شنیدن روایتها و خاطرات روزنامهنگاران پیشکسوت میتواند برگی از تاریخ مطبوعات شفاهی اهالی رسانه باشد. پیشکسوتان مطبوعاتی که در زمانه خود به عنوان چشم و گوش مردم، با اطلاع رسانیهای دقیق و تحلیلهای مناسب به مسئولان کمک میکردند، امروز هم میتوانند با انتقال تجربیات خود به خبرنگاران در خبررسانی و انعکاس واقعیتها به ارتقای کیفی حرفه روزنامه نگاری کمک برسانند. البته این اتفاق زمانی رخ میدهد که خود اهالی رسانه به اهمیت این طبقه از جامعه پیببرند.
به گزارش عصر ایران، با همین برآوردهاست که شفقنا می کوشد هر هفته پای دیدار یکی از پیشکسوتان و مدیران مطبوعاتی بنشیند و تجربیات آنان را در اختیار جامعه قرار دهد.
این هفته شفقنا میزبان مسعود مهاجر یکی از روزنامه نگاران پیشکسوت کشور بود. او می گوید از همان کودکی به مسائل روزنامه و اخبار علاقمند شده است، چرا که پدرش هر روز چند روزنامه با خود به خانه می آورد و اخبار رادیو را هم پیگیری می کرد.
بنابراین او و اهالی خانه ناچار بودند در ساعت های پخش اخبار سکوت کنند و به اخبار گوش دهند. علاوه بر این هرهفته چند مجله، مانند اطلاعات هفتگی و خواندنی ها هم به خانه آنها می آمد و اعضای خانواده به نوبت مطالب خوب آن ها را زمستان ها پای کرسی و تابستان ها در حیاط برای یکدیگر قرائت می کردند.
او تعریف می کند که وقتی کلاس پنجم ابتدایی بوده، معلم اش انشاهایش را دوست داشت و آن ها را برای رادیو تبریز می فرستاد. او از امکانات خوب مدرسه اش در تبریز تعریف می کند که به دلیل بزرگی فضای مدرسه، کارگاه های خوبی داشته و در همین کارگاه ها بوده که فن عکاسی را یاد می گیرد و اتاق تاریکی را در خانه برای ظهور عکس هایش تجهیز می کند.
با توجه به شغل پدرش که در سازمان غله کار می کرد، مجبور می شود از تبریز به اردبیل و بعد از دو سال به تهران بیاید و در دبیرستان مروی تهران دیپلم بگیرد و بعد از تاسیس مدرسه روزنامه نگاری کیهان برای آموزش این حرفه به آنجا می رود.
مهاجر تعریف می کند که دکتر مصباح زاده (مدیر وقت کیهان)، دکتر کاظم معتمدنژاد و دکتر ابوالقاسم منصفی را به فرانسه فرستاده بود تا در آنجا دکتری روزنامه نگاری بگیرند و در مدرسه روزنامه نگاری کیهان، روزنامه نگار تربیت کنند و تاسف می خورد که این آموزش ها فقط برای یک سال دوام آورد و خیلی زود مدرسه روزنامه نگاری به «مدرسه عالی علوم ارتباطات» تبدیل شد و راهش را تغییر داد و هیچ وقت به مسیر اولیه اش برنگشت.
او تاکید می کند : روزنامه نگاری در همه جای دنیا حرفه ای است که با آموزش همراه است. یعنی روزنامه نگاران حقوق می گیرند و درس می خوانند. به عبارتی جزء حرفه هایی است که فرد نباید احتیاج مالی داشته باشد. به همین جهت ما صبح ها به مدرسه روزنامه نگاری کیهان می رفتیم و کار می کردیم و بعدازظهرها درباره سوژه های آن روزمان بحث می کردیم.
مهاجر از تغییر مدرسه روزنامه نگاری به علوم ارتباطات ناراضی است و معتقد است که چنین مدرسه ای اگر باقی می ماند می توانست روزنامه نگاران حرفه ای بیشتری تربیت کند. او در میانه روایت هایش به یاد صحبت های دکتر معتمدنژاد می افتد که گفته بود اگر ما بتوانیم روزنامه نگارانی در سطح همان دوره اول را تربیت کنیم و آموزش دهیم، کافی است.
مهاجر بعد از آموزش هایی که درمدرسه روزنامه نگاری می بیند وارد روزنامه «آیندگان» می شود بنابر تعریف خود علت انتخاب این روزنامه همخوانی آموزش های دکتر معتمدنژاد با سازو کار روزنامه آیندگان است. وقتی وارد روزنامه آیندگان می شود کار را در سرویس اقتصادی و با یک خبر درباره صنعت نساجی شروع می کند و با نوشتن اولین مطلب و تیتر در آنجا ماندگار می شود.
این پیشکسوت مطبوعاتی در میان خاطرات خود یاد بنیان گذار روزنامه آیندگان می افتد و با اشاره به بخشی از نقش داریوش همایون در روزنامه تعریف می کند که در محل کارش فقط یک میز و صندلی آهنی وجود داشت و وقتی وارد اتاقش می شد به سرعت روزنامه های روز قبل را می خواند.
مهاجر یکی از کارهای مهم این مدیر مسئول را بازخوانی مطالب درج شده خبرنگارانش در روزنامه آیندگان می داند و می گوید: همایون هر روز، آیندگان را به دو ادیب یا روزنامه نگار پیشکسوت که خارج از تحریریه بودند می سپرد و از آنان می خواست که هر نوع نقد و نظر بر روی گزارش ها و مصاحبه های خبرنگاران دارند، بنویسند. بعد از اینکه به دفتر می آمد همه ما را صدا می زد و خطاهای ما را یادآوری می کرد.
مهاجر بعد از انقلاب در ماهنامه ها و مجله هایی که اغلب درباره صنعت و حمل و نقل و راه ترابری بود، مشغول به کار شد و در روزنامه های اقتصادی چون آسیا و اقتصاد پویا هم به کار روزنامه نگاری ادامه داد.
این روزنامه نگار باسابقه در حال حاضر، از اعضای هیات موسس انجمن پیشکسوتان مطبوعات است.
من نیز مشترک این ماهنامه وزین بودم