبی به خود داشته باشیم.
برنه براون می گوید: «من به تربیت فرزندانم حس خوبی دارم، پس علاقه ای به قضاوت دیگران درباره پرورش فرزندان شان ندارم. من حس خوبی به بدن خودم دارم، به دنبال مسخره کردن وزن و یا قیافه دیگران نیستم. ما به هم سخت می گیریم، چون از یکدیگر به عنوان سپری برای کمبودهای خود استفاده می کنیم».
10. و در آخر شاید بتوان گفت:
قضاوتهای ما، بازتابی است از آن چه خودمان فکر میکنیم. با این وصف، ما با قضاوت کردن دیگران، در واقع خودمان را قضاوت میکنیم.
واقعا کار درستی نیست که ما در مورد زندگی دیگران اینقدر راحت به خودمان اجازه اظهار نظر می دهیم ببخشید اصلا ربطی به ما و کسی ندارد بگذارید مردم زندگیشان را بگذرانند